eitaa logo
رسانه‌مذهبے‌هنری‌صراط‌المهدی
3.1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
148 ویدیو
49 فایل
تولیده‌کننده‌ی محتواهای رسانه‌ای مهدوی با هدف نشر معارف مهدوی و زمینه‌سازی ظهور 🔗شبکه های اجتماعی zil.ink/serat_almahdi.ir 📲شناسه‌ی ثبت سفارشات گرافیکی @youngsoldiersavior 🖍کانال نمونه‌کارها @studio_serat 🚫بدون تبلیغ و تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️🌹▪️ 🌹به کار بردن لفظ «عشق» در این روایت ▪️هیچ‌کس به پایِ شهدای کربلا نرسید و هیچ‌کس دیگر هم نمی‌تواند برسد... در روایتی إمام باقر علیه‌السلام فرمودند: روزی امیرالمؤمنین علی علیه‌‌السلام از سرزمین کربلا گذر کردند. ▪️🌹▪️ 🌹یارانش او را دیدند در حالی که اشک در چشمان آن حضرت حلقه زده بود و می‌فرمود: این جا توقفگاه آنان و محل اقامتشان است، این جا محل ریخته شدن خون‌شان است. خوشا به حال خاکی که خون آن عزیزان بر آن ریخته می‌شود. در این‌جا دویست پیامبر و دویست فرزند پیامبر کشته شده‌اند که همگی شهید هستند. ▪️🌹▪️ ▪️مَصَارِعُ عُشَّاقٍ شُهَدَاءَ لَا یَسْبِقُهُمْ مَنْ کَانَ قَبْلَهُمْ وَ لَا یَلْحَقُهُمْ مَنْ بَعْدَهُمْ و اینجا قتلگاه شهدای عاشقی خواهد شد که هیچ کس از پیشینیان از آنان سبقت نگرفته و کسی از آیندگان نیز به آنان نمی‌رسد. 📕بحارالانوار، ج۴۱،ص۲۹۵ ▪️🌹▪️ ▪️ لفظ «عشق»، به خلاف محاورات امروزی، در روایات ما بسیار کم به کار رفته است که یکی از آن موارد، همین روایت شریف است که اشاره به نکته لطیفی دارد: «عَشَقَه» در زبان عربی نام گیاهی است که در فارسی به آن " پیچک " می‏گویند که به هر چیز برسد دور آن می‏پیچد، مثلا وقتی به یک گیاه دیگر می‏رسد دور آن چنان می‏پیچد که آن را تقریبا محدود و محصور می‏کند و تمام وجودش محو در معشوق می‌شود... 🌹و این شهدای کربلا بودند که حقیقتاً ذرّه ذرّه وجودشان، فانیِ در عشق و محبت سیدالشهداء علیه‌السلام بود... ▪️🌹▪️ @serat_almahdi
🍂🍃🍂 🍂ظهر بود، ظهر روز دهم. یکی بود و دیگر هیچکس نبود. شیرخوارش را در آغوش گرفت. در حال تلظّی بود که تیر آمد. مشت پدر پر بود از خون سرخ پسر. نگاهی سمت آسمان کرد و فرمود: پروردگارا! امروز (به خواست خودم) یاری اهل آسمان را از من بازداشتی، پس آن یاری را برای روزگاری بهتر (یعنی روزگار ظهور) قرار ده. و انتقام ما را از این مردمان ستم‌پیشه بگیر. 🍂🍃🍂 📚ارشاد، ج۲، ص۱۰۸. 🍃هنگام ذکر مصیبت حضرت علی اصغر علیه‌السلام، باید از منتقم او یاد کنیم و برای تعجیل فرج دست به دعا برداریم. 🍂🍃🍂 @serat_almahdi
▪️🍃▪️ ◼️ خیز از جا، آبرویم را بخر... عمّه را از بین نامحرم ببر... حمید بن مسلم گوید: فَكَأَنِّي أنظُرُ إلىٰ امْرَأَةٍ خَرَجَتْ مُسرِعَةً تُنادِي بِالْوَيلِ و الثَّبورِ، و تَقولُ: ▪️ وقتی‌که علی اکبر علیه‌السلام به خاک افتاد، گویا یک زنی را می‌دیدم که با سرعت از خیمه‌ها به سمت معرکه می‌آمد و ناله و فریاد سر میداد که: يا حَبيباهُ! يا ثَمَرَةَ فُؤاداهُ! يا نُورَ عَيْناهُ! يا أخياهُ! و ابنِ أخياهُ ▪️🍃▪️ لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هٰذا الْيَومِ عُمْيا، لَيتَنِي وَسَّدَتِ الثَّرَىٰ.