ꞌꞋ◍⃟🌷˼
ꞌꞋ✎ 𝑃𝑟𝑜𝑜𝑓 𝑜𝑓 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑥𝑖𝑠𝑡𝑒𝑛𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝐺𝑜𝑑
⇆#مناظره › #اثبـاتوجـودخــدا
⇆وحید باقرپور کاشانی › مسلمان
⇆بهزاد بابایی › آتئیـسـت
⇆جلسه اول › تابستان۹۵
➖➖➖ ➖
⇆وحید باقرپور کاشانی:
از اینرو، این را خدمتتان بهعنوان مقدمه خدمتتان عرض کردم و عرض تسلیتی داشتم که برای دوستان شاید ابهامی به وجود بیاید که بالاخره مناسب بود در چنین شبی در ارتباط با امام حسین علیهالسلام گفته بشود، اینطور پیش آمده شد و اتفاقاً این تنافی هم با هدف وجود مقدس سیدالشهدا علیهالسلام ندارد.
اما چون وقت محدود هست و اگر جناب بابایی مایل باشند، این بحث اگر این جلسه به نتیجهای نرسید، در جلسات بعد من در خدمتشان هستم.
بحثی که از طرف جناب شمال مطرح شد که ادلهٔ عقلی بر اثبات خدا مطرح بشود.
ببینید، جناب بابایی نظر خودشان را گفتند که ذهن و عقل ما، فقط در مرتبه ماده و لواحق ماده و فیزیک میتواند حکم بدهد. مشخص است که بنده که با عقل میخواهم خدا را اثبات کنم، این نظریه را به هیچوجه قبول ندارم و قائل هستم که با همین عقل، با بدیهیات عقلی، نه از یک روش، بلکه از راههای متفاوت و متغیر، میشود خدا را اثبات کرد! یعنی به ضرورت عقلی!
بنده دلایل زیادی دارم. اما قویترین دلایل و براهین را در روایات معصومین علیهمالسلام و در آیات یافتم.
این را خدمت دوستان یک توضیحی بدهم، بعد استدلال خودم را شروع کنم.
ببینید بنده نمیخواهم برای اثبات خدا، آیه و روایت خدمتتان بخوانم. شما اصلاً فرض کنید این آیه در قرآن نیست یا این روایتی که خدمتتان عرض میکنم چنین روایتی وجود ندارد. اصلاً معصوم نیست. فرض کنید از افلاطون هست! فرض کنید از ارسطو هست! فرض کنید از دکارت هست!
من، قال الباقر و قال الصادق و قال الله تعالی و اینها را حذف میکنم. برهان را میخواهم مطرح بکنم.
رشتهام هم دوستان در جریان هستند، بحث کلام و فلسفه، چه فلسفه شرق و چه فلسفه غرب هست. من قویترین براهین را در کلمات حضرات معصومین علیهمالسلام و در قرآن یافتم. براهینی که کاملاً مبتنی به تعقل و تفکر و مبتنی به بدیهیات عقلی هست.
بنابراین ترجیح میدهم که برای شروع اگر برهانی بنا باشد ارائه بدهم، از قرآن استفاده کنم. استدلال آیه را بیان بکنم. اصلاً کاری هم نداشته باشید که این در قرآن هست یا در ارتباط با احادیث هست! فقط برهان را بچسبید!
⇆ادامه دارد...
ꞌꞋ✎پارت دوم
ꞌꞋ✎پارت قبل
ꞌꞋ✎@serat12k
ꞌꞋ◍⃟🌷˼
ꞌꞋ✎ 𝑃𝑟𝑜𝑜𝑓 𝑜𝑓 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑥𝑖𝑠𝑡𝑒𝑛𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝐺𝑜𝑑
⇆#مناظره › #اثبـاتوجـودخــدا
⇆وحید باقرپور کاشانی › مسلمان
⇆بهزاد بابایی › آتئیـسـت
⇆جلسه اول › تابستان۹۵
➖➖➖ ➖
وحید باقرپور کاشانی:
بنده خدمتتان عرض کردم قویترین براهین را در کلمات معصومین علیهمالسلام یافتم. یعنی قویتر از بزرگانی از فلسفه شرق! از فارابی گرفته و ابنسینا و ابن رشد و سهروردی و آخوند ملاصدرا، و تا الان، براهینی قویتر از براهین معصومین علیهمالسلام نیافتم!
البته استقبال هم کردم از براهینی که توسط غیر معصوم ارائه شده. حرف درست و منطقی از هرجا باشد، ما میگیریم و تعصبی در ارتباط با آن نداریم.
