شهادت، اتفاقی نیست
به خیالت که اسرائیل حمله کرد و بیش از هزار نفر، خیلی اتفاقی نام شهید بر آنها تعلق گرفت و در قطعهای آرمیدند که آرزوی خیلی از آرزومندان بود!!!
به خیالت که به دست شقیترین افراد روی زمین کشته شدن که آرزوی امثال حاج احمد متوسلیان بوده، اتفاقی بوده و دری به تخته خورده و برخی همینطوری، سری در میان سرها درآوردند؟!
چقدر خدا حساب و کتاب های ما را به هم بزند تا باورمان شود که شهادت، پرندهایست که بر هر بامی نمی نشیند.
و ما غرق در ادعاها و دعاهای خود که اللهم ارزقنا توفیق شهاده، غافل از آنکه فرمود؛ بیاور خوب و بد را، جمع و منها کردنش با من😭
هنوز زمان لازم است تا پرده ها کنار رود و اسرار، هویدا شود و بدانیم جمع و منها کردن خدا، مانند ما نیست. تا بدانیم آنکه با نیت خدمت یا هر نیت خداپسندانهای، در تهران و جبهه حق ماند، یا آنکه یک عمل مخلصانه در طول عمرش پذیرفته شد و آنکه امتحان خودش را در طول زندگی، پس داده بود و حالا خدا مزدش را با شهادت داده است، هیچکدام پیشامدی نبود.
هنوز گویی خدا انسان را که می آفریند خطاب به ملائکه می فرماید همانا من انسان را در زمین جانشین خودم قرار دادم و هنوز گویی ملائکه با خدا محاجه می کنند که چرا این موجود خون ریز را می آفرینی؟! در حالیکه ما تو را تقدیس و تسبیح می کنیم
و باز خدا در جوابشان می گوید من چیزی می دانم که شما نمی دانید
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ (بقره/۳۰)
و انگار با این گزینش ها و این شهادت ها باز ندا داده می شود؛ إنی اعلم ما لاتعلمون
همانا من چیزی می دانم که شما نمی دانید.
ما هنوز هم نمی دانیم هر کدام از این شهدا را خدا به کدامین عمل صالحی خرید؟! ما هنوز هم چرتکه می اندازیم و آدمها را آنطور که نباید قضاوت می کنیم. در حالیکه نمی دانیم عاقبت ها چگونه خواهد شد.
بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می شود.
حقا که ما بیدارتر می شویم. ما در پی این شهادت ها، از خواب غفلت بیدار می شویم.
تا همین دیروز که حاج محمود باقری در میان بچه های هیئت و مسجد بود و گمنامانه چرخ دسته را در روز تاسوعا و عاشورا هل می داد، کسی نمی دانست این سردار موشکی، چه مرد بزرگی ست. بی ادعا و بی حرف، خدمت می کند و در حالیکه نشان فتح را از دستان رهبر عزیزتر از جانش دریافت کرده، دنبال هیییییچ نام و نشانی نیست.
یکباره روز ۲۳ خرداد که با صدای انفجارها از خواب بیدار می شویم و خبر شهادت ها را می شنویم، با یک علامت سوال بیدارتر می شویم؛ محمود باقری که بود؟!!!
ملت ما بیدارتر می شود وقتی گزینش های خدا را از میان افرادی می بیند که ظاهری مذهبی ندارند. بیدار می شود و توبه می کند از آن نگاه های ظاهر بین توخالی که بین صفوف مردم گسست ایجاد می کند.
وقتی وصیت نامه شهید نیما رجب پور، سردبیر شبکه خبر را می خوانیم که سالها قبل به عنوان آرزویش مطرح کرده؛ «دوست دارم به دست شقیترین انسانهای روی زمین به شهادت برسم»، ایمان می آوریم که انتخابی در کار بوده است.
ای شهید! ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشستهای، با همان نوای دلنشینت باز زمزمه کن؛
«و تو ای آنکه در سال ۶۱ هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بودی و اکنون در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت پای بر سیاره زمین نهاده ای، نومید مشو که تو را نیز عاشورایی است😭
و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگیهایت هجرت کنی 😭»
و دیگر شهدا نیز همراه تو ندا دهند؛
«یاران! شتاب کنید، قافله در راه است. میگویند گناهکاران را نمی پذیرند.آری، گنهکاران را نمی پذیرند. اما پشیمانان را می پذیرند...
ای دل! تو چه می کنی؟می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند»
داد از آن اختیار😭
__
#جنگ_روایتها