لَیتَ الْمَوتُ اَعدَمَنی الْحَیاةُ و لَا اَراکَ قَتیلاً ▪️ای کاش قبل از امروز، کور بودم... ای کاش که خاک را، بالشت سرم میکردم... ای کاش مرگ، زندگی‌ام را می‌گرفت و تو را اینجور کشته نمی‌دیدم... جَاءَتْ و انْكَبَّتْ عَلَيهِ، فَجَاءَ الْحسينُ عليه‌السَّلامُ، فَأَخَذَ بِيَدِها و سَتَرَ وَجْهَهَا بِعَبائِهِ، و ألْقَىٰ عَباءَتَهُ عَلَيها، فَرَدَّها إلىٰ الْفُسطاطِ، ▪️آن زن جلو آمد و خود را به روی نعش علی اکبر علیه السلام انداخت. سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام، دست زینب کبری را گرفت و عبایش را به روی او انداخت و صورتش را پوشاند و او را به خیمه‌ها بازگرداند. ▪️🍃▪️ و أَقْبَلَ عليه السّلامُ بِفِتْيانِهِ، و قالَ: اِحْمِلوا أخاكُم ▪️ و رو جوانان بنی هاشم کرد و فریاد برآورد: بیایید برادرتان را به خیمه ها ببرید... 📚معالی السبطین ج١ص۴٠٩ 📚طوفان البکاء(خطی) ص۵١٠ 📚اعیان الشیعه ج١ص۶٠٧ 📚مقتل الحسين، بحرالعلوم ص٣٣٧ ▪️🍃▪️ @serat_almahdi
🍂▪️🍂 ⚫️ صحنه‌ای جانسوز در عصر تاسوعا 🍂 ...و حسين جالس أمام بيته محتبيا بسيفه إذ خفق برأسه على ركبتيه و سمعت أخته زينب الصيحة فدنت من أخيها فقالت يا أخى أما تسمع الاصوات قد اقتربت قال فرفع الحسين رأسه فقال إنى رأيت رسول الله صلى الله عليه و سلم في المنام فقال لى إنك تروح إلينا قال فلطمت أخته وجهها و قالت يا ويلتا.... 🍂▪️🍂 ✍🏻 در عصر تاسوعا، امام حسین علیه السلام جلوی خیمه خود نشسته و به شمشیر تکیه زده و سر به زانو نهاده و از خستگی به خواب رفته بود. چون زینب سلام الله علیها خروش لشکر دشمن را شنید، نزدیک برادر آمده و گفت: برادر، صدای لشکر را نمی شنوی که پیوسته به ما نزدیک می‌شوند؟ آن حضرت سر از زانو برداشت و فرمود: هم اکنون رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم. بمن فرمود: تو به نزد ما خواهی آمد. چون زینب این خبر وحشتناک را شنید، سیلی به صورت زد و فریاد واویلاه برآورد. 📚 الإرشاد، مفید رحمه الله، ۲/۹۰ 📚 تاریخ طبری، ۴/۳۱۶ 🍂▪️🍂 @serat_almahdi
▪️🌹▪️ ◼️ گوشه ای از اثرات شهادت سيدالشهدا عليه السلام ◼️ وقتی که جبرئیل در کنار گودال نعره میزد... ▪️بعد از شهادت سيد الشهدا عليه السّلام، لشكريان سوارى را نگريستند كه ناپروا صيحه مى زند و بى محابا واویلا سر می‌دهد . گفتند: «اين سوار كيست و چنین ناله و فرياد برای چيست؟ او گفت: ▪️🌹▪️ 🌹«چه گونه صيحه نزنم و فرياد نكنم و حال آن كه رسول خداى صلی الله علیه و آله را مى نگرم كه ايستاده گاهى به سوى زمين می نگرد و گاهی قتلگاه را نظاره مى كند؟ از آن مى ترسم كه خدا را بخواند و ساکنین روى زمين را تباه كند.» ▪️🌹▪️ ▪️جماعتى از لشكريان گفتند: «او مردى ديوانه است و سخنى سفيهانه مى گويد.» گروهى گفتند: «سوگند به خداى، ستمى بزرگ بر خويشتن آورديم.به رضاجويى پسر سميه(ابن زیاد) ، پسر پيغمبر را كشتيم.» راوى گويد: «به عرض امام سجاد عليه السّلام رسانيدم كه: آن کسی که فریاد می‌زد چه كسی بود؟ » ▪️🌹▪️ 🌹 حضرت فرمود: آن كس، جز جبرئيل نبود و اگر از خداوند مأذون بود، صيحه اى بر آن جماعت مى زد كه ارواح ايشان از ابدان ايشان به جانب دوزخ شتاب گيرد؛ لكن ايشان را مهلت داد تا گناه ايشان بزرگ تر گردد و عذاب ايشان عظيم تر شود. 📓بحارالانوار ج ۴۵ص١٧٣ ▪️🌹▪️ @serat_almahdi