اما روش اثبات خدا به چه نحو هست؟
من ابتدا یک بحث منطقی را میخواهم خدمت جناب بابایی مطرح کنم که بر اساس بدیهیات عقلی، ضروریات عقلی، میتوان به حصر عقلی، وجود خالق متعال را اثبات کرد.
ببینید عقیده بنده این است که ما یک بحث فطری داریم که معرفت الله در درون هر کسی هست، که این دلیل ثبوتی هست. یعنی هر کسی یافت، برایش کفایت میکند. اما بنده چون بحث مناظره هست، بناست که با عقل، خدا را اثبات کنم. به چه نحوی برهان عقلی بخواهم ارائه بدهم؟
دوستان التفات دارید که آن چیزی به حقیقت، برهان هست و استدلال درست است که مبتنی به بدیهیات باشد. بدیهیات چیزی است که نیاز به استدلال ندارد. چون اگر همان بدیهی هم نیازی به استدلال داشته باشد، این تسلسل پیش میآید و اصلاً هیچ چیزی را عقلاً نمیشود اثبات کرد.
لذا بنده قائلم اموری هست که بدیهی هست، نیاز به فکر ندارد، نیاز به استدلال ندارد؛ فی حد نفسه برای انسان قابل درک است و همینطور که در منطق قدیم و در منطق جدید هم اینها را ارائه دادند.
⇆ادامه دارد...
ꞌꞋ✎پارت سوم
ꞌꞋ✎پارت قبل
ꞌꞋ✎@serat12k
ꞌꞋ◍⃟🌷˼
ꞌꞋ✎ 𝑃𝑟𝑜𝑜𝑓 𝑜𝑓 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑥𝑖𝑠𝑡𝑒𝑛𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝐺𝑜𝑑
⇆#مناظره › #اثبـاتوجـودخــدا
⇆وحید باقرپور کاشانی › مسلمان
⇆بهزاد بابایی › آتئیـسـت
⇆جلسه اول › تابستان۹۵
➖➖➖ ➖
- وحید باقرپور کاشانی:
ببینید ما در منطق قدیم، میگوییم علم یا علم حضوری هست یا علم حصولی. در علم حصولی میآییم چهکار میکنیم؟ به دو قسمت تقسیم میکنیم. میگوییم یا این علم حصولیِ ما، از تصورات هست یا از تصدیقات؟ تصورات را باز میآییم تقسیمبندی میکنیم؛ میگوییم یک تصور بدیهی داریم، یک تصور نظری داریم. تصدیقات را میآییم تقسیم میکنیم، میگوییم که تصدیق بدیهی داریم، تصدیق نظری داریم.
این را خدمت دوستان عرض کردم که مشخص است اینها برای جناب بابایی که رشتهشان این هست نیاز به توضیح نیست. اما بالاخره چون در جمع داریم مسئله را مطرح میکنیم، من نیاز میبینم برای دوستانی که آشنایی ندارند، یک نکتهای را خدمتشان توضیح بدهم بعد وارد مناظره بشویم.
ببینید، تفاوت علم حضوری با حصولی چیست؟ علم حضوری اینکه خود آن حقیقت نزد ما حاضر باشد. مثل چه چیزی؟ مثل علم ما به خودمان، به صفاتی که قائم به خودمان هست، به افعال و کارهایی که در ارتباط با نفس است، با احکام یا احادیث نفسیه که انسان گاهیاوقات در خلوت خودش صحبت میکند؛ این علم حضوری هست.
علم حصولی یعنی علم ما به اشیاء خارجی به میانجیگری صورت ذهنی. فرض کنید شما یک صندلی را میبینی، «حضور صورة الشیء عند ذهن». صورت این صندلی در ذهن شما میآید. این علم، علم حصولی هست. حالا گاهیوقتها این تصور هست، گاهی اوقات تصدیق است.
تصور چیست؟ اینگونه آوردند در منطق که عبارت از صورت ساده ذهنی (این ساده در مقابل مرکب است) که اِسناد چیزی به چیز دیگر نباشد یا حکم را در بر نداشته باشد. یعنی فقط همین صندلی را شما دیدی مشاهده کردی، این صورتش آمده در ذهن شما.
این تصور مختلف هست. تصور واحد داریم، تصور متعدد داریم، وارد این بحث نمیخواهم بشوم.
⇆ادامه دارد...
