🍃🔸️🍃
🍃سید حِمیَری روزی در راه مدینه بود در حالی که کوزهای از شراب با خود به همراه داشت که ناگهان با امام صادق سلام الله علیه مواجه شد.
🔸️حضرت [ با اینکه میدانستند او در کوزه چه به همراه دارد ] از او پرسیدند:
ای حِمیَری! در کوزه چه داری ؟
حِمیَری گفت:
یابن رسول الله! شیر در کوزه به همراه دارم .
🍃🔸️🍃
🍃امام صادق سلام الله علیه فرمود:
مقداری از آن شیر را در کف دست من بریز.
پس کوزه را خم کرد و با تعجب دید مقداری شیر از کوزه به کف دستان مبارک حضرت ریخته شد .
در این هنگام حضرت از او سؤال کرد:
🍃🔸️🍃
🔸️مَن إمامُ زَمانِك؟
امام زمانت کیست؟
حِمیَری گفت:
الَّذٖي حَوّلَ الخَمْرَ لَبَناً.
#امام_زمان من کسی است که شراب را (برای حفظ آبرو از محبّانش) تبدیل به شیر میکند.
📚تنقيح المقال،مامقانی،ج۱۰ ص۳۱۳
🍃🔸️🍃
#مهربانی_امام
#معرفت_مهدوی
#داستان_مهدوی
@serat_almahdi
💎🌼💎
🌼شیعه شده بود، شیعهی امام هادی علیه السلام. دلیلش را پرسیدند.
💎گفت:
از اصفهان آمده بودم بغداد؛
همشهریها میدانستند آدم زبانداری هستم؛ مرا فرستاده بودند پیش متوکل برای عرض شکایت.
پشت دربار منتظر بودم.
همان وقت متوکل دستور داد امام هادی علیهالسلام را بیاورند.
💎🌼💎
🌼از یکی پرسیدم کسی که احضار شده کیست؟
گفت: امام شیعههاست.
به نظرم متوکل او را احضار کرده تا بکُشد!
لحظهای بعد آمد.
با همان نگاه اول، محبّتش به دلم افتاد.
در دلم شروع کردم به دعا کردن برایش.
از خدا میخواستم شرّ متوکل را از سرش کوتاه کند.
به من که رسید توقف کرد.
نگاهش را دوخت به صورتم.
💎🌼💎
💎همین قدر شنیدم که فرمود: خدا دعایت را مستجاب، عمرت را طولانی و مال و بچههایت را زیاد کند.
از هیبت نگاه و کلامش به لرزه افتادم و زمین خوردم.
به هوش که آمدم، مردم قصه را پرسیدند.
چیزی نگفتم.
به اصفهان که برگشتم زندگیم از این رو به آن رو شد.
حالا همه چیز دارم:
ثروت، ده تا فرزند، هفتاد و چند سال عمر.
همهی اینها از برکت دعای امام زمانم است.
📔الخرائج، ج۱، ص۳۹۲.
💎🌼💎
#میلاد_امام_هادی_علیه_السلام
#مهربانی_امام
#داستان
@serat_almahdi
🍃☀️🍃
🍃دعای امام زمان برای ما
☀️سيد بن طاووس ميفرمايد: سحرگاهي در سرداب مقدس بودم.
ناگاه صداي مولايم را شنيدم که براي شيعيان خود دعا مي کردند وعرضه مي داشتند:
🍃"اللهم ان شيعتنا خلقت من شعاع انوارنا و بقية طينتنا و قد فعلوا ذنوبا کثيرة اتکالا علي حبنا وولايتنا فان کانت ذنوبهم بينک وبينهم فاصفح عنهم فقد رضينا و ما کان منها فيما بينهم فاصلح بينهم و قاص بها عن خمسنا و ادخلهم الجنة فزحزحهم عن النار و لا تجمع بينهم و بين اعدائنا في سخطک."
🍃☀️🍃
☀️خدايا شيعيان ما از شعاع انوار ما و بقيه طينت ما خلق شده اند، آن ها گناهان زيادي با اتکاء بر محبت به ما و ولايت ما، کردهاند، اگر گناهان آنها گناهي است که در ارتباط با تو است، از آنها بگذر که ما را خشنود کردهاي وآن چه از گناهان آن ها، در ارتباط با خودشان هست، خودت بين آنها را اصلاح کن و از خمسي که حق ما است، به آن ها بده تا راضي شوند و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آن ها را با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما.
📗العقبری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان(صلوات الله علیه) ،ج۴،ص ۵۸۹
🍃☀️🍃
#امام_زمان
#مهربانی_امام
#حامی_شیعیان
@serat_almahdi
🌹🔸️🌹
❤️اگر شیعیان آخرالزمان میدانستند چقدر دوستشان دارم از شوق میمردند...
🌹ابراهیم مهزیار جدّ علی بن مهزیار می گوید: از امام عسکری(ع) یك یادگاری طلب كردم و ایشان انگشترشان را به من دادند، پس از آن هر وقت به آن انگشتر نگاه میكردم خوشی عجیبی به دلم میآمد.
🌹🔸️🌹
🌹بعد از بازگشتم به اهواز شنیدم امام حسن عسكری (ع) شهید شدند. به سامرا برگشتم تا امام زمان (عج) را ببینم اما موفق نشدم.
ایام حج به مكه رفتم تا حضرت را زیارت كنم ولی ایشان را ندیدم. روزی در طواف با خود گفتم: بیچاره شیعیان آخر الزمان! من امام هادی (ع) و امام حسن عسكری (ع) را دیدم اما امام زمان (عج) را ندیدم و این قدر بی قرار هستم... آنها كه هیچ امامی را ندیدند چقدر بیقرار خواهند بود!
🌹🔸️🌹
🌹 پس از آن جوانی آمد از من پرسید انگشتر امام عسكری (ع) را به دست داری؟ گفتم : بله. بعد از آن او مرا با خود به خیمه امام زمان (عج) برد. حضرت فرمودند: «دیدی با ما چه كردند؟ مجبور شدیم غایب شویم.» نگران شدم. گفتم: آقا میخواهید انگشتر پدرتان را از من بگیرید؟ فرمودند: «ما خاندانی هستیم كه به هر كس هر چه بدهیم پس نمی گیریم.» پس انگشتر خودشان را هم به من دادند.
🌹🔸️🌹
🌹سپس فرمودند: در طواف برای شیعیان ما دعا كردی؟ گفتم: بله آقا ولی خیلی دلم برایشان میسوزد، آنها امام خود را نمیبینند.
حضرت فرمودند: «آنها خیلی نزد من عزیز هستند، شیعیان آخر الزمان ندیده به من عشق میورزند. اگر آنها بدانند چقدر دوستشان دارم از شوق میمیرند.»
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
🌹🔸️🌹
#امام_زمان
#داستان_تشرف
#مهربانی_امام
@serat_almahdi