▪️🥀▪️ ▪️حکایت جانسوز سوارشدن زينب کبری عليهاالسلام بر شتر بی جهاز... 🥀راوی گوید: سپس ابن سعد دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند: زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد. زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد: ▪️🥀▪️ ▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُند ای ابن سعد! تو به این مردان امر می کنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا (ص) هستیم!؟  به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند. پس زینب کبری و أم کلثوم جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند. همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام الله علیها کسی نماند. ▪️🥀▪️ 🥀در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمی‌توانست سوار شود. پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود:  ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو. امام سجاد علیهالسلام فرمود: عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید. حضرت زينب کبری نتوانست از امام نافرمانی کند،لذا برگشت تا سوار بر محمل شود... پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود: آه از غريبي... 📓معالي السّبطين ج۲ص۹۰ 🥀▪️🥀 @serat_almahdi
🍃▪️🍃 🍃«الشّام الشّام الشّام» ▪️مصیبت ها و توهین های صورت گرفته در شهر شام به خاندان اهل بیت و کاروان اسرای کربلا به حدی بود که در روایت داریم، از امام سجاد (سلام الله علیه) پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ ۳ بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام! امان از شام! 🍃طبق روایت دیگر امام سجاد (سلام الله علیه) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام ۷ مصیبت بر ما وارد کردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود. 🍃▪️🍃 @serat_almahdi
▪️🩸▪️ 🩸برافراشته شدن پیراهن خونین امام حسین سلام‌الله‌علیه درشب اول محرم ▪️به امام صادق سلام‌الله‌علیه عرض شد: آقای من! بفدایتان شوم وقتی کسی می میرد یا کشته می شود، بعد از فوت او، جلسه نوحه ای برای او میگیرند. ولی من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم برای امام حسین سلام‌الله‌علیه اقامه جلسه عزا میکنید.؟! 🩸امام سلام‌الله‌علیه فرمودند: هنگامی که هلال ماه محرم دمیده میشود ملائکه پیراهن امام حسین سلام‌الله‌علیه را برافراشته می کنند در حالیکه از ضربه های شمشیر پاره پاره شده و آغشته به خون است. پس ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه با چشم ظاهر می بینیم پس اشک های ما همانند چشمه جاری می‌شود. ▪️🩸▪️ ▪️طبق روایتی دیگر میفرمایند: 🩸هرگاه شب اول محرم فرا می رسد، اول غروب و نزدیک به اذان مغرب که ماه نو در آسمان قرار می گیرد، مادرمان حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از عرش الهی و بهشت برین پیراهن خونین جدم حسین را به آسمان اول می آورد و به سمت زمین تکان می دهد. پیراهنی که آغشته به خون قلب و پیشانی و محاسن و حلقوم و نقطه نقطه ی وجود ایشان است. وقتی ایشان پیراهن را به سمت زمین تکان می دهند فریادی می زنند که صدای ایشان در تمام عالم می پیچد و به فریاد ایشان تمام ملائکه و سماواتیان به لرزه در می آیند و دل مومنین و محبان امام حسین سلام‌الله‌علیه در سینه شان تکه تکه و پاره پاره می شود… 📕ثمرات الاعواد، ص۳۶و۳۷ ▪️🩸▪️ @serat_almahdi