ꞌꞋ✎پارت چهارم
ꞌꞋ✎پارت قبل
ꞌꞋ✎@serat12k
ꞌꞋ◍⃟🌷˼
ꞌꞋ✎ 𝑃𝑟𝑜𝑜𝑓 𝑜𝑓 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑥𝑖𝑠𝑡𝑒𝑛𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝐺𝑜𝑑
⇆#مناظره › #اثبـاتوجـودخــدا
⇆وحید باقرپور کاشانی › مسلمان
⇆بهزاد بابایی › آتئیـسـت
⇆جلسه اول › تابستان۹۵
➖➖➖ ➖
- وحید باقرپور کاشانی:
تصدیق عبارت است از اِسناد امری به امر دیگری. حالا چه به ایجاب باشد یا به سلب، یک حکمی را در بر داشته باشد. مثلاً جسم، واجد ابعاد ثلاثه هست. جسم، طول و عرض و ارتفاع دارد. این مشخص است که یک حکمی را دارد. عالم حادث است. آب، سرد است. این یک تصور آب میخواهد، یک تصور سردی میخواهد، یک تصور نسبت بینهما میخواهد. این حکم میدهد، گرچه در منطق جدید، آن نسبت بینهما را قبول ندارند و نظر من هم بیشتر به منطق جدید هست، گفتند دو جز دارد. پس تصور با تصدیق فرقش این بود. حالا بحث ما سر تصدیق هست. ببینید ما در ارتباط با تصدیقات، یک تصدیقات نظری داریم. مثلاً همین مسائلی که تحقیق میکنند به یک نتایجی میرسند که فلان ماده، فلان فرض بکنید که گیاه، برای بدن مفید هست یا مضر هست. کار پژوهشی انجام میدهند. یعنی به راحتی انسان نمیتواند نسبت به این حکم کند، اذعان و اعتراف کند.
اما یک تصدیقات بدیهی داریم؛ این تصدیقات بدیهی به دو قسم تقسیم میشود: یک قسمش اولیات هست، یعنی بدیهیات اولیه هست. یک قسمش بدیهیات ثانویه هست. بدیهیات اولی را عموم آقایان منطقی آوردند مثلاً داخلش ام القضایا، اجتماع نقیضین هست، ارتفاع نقیضین هست، کل اعظم من جزء هست. در مورد تصدیقات غیر بدیهی یا نظری که خدمتتان توضیح دادم. در مورد بدیهیات ثانوی، یعنی تصدیقات بدیهی از نوع ثانوی، گفتند وجدانیات هست، فطریات هست، حدسیات هست، تجربیات هست، متواترات هست.
این ماحصل آن چیزی هست که در منطق قدیم یا منطق ارسطویی، ما در ارتباط با آن هستیم و اتفاقاً منطق جدید هم از این استقبال کرده است.
⇆ادامه دارد...
ꞌꞋ✎پارت پنجم
ꞌꞋ✎پارت قبل
ꞌꞋ✎@serat12k
ꞌꞋ◍⃟🌷˼
ꞌꞋ✎ 𝑃𝑟𝑜𝑜𝑓 𝑜𝑓 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑥𝑖𝑠𝑡𝑒𝑛𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝐺𝑜𝑑
⇆#مناظره › #اثبـاتوجـودخــدا
⇆وحید باقرپور کاشانی › مسلمان
⇆بهزاد بابایی › آتئیـسـت
⇆جلسه اول › تابستان۹۵
➖➖➖ ➖
- وحید باقرپور کاشانی:
این مقدمات را در منطقه قدیم که عرض کردم که بنده اینها را موجبه جزئیه قبول دارم، این را خدمتتان عرض بکنم که ببینید محل بحث من در اثبات صانع این است که ما میخواهیم استدلال کنیم، برهان ارائه بدهیم، این یک موادی نیاز دارد، این مواد باید بدیهیات باشد. حالا بنده از چه موادی استفاده میکنم؟ مثلاً میخواهم که از فطریات استفاده بکنم؟ از حدسیات استفاده بکنم؟ از وجدانیات؟ تجربیات؟ متواترات؟ میگویم نه! با جناب بابایی، ما فرض را یک چیز میگیریم. بنده میگویم فقط در تصدیقات بدیهی محل بحثمان اولیات باشد. در اولیات هم فقط محل بحثمان اجتماع نقیضین، ام القضایا باشد.
یعنی اگر جناب بپذیرند که به همین اندازه که من و شما اجتماع نقیضین را محال میدانیم. دوستان ببینید، اجتماعی نقیضین معنیاش این است که خیلی راحت یک مثالی میخواهم بزنم: بود و نبود با هم قابل جمع نیست. الان بنده، هم واقعاً تحقق خارجی داشته باشم هم نداشته باشم! الان واقعاً این گوشی در دست من در همین زمان در همین مکانی که هستم، دست من هم باشد هم نباشد!
