#تفکر_تعقل
"دوران انتقال نزدیک میشود''
اگر متوسط سن رزمندگان دفاع مقدس را ۲۳ سال در نظر بگیریم و سال ۶۳ را متوسط هشت سال دفاع مقدس محاسبه کنیم، سن متوسط بازماندگان دفاع مقدس (رزمندگان، جانبازان و آزادگان) عددی حدود ۶۰ سال میباشد که البته آسیب های روحی و جسمی وارده، آنان را مثابه پیرمردانی ۷۰ - ۸۰ ساله (بسته به نوع و شدت آسیب های روحی و جسمی) نشان میدهد.
ازطرفی دیگر خبری از والدین بسیاری از شهدا نیست و تقریبا بسیاری از آن عزیزان به فرزندان پاک وقهرمان خود پیوسته اند.
آرام آرام جانبازان، ایثارگران و رزمندگان نیز بار و بندیل سفر را می بندند تا به رفقای آسمانی خود بپیوندند و تقریبا هر روز در هر کوی و برزنی بانک الرحیل را برای تشییع اینان می شنویم.
تا ده سال آینده، اگر خبرنگاری هوس مصاحبه و گفتگو با یکی از رزمندگان مانده از جنگ و دفاع مقدس داشته باشد باید شهر به شهر، دیار به دیار، روزها و ماهها، بگردد، تا شاید بتواند یک جامانده ازکاروان عشق را - اگر نای سخن گفتن داشته باشد - پیدا کند وبااو مصاحبه ای نماید.
تادیرترنشده، برای ثبت آن رشادت ها وخاطرات ناب، همت کنید...
اگر دوباره جنگی شروع شد و ما نبودیم از قول ما رزمندگان دیروز به رزمندگان فردابگوئید:
آمادگی های لازم راپیش ازجنگ درخودایجادکنیدوقبل ازآن، به جنگ با درون خود پرداخته ودر حین مبارزه با دشمن متجاوز، به بیرون از میدان جنگ وبعدازآن هم بیندیشید.
مبادا ارزشها در خاکریزها جا بماند، و کمرنگ وعوض شود.
آن روزها
قطار قطار می رفتیم.. واگن واگن بر می گشتیم.
راست قامت می رفتیم.. باکمر خمیده ازداغ برادرانمان بر می گشتیم.
دسته دسته می رفتیم. تنها تنها بر می گشتیم.
بیهیچ ادعا وانتظاری
فقط آغوش گرم مادرانمان چشم انتظارمان بود و دگر هیچ..!
اما مردانه، ایستادیم...
باور کنید که:
ما هم جوان بودیم.
دل داشتیم،
فرزند، عیال و خانمان داشتیم.
افسوس که
بادل رفتیم... با گل ماندیم
با یاررفتیم... با بار ماندیم.
با پارفتیم... با عصا ماندیم.
با عزم رفتیم... با زخم ماندیم.
ما اکنون پریشان هستیم.
اما پشیمان نیستیم.
پیادهایم اماسواری نیاموختهایم.
ماهمان هایی هستیم که به وسوسه نرفته بودیم که اینک دچاروسوسه شویم.
تعداد ما در هشت سال دفاع مقدس، فقط ۳/۵ درصد از کل جمعیت آنروز ایران بود!!
اما مردانگی وغیرت را تنها نگذاشتیم.
ما غربت را آموزش ندیده بودیم. رفتیم و عزت را تجربه کردیم وبه بارنشاندیم.
اکنون نیز فریاد میزنیم که:
ای اهل عالم، اگر دربرابر دین وقرآن و ولایت وارزشهایمان بایستیددربرابرتمام دنیایتان خواهیم ایستاد.
بدانیدترک میدان وپشت کردن به دشمن وتحمل ومدارای بااودرمرام ما نیست.
ما استخوان در گلو و خار در چشم، از اوضاع جامعه وحال مردم خوب ونجیبمان شرمندهایم,,
شرمنده ایم، با صورتی که باسیلی سرخ کرده ایم، تا مبادادشمن خیال خام نماید.
شرمنده ایم، با دستان وپاهایی که در فکه و شلمچه و مجنون و هور و ارتفاعات غرب جا مانده است.
شرمنده ایم باسینه هایی که هنوز زخمهادرخوددارد.
شرمنده ایم باقلبهایی که آکنده از اندوه فراق بهترین عزیزانمان است.
ای همه ی آنانی که احساس پاک را می شناسید!
ما آنروزهااگر به جبهه نمیرفتیم، با دشمنی که برای هلاک مردم و میهن عزیزمان ایران آمده بود، چه می کردیم؟
امروزنیزتکلیف همان است:
شما را به خون شهیدان،
شرایط را بهتر قضاوت کنید.
اوضاع رامنصفانه تحلیل کنید.
انقلاب ونظام را مردانه حمایت کنید.
ولایت راعاشقانه ومخلصانه اطاعت کنید.
حساب اندکی از ما که آلوده به دنیا شدند و شرافت خود را فروختند، به پای ما ننویسید.
درماه پرفیض وبرکت رجب ودرآستانه ایام پرافتخار دهه مبارک فجرانقلاب اسلامی، باردیگر باامام وشهیدان تجدیدمیثاق میکنیم وباآنان عهدی چندباره میبندیم که تاآخرین نفر، آخرین نفس وآخرین قطره خونمان برپیمان خودودرسنگردفاع ازاسلام وقرآن ونظام وانقلاب وولایت محکم واستوارایستاده ایم ودر این راه مقدس ونورانی ازهیچ اقدام وتلاشی دریغ نخواهیم کرد.
سربازم و هرگز نکنم پشت به میدان
گر سر برود من نروم از سر پیمان
ای خاک مقدس که بود نام تو ایران
فاسد بود آن خون، نشود هدیه به قرآن
سلام وصلوات خدابرامام وشهیدان وخانواده های معظمشان. درودبر جانبازان و ایثارگران که مردانه از وجب به وجب این خاک، وازحریم وحرم، وازسلامت وامنیت پاسداری وحراست نمودند. سلام برملت مومن، انقلابی، بصیر وولایتمدار که ثابت قدم واستوار هرگز تسلیم جبهه باطل نشدند وتاظهوردولت یار، درحراست و پشتیبانی ازآرمانهای مقدس خود چون کوه مقاوم، چون رودزلال و جاری وخروشان، همیشه درصحنه وآماده ادای تکلیف اند...
#جهاد_تبیین
#جنگ_ترکیبی
#باز_نشر
#رزمندگان_بی_توقع