▪️🍂▪️ 🏴 با شنیدن نام «کربلا»، سیدالشهداء سلام‌الله‌علیه آه سردی از دل کشیدند و فرمودند: همین‌جا قرار است خون ما ریخته شود ... 🍂در نقل‌ها آمده است: دسیدالشهداء سلام‌الله‌علیه همراه با اصحاب خود وقتی که به زمین کربلا رسیدند، اسب آن حضرت از حرکت ایستاد و حضرت از آن پایین آمده‌اند و سوار مرکب دیگری شدند و آن مرکب هم حتی یک قدم نیز بر نداشت و به همین شکل هفت مرکب را عوض کردند اما هیچ یک از آن ها حرکت نکرد. ▪️🍂▪️ ▪️وقتی که امام سلام‌الله‌علیه این حال را دید فرمودند: ای قوم! اسم این سرزمین چیست؟ گفتند: غاضریه. فرمودند: آیا اسمی غیر از این هم دارد؟ گفتند: نینوا. فرمودند: آیا اسمی غیر از این هم دارد؟ گفتند: شاطئ الفرات. فرمودند: آیا نیز اسم دیگری هم دارد؟ گفتند؛ کربلا پس در این هنگام سیدالشهدا سلام‌الله‌علیه نفس سردی کشیدند و شدیدا گریه کردند و فرمودند: "زمین کرب و بلا" (سختی و دشواری و بلا) ▪️🍂▪️ 🍂سپس فرمودند: همگی پیاده شوید و بار و اساسیه خود را فرود آرید. اینجاست خوابگاه شتران ماست. اینجاست که خون ما قرار است ریخته شود. و الله همین جاست که حرمت ما هتک می‌شود. والله همین جاست که مردان ما کشته می‌شوند. والله همین جاست که اطفال ما ذبح می‌شوند. والله همین جاست که قبور ما زیارت می‌شود‌. این تربت همان تربتی است که جدّم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وعده آن را به من داد و خلافی در گفتار او نیست. سپس از اسب خود پیاده شدند. 📓الدّمعة السّاكبة،ج ۴ ص ۲۵۶ ▪️🍂▪️ @serat_almahdi
▪️🔸️▪️ 🏴 گفتگوی جگرسوز سیدالشهداء سلام‌الله‌علیه با زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به هنگام نزول در سرزمین «کربلا»... 🔸️سید بن طاووس می‌نویسد: وقتی که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها با زنان و دختران از ناقه‌ها پیاده شدند، در گوشه‌ای نشستند که سیدالشهداء سلام‌الله‌علیه ابیاتی را با خود زمزمه نمود که خبر از شهادت خود در این سرزمین می‌داد. ▪️تا صدای این ابیات به گوش زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها رسید، سراسیمه در حالی که لباسش بر روی زمین کشیده می‌شد، از جمع مخدّرات بیرون آمد ‌و به محضر برادر رسید عرضه داشت: 🔸️ای برادرم! پدر و مادرم به فدایت! قرار است تو اینجا کشته شوی و‌من نظاره‌گر کشته‌شدنت باشم؟! ▪️در این‌جا که دیگر سیدالشهداء سلام‌الله‌علیه نتوانست جلوی گریه خود را بگیرد؛ چشمان مبارکش در اشک غوطه‌ور شد و فرمود: اگر «مرغ قَطا» را به حال خویش رها می‌کردند البته به خواب می‌رفت.(ضرب‌المثل از اینکه این‌ها مرا رها نمی‌کنند) 📙لهوف،ص۹۵ ▪️🔸️▪️ @serat_almahdi