مشخص است که وجود و عدم با همدیگر فرق میکند! این دو تا با هم قابل جمع نیست. اگر جناب بابایی فقط همین را بپذیرند، بنده از همین شروع میکنم تا اثبات صانع، نه با یک دلیل! بلکه بنده به ۱۲ تا دلیل رسیدم از اجتماع نقیضین، توانستم خدا را اثبات کنم!
اگر به این اندازه ایشان پذیرفتند، یعنی بهعنوان آن چیزی که بین من و ایشان مشترک است، یعنی اجتماع نقیضین را پذیرفتند، محال دانستند، و بنده بدیهیات دیگر هم با ایشان که صحبت میکنم بگویند اصلاً هیچی بدیهی نیست، فقط همین اجتماع نقیضین بدیهی هست. چون من میتوانم تمام بدیهیات را برگردانم به این امالقضایا، اجتماع نقیضین.
اگر ایشان همین مسئله را پذیرفتند بهعنوان یک مسئله مشترک، شروع کنیم بسم الله! بنده خدمتشان ادله خودم را ارائه میدهم.
⇆ادامه دارد...
ꞌꞋ✎پارت ششم
ꞌꞋ✎پارت قبل
ꞌꞋ✎@serat12k
ꞌꞋ◍⃟🌷˼
ꞌꞋ✎ 𝑃𝑟𝑜𝑜𝑓 𝑜𝑓 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑥𝑖𝑠𝑡𝑒𝑛𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝐺𝑜𝑑
⇆#مناظره › #اثبـاتوجـودخــدا
⇆وحید باقرپور کاشانی › مسلمان
⇆بهزاد بابایی › آتئیـسـت
⇆جلسه اول › تابستان۹۵
➖➖➖ ➖
وحید باقرپور کاشانی:
دقت بفرمایید این بدیهیاتی که بنده شروع کردم، این را در اسلوب منطقی میریزم. یعنی همینطوری یک چیز سنتی نمیخواهم خدمت دوستان عرض بکنم! اگر گفتم برهان قرآن، برهان روایات، اینطوری نیست که همین ظواهر را بخواهیم بخوانیم و اخذ کنیم! این را برایشان در قالب منطقی میآورم. جناب بابایی هم مایل بودند در منطق جدید ارائه میدهد.
ببینید، بنده یک دوره متافیزیک از اثبات صانع، یکتایی خدا، صفات سلبی و ثبوتی، عدم سنخیت بین خالق و خلق، اراده، فاعلیت حضرت حق، تمام اینها را یک دوره توانستم با منطق جدید و منطق ریاضی، این را سیمبولیک کنم. ویدیوهایش هم در آپارات هست. اگر دوستان، فامیل بنده را سرچ کنند، تدریس بنده بوده که برای اولین بار در مشهد سال گذشته در مهمترین حوزه علمیه مشهد، مدرسه عالی آیتالله خوئی، منطق ریاضی را به طلبهها درس دادم و آمدم با منطق ریاضی، کل متافیزیک را حل کردم. یعنی چهکار کردم؟ یعنی گفتم خدا هست، آمدم با ریاضی خدا را برایشان اثبات کردم. این را آمدم صوریسازی کردم، با این بدیهی که اجتماع نقیضین هست، مادهٔ کار، استفاده کردم و به نتیجه رسیدم. آن دوره منطق جدید من، الان ویدیوهایش موجود است.
ببینید من تمام حرفم را روی همین بحث منطق پیاده میکنم. یعنی جناب بابایی بپذیرند اجتماع نقیضین محال است، بنده همین منطق را که حالا قبلاً میگفتند ابزار هست، الان گروهی میگویند علم است، همین ابزار یا علم قانونمندی که اگر به کار ببریم، باعث میشود که ذهن را از خطای اندیشه حفظ بکند. با همین روش معمول بنده جلو میروم.
خیلی مایل هم هستم که اگر جناب بابایی تسلطی به منطق جدید و منطق ریاضی دارند، اتفاقاً با همین شیوه برویم جلو.
ببینید، بنده به مراتب منطق جدید را قویتر از منطقه قدیم میدانم، بلکه منطق قدیم را نقد ندارم، جزئی از منطق جدید میدانم، هرچند که در خیلی از موضوعات، ماهیتاً این دو با هم متفاوت هستند.
⇆ادامه دارد...
