🔰ساعت ۹ شب #خاطره_نگاری ✍️علی محمدی هوشیار 🔻بیست دقیقه به ساعت ۹ شب مانده بود که استاد سید هادی صالحی با من تماس گرفت و من با کوله باری از خستگی میخواستم به خانه بروم. 🔹باعجله به من گفت: آب دستته بذار زمین و زود بیا منزل حضرت آیت الله #صافی. 🔹گفتم برای چه؟ گفتند ایشان به آقای مهدیپور گفته اند که یک نفر از آقایانی که درباره نقد جریان #احمدالحسن کار کرده اند را بگویید بیاید پیش من و ایشان هم گفتند که شما بیایید. بلا فاصله با شوقی سرشار از اینکه توفیق حضور در محضر خادم المهدی (علیه‌السلام) را یافته ام، به طرف بیت معظم له حرکت کردم. 🔺وقتی مقابل بیت معظم له رسیدم، استاد مهدیپور و استاد صالحی هم همزمان رسیدند و در معیت ایشان وارد بیت شدیم. 🔹مقداری در اتاق منتظر ماندیم تا حضرت آیت‌الله تشریف بیاورند. قبل از تشریف فرمایی ایشان، استاد مهدیپور به بنده گفتند؛ اقای هوشیار، هنگام صحبت کردن خیلی مراقب باشید و مبادا چیزی بگویید که آقا ناراحت شوند. گفتم مثلا چه؟ ... ادامه خاطره🔻 ▪️https://eitaa.com/serat_zanjan/2025