eitaa logo
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊
251 دنبال‌کننده
65 عکس
10 ویدیو
3 فایل
@Maliheakhoondi همه روزای خدا سه‌شنبه بود... شاعر و ترانه‌سرا🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
نماز یک دلِ بی آبرو چگونه درست است؟ و روی زخمِ زبان‌ها وضو چگونه درست است؟ به شکل مصلحتی در کمین، مسائل شرعی! بترس حل بشوی در همین مسائل شرعی!                                                             
جنگ یک جدول تناسب بود، تا جوابش همیشه این باشد پدرم ضربدر چهل درصد، حاصلش بخش بر زمین باشد عده‌ای را ضریب منفی داد، عده‌ای را به هیچ قسمت کرد تا هر آن‌کس که سوءنیت داشت، تا ابد زیر ذره‌بین باشد یک نفر فکر آب و خاک که نه، در پی آب بود و نان از جنگ   خطر جبهه را خرید به جان، تا پس از جنگ خوش‌نشین باشد یک نفر پشت خاک‌ریز خودی، لشکرش را که در محاصره دید سر خود را گذاشت روی زمین، تا دعاگوی سرزمین باشد یک نفر فارغ از معادله‌ها، بی‌خیال تمام مشغله‌ها روی میدان مین قدم زد تا، ته این سطر نقطه‌چین باشد در جواب کسی که می‌گوید، پدر از جنگ دست پر برگشت هر دو تا آستین او خالی‌ست، تا جوابش در آستین باشد هم‌قطار پدر که عکاس است، گفت در هشت سال جبهه و جنگ حسرتش ماند بر دلم یک بار، پدرت رو به دوربین باشد  
شمشیر دشمن آنچنان زرقی ندارد در پیش چشم روشنش برقی ندارد این ضربه چیزی نیست، بعد از مرگ زهرا(س) هرچه بیاید بر سرش، فرقی ندارد!
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊
. فی فضاء بین فضاء لامکان له فی‌الوجود لِمَ لا... لِمَ لا؟ 💔🕊
پسرم بهم می‌گه غصه نخور وقتی دارم اخبارو گوش می‌کنم با تفنگ آب‌پاشش میاد می‌گه من خودم آتیشو خاموش می‌کنم مردی به تفنگ و تیر و زور نیس از یه بچه‌ی سه ساله کمتری تیترِ کل روزنامه‌هائیو از یه کاغذ مچاله کمتری از یه کاغذ مچاله کمتری ظلم به هیشکی وفا نمی‌کنه غیر زالوصفتای دنیا با تو هیشکی خوب تا نمی‌کنه! تو کی هستی شهرو پاک‌سازی کنی! اینجا واست سینه چاک نمی‌کنن با یه روزنامه‌ای که توش اسمته حتی شیشه‌ها رو پاک نمی‌کنن شما هم به ساز ما می‌رقصی گربه‌هاتو خوب می‌رقصونی هنوز شک نکن ترانه‌‌‌های شادیو از نوار غزه می‌شنویم یه روز این همه درخت زیتون که فقط وقتی پر باره کمر خم می‌کنه جنگلو از چی می‌ترسونی آخه باد ریشه‌ها رو محکم می‌کنه
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم...
رها می‌کنی چای خود را که انگار برافراشتی پرچم میهنت را با اندکی تصرف😁
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
مرا ببر به سرزمین شعرها @sarzaminesher
یک لشگر غمیم ولی پا به پای هم میشه که حلقه شیم و بجنگیم برای هم جبران کنیم بلکه توی شادیای هم حس می‌کنم رسالت رقصای کردهام
زندگی یه لباس بود توو زرق و برق آتیشش چه بی‌اراده سوختم قواره‌ی تنم نشد نشد برای این‌که تو بریدی‌وُ من دوختم