ꞌꞋ✎پارت هفتم
ꞌꞋ✎پارت قبل
ꞌꞋ✎@serat12k
ꞌꞋ◍⃟🌷˼
ꞌꞋ✎ 𝑃𝑟𝑜𝑜𝑓 𝑜𝑓 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑥𝑖𝑠𝑡𝑒𝑛𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝐺𝑜𝑑
⇆#مناظره › #اثبـاتوجـودخــدا
⇆وحید باقرپور کاشانی › مسلمان
⇆بهزاد بابایی › آتئیـسـت
⇆جلسه اول › تابستان۹۵
➖➖➖ ➖
⇆وحید باقرپور کاشانی:
بنده نگاهم این است که به امید خدا داریم پیش میرویم به سمت اینکه مغالطات کمتر بشود و صوریسازی دقیقتر شود، امیدوارم به روزی برسیم که حرف لایبنیتس به تحقق بینجامد. لایبنیتس یک عبارتی دارد که این عبارت را جناب برتراند راسل هم تو تاریخ فلسفهاش نقل کرده و در تواریخ فلسفه نقل شده که ایشان میگوید که اگر چنانچه دو فیلسوف به اختلاف خوردند، جدل را کنار بگذارند. چه کار بکنند؟ بگویند قلم برداریم و محاسبه کنیم. یعنی این را سیمبولیکش کنند، به ریاضی تبدیلش کنند و حلش کنند.
بنده این کار برای اولینبار در علم کلام کردم.
الان ببینید این منطق جدید که جناب فرگه گفته یا آلفرد نورث وایتهد یا راسل که در اختیار ما هست، این آمده علوم مختلف را سیمبولیک کرده و بهواسطه منطق اثبات کرده؛ با آن مادهٔ خاصّ تأییدشده.
مثلاً ببینید جناب کارناپ یا وایتهد یا راسل یا شانون، در باب فیزیک آمده از منطق جدید استفاده کرده. یا منگر در باب حقوق و علم اخلاق آمده استفاده کرده.
در ماورالطبیعه، شخصیتهای مختلفی مثل سالاموشا، شُلنس، بوسنکی آمدند این کار را کردند. حتی در مسئله معرفتالحیات، تارسکی این کار را کرده. در معرفتالنفس، فیچ آمده این کار را کرده.
بنده دقیقاً همین کار را در آن ویدیوها که هست، یک دوره بحث معرفت الله، از اثبات صانع و یکتایی و تمام صفات سلبی و ثبوتی حضرت حق را سیمبولیک کردم در چهارچوب منطق جدید ارائه دادم و همه اینها را اثبات کردم. منتها با مادهای که الان دوباره خدمت جناب بابایی عرض میکنم که هر دو اگر بپذیریم، اصل امتناع اجتماع نقیضین است.
این منطق واقعاً جالب است. الان ببینید در دهه ۱۹۹۰، اسپینگر فقط ۲۰ جلد دایرهالمعارف منطق جدید نوشته در علوم مختلف!
لذا اگر ایشان مایل باشند و بگویند کدام منطق انتخاب بکنیم. منطق قدیم را انتخاب بکنیم یا منطق جدید. اگر منطق جدید را مایل بودند، شروع کنیم به سمبولیکسازی و حرفهایشان ایشون سیمبولیک بکنند، بنده هم سیمبولیک بکنم. بعد برسیم به مسائلی که میخواهیم و اساس کار هم همان اجتماع نقیضین قرار بدهیم.
لذا سؤال بنده از جناب بابایی برای چندمین بار این است که اگر ایشان استحاله اجتماع نقیضین را پذیرفتند، بنده شروع کنم اولین دلیل خودم را بر اثبات صانع ارائه بدهم.
⇆ادامه دارد...
ꞌꞋ✎پارت هشتم
ꞌꞋ✎پارت قبل
ꞌꞋ✎@serat12k
ꞌꞋ◍⃟🌷˼
ꞌꞋ✎ 𝑃𝑟𝑜𝑜𝑓 𝑜𝑓 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑥𝑖𝑠𝑡𝑒𝑛𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝐺𝑜𝑑
⇆#مناظره › #اثبـاتوجـودخــدا
⇆وحید باقرپور کاشانی › مسلمان
⇆بهزاد بابایی › آتئیـسـت
⇆جلسه اول › تابستان۹۵
➖➖➖ ➖
⇆بهزاد بابایی:
ببینید جناب کاشانی، صحبتهایی فرمودید که حالا بنده پاسخ آنها را خواهم داد. ولی در رابطه با اثبات وجود پروردگار، فرمودید که اگر بنده قبول کنم که اجتماع نقیضین محال است، ۱۲ ادله اقامه میکنید دایر بر له وجود خداوند؛ که من منتظر آنها هستم.
عرض کنم که در آغاز سخن شما فرمودید اینکه عقل فقط در محدودهٔ درواقع فیزیکال، امکان دادنِ حکم دارد را قبول ندارید، و البته دلیلی که آوردید، مراجعهای بود که به آیات روایات شریف و دیگر اماراتی که از ناحیه معصومین اقامه شده است میفرمایید.