▪️🌷▪️ 🏴 ورقی از دفتر دلدادگی سیدالشهداء سلام‌الله‌علیه به نازدانهٔ سه‌ساله‌اش رقیه خاتون سلام‌الله‌علیها ... 🌷در نقلی آمده است: حضرت اباعبدالله الحسین سلام‌الله‌علیه هرگاه دختر نازدانه‌اش حضرت‌ رقیه سلام‌الله‌علیها را می‌دید، به او می‌فرمود: إمْشِی أمٰامِی! جلوی من راه برو ای دخترم! وقتی که حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها شروع به راه رفتن می‌نمود، امام حسین سلام‌الله‌علیه به گریه می‌افتادند. 🌷یک‌بار زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها با مشاهده‌ این صحنه، علت را از برادر پرسیدند، که سیدالشهداء سلام‌الله‌علیه فرمودند: او مرا به یاد مادرم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها می‌اندازد. 📓الطریق،کاشي، ج۹، ص۳۹۵ ▪️🌷▪️ 🌷در نقلی دیگر آمده است: چنانچه رسم است که اظهار دوستی به اولاد کوچک‌تر بیشتر است، امام حسین سلام‌الله‌علیه هم به همین قاعده به شیرین زبانیِ آن صغیره بسیار تعلق داشتند، و هم به واسطه بی مادری. 🌷آنی جانبِ او را فرو نمی‌گذاشتند؛ مِن جمله: همیشه (حضرت‌ رقیه سلام‌الله‌علیها) در دامان آن حضرت می‌نشست، و سر بر زانوی آن حضرت می‌گذاشت و می‌خوابید، و غذا از دست مبارک آن حضرت می‌خورد، و همیشه آن دست یداللّهی را حضرت بر سر و گیسوان او می‌کشید، و پیوسته آن صغیره شیرین زبان را می‌بوسید و می‌بویید. 📓سراج العاشقین،کاشانی،(نسخه خطی) ص۱۴۳. ▪️🌷▪️ @serat_almahdi
▪️🌸▪️ 🏴 جملاتی که دل سنگ را آتش می‌زند... | درد و دل‌های حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها با سر بریده پدر در خرابه شام ... 🌸در نقل‌ها آمده است: ▪️یزید گفت: سر بريده پدرش را برایش ببرید تا به آن نگاه کند و آرام بگیرد. پس آن سر مطهر را در درون طبقي نهادند و روي آن را با پارچه اي پوشاندند و جلوي او گذاشتند. 🌸شدت ضعف و گرسنگي، كودك را به توهّم انداخته بود. او گريه مي‌كرد و مي‌گفت: من كه غذا نخواستم؛ من پدرم را مي‌خواهم. مأموران گفتند: اين پدرت است. وقتي رقيه سلام‌الله‌علیها روپوش را كنار زد، دید سر بريده پدر است. آن را برداشت و به سينه چسباند و دلسوزانه مي‌گفت: ▪️اي پدر! چه كسي صورتت را با خون سرت رنگين كرد؟ ▪️چه كسي رگ‌هاي گلويت را بريد؟ ▪️چه كسی مرا در اين خردسالی يتيم كرد؟ ▪️ای پدرجان! به چه کسی بعد از تو امید داشته باشیم؟ ▪️چه کسی یتیمت را سرپرستی می کند تا بزرگ شود؟ ▪️چه كسي بانوان را در پناه خود مي‌گيرد؟ ▪️چه كسي زنان بيوه شده را آشيان مي‌دهد؟ ▪️چه كسي اشك از چشم‌هاي اشك بار پاك مي‌كند؟ ▪️چه كسي زنان آواره را مأوا مي‌دهد؟ ▪️چه كسي موهاي پريشان مان را مي‌پوشاند؟ ▪️پس از تو كه... واي بر خواري پس از تو؟ واي از غريبي! كاش پيش از ديدن اين روز كور مي‌شدم! كاش چهره در خاك مي‌بردم و محاسن تو را خونين نمي ديدم. 🌸سپس آن قدر گريه كرد تا از هوش رفت و ناله اش براي هميشه خاموش گرديد. صداي گريه بالا گرفت و مصيبتي ديگر بر دل داغدار اهل بيت علیهم‌السلام نشست. 📓نفس المهموم،ص۴۵۶ ▪️🌸▪️ @serat_almahdi
