صحبت های هادی را قطع کردم و گفتم؛ این زخم پشت دستت برای چیه؟ خیلی وقته که میبینم سوخته؟
نمیخواست جواب بده و موضوع را عوض می کرد، اما من همچنان اصرار می کردم.
بالاخره تونستم از زیر زبانش حرف بکشم!
مدتی قبل، در یکی از شبها خیلی اذیت شده بود میگفت که شیطان با شهوت به سراغ من آمده بود من هم چاره ای که به ذهنم رسید این بود که دستم را بسوزانم!
من مات و مبهوت به هادی نگاه میکردم،
درد دنیایی باعث شد که هادی از آتش شهوت دور شود.
آتش دنیا را به جان خرید تا گرفتار آتش جهنم نشود.
#فراموشتان_نمیکنیم
#شهید_هادی_ذولفقاری🌹🌹🌹
🇮🇷به کانال بصیرتی صراط نور بپیوندید:
@serat_e_noor