حال آنکه ببینید شما فرض بفرمایید که من یک هندو هستم. در این صورت، آیا ادله دروندینی، من را در رابطه با مبحث مشترکی که راجع به آن اختلاف نظر داریم، قبول خواهید کرد یا خیر؟! حق مسلم ببینید ملاک و منات باید در اینگونه مباحثی که جنبه نیمهآکادمیک دارند، عقلانیت باشد. نه اینکه مراجعه به آن چیزی که دروندینی است و آن چیزی که داریم راجع به آن بحث میکنیم دوست من.
در ارتباط با اینکه فرمودید که استدلال درست، آن استدلالی است که باید بداهت داشته باشد و باید مبنی بر بدیهیات باشد، من یک پرسش از شما اکنون میکنم و آن این است که آیا به زعم حضرتعالی، الان بدیهی است که کره زمین در حال چرخش است یا ثابت است؟ ممنونم.
در ارتباط با اینکه راجع به علم حضوری و حصولی صحبت فرمودید. فرمودید که علم حضوری علمی است که ما به احوال خودمان داریم. پرسش بنده این هست که خود ما که هستیم؟ خودمان کدام یک از آن اشخاصی هستیم که شما میفرمایید؟
آیا آن کس که فکر میکند، آن ما هستیم؟ یا خیر؟ آن کس که دارد درد میکشد من هستم؟ یا آن کس که شادمان است ما هستیم؟ یا آن کس که دارد دیگری را فریب میدهد؟ در کدام یک از این احوال، میتوان گفت که آن منِ من، آن است؟
⇆ادامه دارد...
ꞌꞋ✎پارت نهم
ꞌꞋ✎پارت قبل
ꞌꞋ✎@serat12k
ꞌꞋ◍⃟🌷˼
ꞌꞋ✎ 𝑃𝑟𝑜𝑜𝑓 𝑜𝑓 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑥𝑖𝑠𝑡𝑒𝑛𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝐺𝑜𝑑
⇆#مناظره › #اثبـاتوجـودخــدا
⇆وحید باقرپور کاشانی › مسلمان
⇆بهزاد بابایی › آتئیـسـت
⇆جلسه اول › تابستان۹۵
➖➖➖ ➖
⇆وحید باقرپور کاشانی:
حالا برای اینکه این برهان را پلهپله جلو برویم، اول از دوست عزیزم سؤال میکنم:
﴿أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْء﴾
شما قائل هستید که ما از عدم ایجاد نشدیم؟
این خودش یک بحثی است!
این را خدمتتان هستم تا شما قسمت اول آیه را جواب بدهید. اگر موافقید که امکان ندارد که یک موجودی بدون علت، یعنی هیچی نبوده، ایجاد شده باشد که حتی ماتریالیستها هم این حرف را نزدند! شما این را قبول دارید یا قبول ندارید؟!
ببینید من یک نکتهای را خدمت دوستم عرض بکنم. ما الهیین با ماتریالیستها یک اشتراکی داریم. تفاوتمان هم خدمتتان عرض میکنم. اشتراک ما این است که هر دو قائلیم که در خارج ماده هست، در خارج، ماده و لواحق مادی وجود دارد. هر دو سوفسطی نیستیم. مثلاً مثل پروتاگوراس نیستیم که غیر خودمان را منکر بشویم! و یا مثل گورگیاس نیستیم که اصل خودمان هم منکر بشویم! سوفسطی نیستیم، رئالیستیم. حقیقت و واقعیت خارجی را قبول داریم. اما آن چیزی که به حواس ظاهری ما آمده، چه چیزی هست؟ ماده و لواحق ماده است.
بنابراین، ماتریالیست و الهی، این دو را قبول دارند و هر دو هم قبول دارند یک حقیقت ازلی در کار است. یعنی ماتریالیست میگوید که ماده ازلی است، و الهی میگوید حقیقت ازلی نه، حقیقتی غیر مادی هست؛ که البته بعضیها هم قائل به ازلیت ماده و ازلیت ذات مقدس شدند. به آن گروه کاری نداریم.
پس اینکه هر دو، ماده و لواحق ماده را پذیرفتیم، هر دو هم به موجود ازلی قائل شدیم.
ببینید مادیگرا هیچ وقت نمیگوید که ماده ازلی نیست؛ هیچی نبود، به یکباره ایجاد شد! از عدم ایجاد شد!
بنده سؤالم اول این است که شما آیا این را قبول دارید که از عدم، چیزی ایجاد نمیشود؟ اگر در این زمینه به توافق رسیدیم، بنده بروم سر قسمت دوم آیه، استدلالی که بر درون آیه هستیم: ﴿أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ﴾ را خدمتتان عرض کنم.
