آه ای آتش به دامن! دودمانت را بچسب
دودمان زیر خاکستر نهانت را بچسب
منظر غمگین! صفای اشک و آهت را بناز
حنجر خونین! لبان نوحهخوانت را بچسب
مرد باش ای مرد بر هر شانهای مگذار سر
زانوان خسته اما مهربانت را بچسب
آنچه میبینی در این دنیا فقط باد است باد
قایق سرگشته! محکم بادبانت را بچسب
از زمینیها توقع بیش از اینها نابجاست
بال بگشا و دو دستی آسمانت را بچسب
خنده را با دوستانت لب به لب تقسیم کن
وقت گریه آستین دشمنانت را بچسب
گر کسی شد دشمن جانت مباش اندوهگین
گر که شد آرامِ جان، آرام، جانت را بچسب
تا "بهار دلنشین" فرسنگها راه است آه
ای درخت پیر عاشق "شد خزان"ت را بچسب
گر که میخواهی کلامت نوش باشد بعد از این
سخت با دندان نیش خود زبانت را بچسب
#عباس_باقریه
@seshanbee