🩸▪️🩸 🩸آمدنِ جگرگوشهٔ امام حسن سلام‌الله‌علیه به قتلگاه و شهادت رسیدن او بر روی سینه عمویش ... ▪️در نقل‌ها آمده است: وقتی که شمر به همراه لشکرش دور تا دور امام را گرفتند و سخت او را احاطه کردند، عبدالله دستش را از دست عمه‌اش کشید(و به سمت قتلگاه دوید) و گفت: به خدا از عمویم جدا نمی‌شوم.. 🩸در این‌جا بود که حرمله بن کاهل اسدی به طرف امام آمد و با شمشیر به دست عبدالله بن الحسن علیهما‌السلام زد و دست او به پوست آویزان شد و فریاد زد: عموجان! مرا دریاب. ▪️پس امام حسین سلام‌الله‌علیه او را گرفت و به سینه چسپاند و فرمود: ای پسر برادرم! بر آن چه که بر سرت می آید صبر کن. در همین حین، حرمله ملعون تیری را به طرف عبدالله زد که او را در آغوش عمویش ذبح کرد. 🩸زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها از همان کنار خیمه ها متوجه شهادت عبدالله شد و فریاد زد: وای از پسر برادرم! ای کاش مرگ من فرا می‌رسید! ای کاش آسمان بر زمین فرود می‌آمد! ای کاش کوه ها از هم پاشیده و صاف می‌شدند! 📓نفس المهموم ص٣۵٩ 🩸▪️🩸 @serat_almahdi
🍃🩸🍃 🩸امام حسین سلام‌الله‌علیه بدن حضرت قاسم را کشان کشان به خیمه ها می‌برد ... 🍃در رابطه نحوه برگرداندن بدن مطهر حضرت قاسم به خیمه ها، راوی گوید: 🩸ثُمَّ احْتَمَلَهُ فَكأنِّي أنْظُرُ إلىٰ رِجْلَيِ الْغُلامِ يَخُطّانِ فِي الْأَرْضِ، و قَدْ وَضَعَ الْحُسينُ صَدْرَهُ عَلىٰ صَدرِهِ 🍃امام حسین سلام‌الله‌علیه بدن نوجوانی را حمل کرده و به خیمه هایش می‌برد. گویت من می‌دیدم که دو پای آن پسر بر روی زمین کشیده می‌شد در حالی که امام حسین سلام‌الله‌علیه سینه‌اش را به سینه او چسبانده بود و او را به طرف خیمه می برد. 🩸با خودم گفتم: حالا چه می خواهد بکند!؟ پس آمد و بدن او را کنار بدن علی اکبر و دیگر شهدا سلام‌الله‌علیهم قرار داد. پس وقتی که سوال کردم آن نوجوان کیست؟ گفتند: قاسم بن الحسن سلام‌الله‌علیهما است. 📚تاریخ طبری ج۵ ص۴۴٨ 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۶ 📚نفس المهموم ص٣٢٢ 🍃🩸🍃 @serat_almahdi
▪️🌷▪️ 🏴 تشنگیِ شش‌ماهه و دختر بچه‌ها، چه به روز زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آورد … ▪️در نقلی از حضرت‌ سکینه سلام‌الله‌علیها نقل شده است که آن بانو فرمود: 🌷... آب در خیمه‌ها نبود و تشنگی بر من غلبه کرد. در آخر برخاسته به خیمۀ عمّه‌ام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها رفتم که شاید او از برای اطفال آب ذخیره کرده باشد. چون رفتم دیدم قریب به بیست نفر دختر از بزرگ و کوچک دور عمّه‌ام نشسته‌اند و از عمّه‌ام آب می‌طلبند و از تشنگی ناله می‌کنند. ▪️در بغل عمّه‌ام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها، برادر صغیرم علی‌اصغر را دیدم؛ دیدم که آن شش‌ماهه از شدت عطش، زبانش را به دور دهانش می‌چرخانَد. عمّه‌ام گاه بر می‌خاست و گاه می‌نشست. برادر شیرخوارم،مثل ماهی تلظّی می‌کرد و ناله می‌کشید. 🌷عمّه‌ام به او می‌گفت: صبر کن ای پسر برادرم! اما چگونه تو با این حال می‌توانی صبر کنی!؟ به خدا بر عمّه‌ات سخت است اینکه ناله‌ات را بشنود اما نتواند کاری برایت کند. 📓اسرار الشهاده ج۲ص ۱۲۷۹ ▪️🌷▪️ @serat_almahdi