⇆ادامه دارد...
ꞌꞋ✎پارت یازدهم
ꞌꞋ✎پارت قبل
ꞌꞋ✎@serat12k
ꞌꞋ◍⃟🌷˼
ꞌꞋ✎ 𝑃𝑟𝑜𝑜𝑓 𝑜𝑓 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑥𝑖𝑠𝑡𝑒𝑛𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝐺𝑜𝑑
⇆#مناظره › #اثبـاتوجـودخــدا
⇆وحید باقرپور کاشانی › مسلمان
⇆بهزاد بابایی › آتئیـسـت
⇆جلسه اول › تابستان۹۵
➖➖➖ ➖
⇆بهزاد بابایی:
آیا دست شما، جزئی از شماست یا خیر؟ اندامهای ما چه؟ آیا پای من، داخل در آن منِ من است یا خیر؟
اگر هست، چگونه است که بر احوال آن هیچگونه آگاهی من ندارم؟ منِ من در کجای من واقع است؟
جناب کاشانی که درواقع شما دارید سخن از آن میگویید و میگویید که درواقع ما میتوانیم به منِ خود، علم حضوری داشته باشیم! کدام منِ شما؟ آیا مگر شما به احوال اندامهای خود واقفید؟ اگر بنده بر فرض، یک غده سرطانی در معده خودم داشته باشم، آیا به آن آگاه خواهم بود؟ مگر من راهی دارم به آن چیزی که میپندارم جز من است؟
➖➖➖ ➖
⇆وحید باقرپور کاشانی:
جناب بابایی بنده چند بار این جمله را تکرار کردم. گفتم بنده نمیخواهم برای شما خدا را که اثبات بکنم، از قرآن سند بیاورم. بنده گفتم همینطور که ارسطو فرض کنید که برهان ارائه میدهد، افلاطون دلیل ارائه میدهد، یک فیلسوف غربی مثل کانت، دلیل ارائه میدهد، بنده هم گفتم امام صادق علیهالسلام ما، یا قرآن ما، دلیل ارائه میدهد!
اصلاً شما کاری نداشته باشید که این در قرآن هست یا نیست! یا این را امام صادق علیهالسلام گفته یا نگفته! ما به این کاری نداریم!
بنده خدمتتان عرض کردم، اصلاً امام صادق علیهالسلام را بهعنوان یک فیلسوف لحاظ کنیم! استدلال ایشان را ببینیم چه هست! قرآن را به معنی یک کتاب فلسفه لحاظ بکنیم. ببینیم استدلال ایشان چیست.
شما مثال زدید نسبت به فردی که هندو هست، که بنده بخواهم برای هندو مثلاً خدا را اثبات بکنم بروم از حدیث و آیه بخوانم! بنده این حرف را نزدم!
حرف من این است که بهترین دلایل و ادله صرف عقلی، اینها در آیات و روایات ماست!
حرف من این است که حوزه و دانشگاه ما بهطور عموم، غافل ماندند از این احادیثی که در کتابهایی مثل توحید صدوق و احتجاج مرحوم شیخ طبرسی و اصول کافی هست که اینها، آن احادیثی که در اثبات صانع هست، صرف عقل و استدلال هست!
یعنی شما کاری نداشته باشید میگویید امام صادق گفته یا این آیهای که من گفتم ﴿أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْء أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ!﴾. ما ببینیم برهان چیست!
⇆ادامه دارد...
ꞌꞋ✎پارت دوازدهم
ꞌꞋ✎پارت قبل
ꞌꞋ✎@serat12k
ꞌꞋ◍⃟🌷˼
ꞌꞋ✎ 𝑃𝑟𝑜𝑜𝑓 𝑜𝑓 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑥𝑖𝑠𝑡𝑒𝑛𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝐺𝑜𝑑
⇆#مناظره › #اثبـاتوجـودخــدا
⇆وحید باقرپور کاشانی › مسلمان
⇆بهزاد بابایی › آتئیـسـت
⇆جلسه اول › تابستان۹۵
➖➖➖ ➖
⇆وحید باقرپور کاشانی:
خدمتتان میخواستم بگویم که خودِ خدا یا حجج الهی، بر اثبات خدا، برهان عقلی ارائه دادند، قبل از اینکه این دوستانی که از آقایان فلاسفه هستند، بخواهد برهان ارائه بدهند!
در وقتی که درگیر شرک بودند و مشکلاتی داشتند، خود قرآن و حدیث، برهان ارائه داده!
بنابراین، این را خدمتتان عرض کردم، از باب تعبد به آیه و روایت که نیست! این ادله را میخواهیم ببینیم چیست.
