در و دیوار
روضه معمار
کاش میخی نمیزدش نجار
حیدرم در سکوت اشک ببار
شستشو ده سر و تن دلدار
می رسد روز انتقام شما
((شب دراز است و قلندر بیدار))
ش.و
سر عشق
اشعار آیینی شراره(زهرا) وقار
https://eitaa.com/serreeshgh/25
مزاری نداری
و من مانده ام
در کجا با تو خلوت کنم؟!
مادر اشک ریز مدینه!
چنان از غریبی پری
چنان بی نشانی
که تنها شهیدان گمنام با تو قرینند
کجا با تو خلوت کنم جان حیدر؟
گل بی مثال محمد ص!
بگو پس کجا سرد سازم تب غربتت را ؟
تو ای اصل کوثر!
دل آزرده مادر!
30 شهریور 94
سر عشق
اشعار آیینی شراره(زهرا) وقار
https://eitaa.com/serreeshgh/25
برای سردار دلها
آن شب جمعه شبی سرد و طوفانی بود
خبری بود که از جنس پریشانی بود:
شده صد پاره تنی باز ، چنان عاشورا
قاسم ابن الحسن این بار سلیمانی بود
سر عشق
اشعار آیینی شراره(زهرا) وقار
https://eitaa.com/serreeshgh/41