▪️🩸▪️ 🩸چون آن حالت حسین سلام‌الله‌علیه را دیدم، جگرم کباب شد... ▪️حرمله را پیش مختار بردند مختار از او پرسید: ای ملعون! در کربلا هیچ گاه دلت به حال آقای ما حسین سلام‌الله‌علیه سوخت؟ گفت: آری! یک مرتبه آنقدر دلم سوخت که مرگ خود را از خدا خواستم تا آن حالت زار او را نبینم! مختار گفت : بگو ببینم چه وقت بود؟ 🩸گفت: هنگامی که حسین سلام‌الله‌علیه طفل کشته خود را زیر عبا گرفته از میدان برگشت و رو به خیمه‌ها کرد؛ من تماشا میکردم، دیدم زنی مجلله چادر به سر و نقاب به صورت بیرون خیمه ایستاده. گویا مادر آن طفل بود که انتظار بچه‌اش را می‌کشید. ▪️همین که حسین سلام‌الله‌علیه چشمش به مادر افتاد که منتظر ایستاده برگشت مقداری صبر کرد دوباره رو به خیمه آورد باز خجالت کشیده برگشت تا سه مرتبه او به سمت خیمه رفت و برگشت و از مادر آن طفل خجالت می‌کشید. 🩸چون آن حالت حسین سلام‌الله‌علیه را دیدم، جگرم کباب شد. مختار گفت: ای ملعون آخر چه شد؟ گفت: بالاخره او از مرکب پیاده شد. جسد آن طفل را روی زمین نهاد و با غلاف شمشیر قبری حفر نمود برای آن طفل نماز خواند و آن را به خاک سپرد و برگشت. ▪️مختار از شنیدن این گفتار صیحه ای کشید و افتاد و غش کرد. بعد از به هوش آمدن گریبان دریده و بر سر و سینه زد و گفت: این حالت آخر امام حسین سلام‌الله‌علیه دلم را از همه بیشتر سوزانید که نخواست بعد از شهادتش، به بدن این طفل کسی آزار برساند یا سرش را ببرد و یا در زیر سم اسب ها پایمال شود. 📕ریاض القدس ج٢ص١٠۴ ▪️🩸▪️ @serat_almahdi
▪️🩸▪️ 🩸اسب، علی اکبر سلام‌اللّه‌علیه را به بین لشکر دشمن برد... ▪️در نقل‌ها آمده است: عمر سعد لعین، جنگجویان قدرتمند زیادی را به قتال حضرت علی اکبر سلام‌الله‌علیه فرستاد. اما آن حضرت، یکی بعد از دیگری آنان را به درک واصل می‌کرد. تا اینکه مُرّة بن قنفذ عبدی فریاد برآورد: 🩸گناه تمام عرب بر گردن من باشد، اگر داغ این جوان را بر دل پدرش نگذارم. پس آمد و با نیزه‌اش ضربه ای به پشت علی اکبر سلام‌الله‌علیه زد و بعد با شمشیر ضربه‌ای بر فرق سر علی اکبر زد که با ضربه شمشیرش، فرق علی اکبر سلام‌الله‌علیه شکافت. ▪️توان علی اکبر از کف رفت و دستانش بر گردن اسبش انداخت. (گویا خون، دیده اسب را پوشانده بود و به همین خاطر) اسبش او را به میانه لشکر دشمن بُرد. پس جمع زیادی از لشکر دشمن، دور تا دور او را احاطه کرده و با شمشیر هایشان بدن نازنینش را قطعه قطعه کردند.. 🩸حمید بن مسلم گوید: همینکه آن جوان به زمین افتاد و روح از بدنش داشت جدا میشد، صدایش را بلند کرد و گفت: ▪️ای پدرجان! این جدم رسول خداست (که با جام پُر مرا آب می‌دهد که دیگر تشنه نمی‌شوم بعد از آن) این پدرم امیرالمؤمنین علی سلام‌الله‌علیه است؛ این جده ام فاطمه زهرا و خدیجه کبری سلام‌اللّه‌علیهما هستند که به شما می‌گویند:بشتاب! بشتاب! و آنان مشتاق شمایند. 📕مخزن البکاء، ص۵٨١ ▪️🩸▪️ @serat_almahdi