بنده هم میتونستم ﴿أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْء﴾ که خدمتتان عرض کردم، اصلاً نگویم در آیه هست! برهان را خدمتتان به صورت منطقی و صوری ارائه بدهم، ولی تعمداً این کار را کردم!
من، اعتقادم را از قرآن و حدیث گرفتم نه جهت تعبد! تعقل!
و خدمتتان عرض میکنم که نه تنها در باب اثبات صانع! بنده، ریزترین جزئی که در دین ما مکتب اثنیٰعشری، شیعه اثنیٰعشری هست - من به اهل سنت کاری ندارم - اینها را به هیچوجه خلاف عقل ندیدم! به هیچوجه ضد عقل در دین ندیدم!
و حاضر هم هستم که سیبل قرار بگیرند هر موضوعی که دوستان علاقمند باشند مناظرهای داشته باشیم.
اما بحث اثبات صانع که خدمتتان عرض کردم، یک بحثی هست که استدلالهایی که حضرات معصومین یعنی وقتی که ابناَبیالعَوجاء و ابن مُقَفَّع و شخصیتهایی بودند که منکر خدا بودند، اینها میآمدند نزد حضرات معصومین، دلیل ارائه میدادند. نمیگفتند که شما امام صادق علیهالسلام را قبول کن!
من از آن دلایل میخواهم برای شما استفاده بکنم که از همان دلایل و به حکم عقل صرف! کاری نه به مطالب تعبدی دارم، هیچی! میشود خدا را اثبات کرد!
⇆ادامه دارد...
ꞌꞋ✎پارت سیزدهم
ꞌꞋ✎پارت قبل
ꞌꞋ✎@serat12k
ꞌꞋ◍⃟🌷˼
ꞌꞋ✎ 𝑃𝑟𝑜𝑜𝑓 𝑜𝑓 𝑡ℎ𝑒 𝑒𝑥𝑖𝑠𝑡𝑒𝑛𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝐺𝑜𝑑
⇆#مناظره › #اثبـاتوجـودخــدا
⇆وحید باقرپور کاشانی › مسلمان
⇆بهزاد بابایی › آتئیـسـت
⇆جلسه اول › تابستان۹۵
➖➖➖ ➖
⇆وحید باقرپور کاشانی:
سؤالی که فرمودید هرچند که نیاز نیست وارد این جزئیات بشویم. شما فرمودید که آیا این کره زمین، این زمین که کروی هست، این چیست؟ این بدیهی هست یا خیر؟!
ببینید، از اقسام تصدیقات بدیهی، مشاهدات هست دوست من! این حکم هست! اگر چنانچه شما همچین چیزی را مشاهده کرده باشید؛ یا فرض کنید که از اقسام تصدیقات بدیهی، متواترات است. شما تا حالا کعبه را ندیدید، فرض کنید فیلمی هم ندیدید. چند نفر به شما خبر میدهند از آدمهای راستگو، شما یقین پیدا میکنید. یا شما نرفتید ببینید، از زمین خارج نشدید، با آزمایشهایی هم که صورت گرفته که زمین کروی هست، به آنها هم کاری نداریم، مشاهده نکردید. حالا یک نفر میرود مشاهده میکند به شما خبر میدهد، شما اعتماد میکنید.
ببینید اینکه خدمتتان عرض کردم، بنده کاری به این حرفها ندارم که کره زمین گرد هست، این جز تصدیق بدیهی هست یا تصدیق ضروری هست! بله قبل از اینکه به آزمایشهایی که کردند برسند، یعنی برای هر کسی مشخص نبود، این مصداق در حکم چه بود؟ در حکم تصدیق غیر بدیهی بود، نظری بود. اما چون مشاهده کردند، فیلمهایش گرفتند، دیگر روشن شد. مشاهدات هم جز تصدیقات بدیهی هست، الان چه شده؟ بداهت پیدا کرده. یعنی تصدیق بدیهی شده.
من با این چیزها کاری ندارم! شما بحث علم حضوری را مطرح میکنید. میگویید علم من به دستِ من، در نمیدانم رگهای من، در قلب من، چه خبر هست! من که به شما علم حضوری را مطرح نکردم! من اصلاً نمیخواهم که سینه بزنم پشت سر علم حضوری! من فقط به شما گفتم در منطق، تقسیمبندی دارند: علم حضوری، علم حصولی. آن چیزی که برای ما مهم است چیست؟ من میخواهم برای شما از علم حصولی استفاده کنم.
⇆ادامه دارد...
ꞌꞋ✎پارت چهاردهم
ꞌꞋ✎پارت قبل
ꞌꞋ✎@serat12k