▪️🩸▪️ 🩸آمدنِ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به مقتل حضرت علی اکبر سلام‌الله‌علیه… صدازدنِ جوانان بنی هاشم... ▪️حمید بن مسلم گوید: وقتی‌که علی اکبر سلام‌الله‌علیه به خاک افتاد، گویا یک زنی را می‌دیدم که با سرعت از خیمه‌ها به سمت معرکه می‌آمد و ناله و فریاد سر میداد که: يا حَبيباهُ! يا ثَمَرَةَ فُؤاداهُ! يا نُورَ عَيْناهُ! يا أخياهُ! و ابنِ أخياهُ 🩸ای کاش قبل از امروز، کور بودم! ای کاش که خاک را، بالشت سرم می‌کردم! ای کاش مرگ، زندگی‌ام را می‌گرفت و تو را اینجور کشته نمی‌دیدم! ▪️آن زن جلو آمد و خود را به روی نعش علی اکبر سلام‌الله‌علیه انداخت. سیدالشهداء سلام‌الله‌علیه، دست زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها را گرفت و عبایش را به روی او انداخت و صورتش را پوشاند و او را به خیمه‌ها بازگرداند. 🩸و رو جوانان بنی هاشم کرد و فریاد برآورد: بیایید برادرتان را به خیمه ها ببرید... 📓معالی السبطین ج١ص۴٠٩ ▪️🩸▪️ @serat_almahdi
▪️💧▪️ 💧یا عباس! مبادا آب بنوشی و برادرت حسین «سلام‌الله‌علیه »، تشنه باشد ... ▪️در نقلی آمده است: مولا امیرالمؤمنین علی سلام‌الله‌علیه، در همان شبی که فردای آن، به شهادت رسیدند، اباالفضل العباس سلام‌الله‌علیه را در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد و فرمود: ▪️وَلَدي! سَتَقِرُّ عَيني بِكَ في يَومِ القيامة ای پسرم! به زودى در روز قيامت به وسيله تو چشمم روشن مى‌گردد. سپس فرمود: ايّاكَ اَنْ تَشرِبَ الماءَ و اَخوكَ الحُسَين علیه‌السلام عَطشان 💧پسرم! هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد و بر شريعه آب وارد شدى ، مبادا آب بياشامى در حالى كه برادرت حسین سلام‌الله‌علیه تشنه است. 📓معالي السّبطين، ج١ ص۴۵۴ ▪️💧▪️ @serat_almahdi
▪️🩸▪️ 🩸با نداهای غریبیِ سیدالشهدا سلام‌الله‌علیه، ارکان عرش خدا می‌لرزید... ▪️وقتی که امام حسین سلام‌الله‌علیه تنهایی خودش را ديد و دید که همه يارانش به شهادت رسیده اند،با اهل و عیالش وداع کرد و به سمت میدان آمد. 🩸درنگی ايستاد؛ حیران و سرگردان شده بود؛گاهی به فرزندان و برادران و برادرزاده ها و پسر عموها نظر می‌کرد که چگونه بر خاک صحرا افتاده اند و گاهی به غربت و تنهایی خودش نظر می‌کرد. گاهی نظر می‌کرد به زنان و اطفال؛ به غربت و تنهایی و تشنگی شان و اینکه بعد از او به اسیری می‌روند؛ و گاهی هم نظر می‌نمود به سرکوب و شماتت دشمنان و اقدام آنها بر قتل او. ▪️فَنَادَیٰ بِصَوتٍ عالٍ حَزينٍ: أما مِن ناصِرٍ يَنصُرُنا؟ أما مِن مُغيثٍ يُغيثُنا؟ هَل مِن مُوَحِّدٍ يَخافُ اللّهَ فينا؟ أما مِن ذابٍّ يَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسولِ اللّهِ؟ پس در این هنگام با صدایی دردناک وبلند فریاد برآورد: آیا کسی هست تا ما را یاری کند؟! آیا فريادرسى هست به داد ما برسد؟! آیا خداپرستی هست تا از خدا از برای ما بترسد؟! آیا مدافعی هست تا از حرم رسول خدا صلّی الله علیه وآله دفاع کند!؟ 🩸وقتی که سيدالشهدا سلام‌الله‌علیه اینگونه ندا میداد،ارکان و ستون های عرش خدا می‌لرزید،آسمان ها گریه می‌کردند و ملائکه ضجه میزدند و زمین در اضطراب بود. 📓وسيلة الدّارين،ص۳۱۴ ▪️🩸▪️ @serat_almahdi
💎 فهرست مطالب کانال: 🔹️((موضوعات مهدوی))👇🏻 🔹️((پست های ویژه))👇🏻 🔹️💎🔹️ 🔹️((محتوای معارفی))👇🏻 🎙حجت الاسلام و المسلمين استاد " حفظه الله تعالی " 🔹️((دروس مهدوی))👇🏻 🎙حجت‌ الاسلام‌ : 🔹️💎🔹️ 🔹️((مناسبت ها))👇🏻 🔹️💎🔹️ 🔹️((موضوعات متفرقه))👇🏻 🔹️((قرآن کریم))👇🏻 🔹️((استیکرها))👇🏻 📲 ایتا | تلگرام | اینستاگرام @serat_almahdi