صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ الحُسَین
کجا برم وقتی که دنیا بی خیاله گم شدم
من بلدم خونهمونو چرا سه ساله گم شدم؟!
مُحرمت داره به کوچهمون پامو وا میکنه
توو روضههای خونگیمون منو پیدا میکنه
قدم قدم قدم قدم قدم قدم قدم زدم
واسه شماس یا که خودم مهم اینه که اومدم
آدمی که با شونهی شکسته روی پاهاشه
این دفه میشه سر من رو شونهی عَلَم باشه؟
بهونه میکنم تو وُ علم رو، گریه میکنم
ببخش اگه غصهی مادرم رو گریه میکنم
دستای کی پای اجاق نذریا نمیسوزه؟
پیرهن سیاه بچههای کوچه رو کی میدوزه؟
به نونواها کی میسپره چونه فراوون بزنن
که نونها سنگ تو رو به سینههاشون بزنن!
شبیه وا موندن یک گره رو دارِ قالیه
آدمی که توی شلوغیام جاش خالیه
سه ساله گفتم که بیبی مادرم و بابام علی
سه ساله انگاری زبونی بوده عشقتون، ولی
میشه منو واقعی بی خیال این جهان کنی
میشه یه فرصت بدی و دوباره امتحان کنی؟
میخوام دوباره بند به بند لهوفو دوُر کنم
با خطبههای زینبت، جاخالیا رو پر کنم
#ملیحه_آخوندی
#محرم
#مادر
#امام_حسین_من
@seshanbee🕊
سهشنبهیِ ملیحه آخوندی🕊
صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ الحُسَین کجا برم وقتی که دنیا بی خیاله گم شدم من بلدم خونه
.
چندتا از آشناها که این شعرو خوندن، پیام دادن که آیا واقعا برگشتم؟
این فقط یه شعره و حسرت من...
دلتنگیه برای زندگیِ قبل این سه سال...
محرما، دلتنگیم بیشترم میشه، اما نمیدونم کی وقتش میرسه. شایدم هیچوقت نرسه...
ما شاعرا چیزایی که نداریم و یا نمیتونیم داشته باشیم رو شعر میکنیم بلکه یکم آروم شیم.
التماس دعا🕊
انگار کن که حضرت زینب:
دعا کردم اما نشد، زیر حرفش
نزد، دستِ پر بود و از آخر آمد
ولی مقصدش را عوض کرده بودند
اگرچه از آن راه رفته میآمد!
و پایانِ راهش، دو راهی که هرسو
به یک گونه لبتشنه و پای رودند
به خونش، به آبش... چه میشد سرانجام؟!
که هر سو به نوعی لب چشمه بودند!
صدا زد علمدار: "اگر زخم داری
جدا کن سرم را ، بیا این به آن در
که یک کربلا گریه دیدم من امروز
بیا اشک این مشک را درنياور!"
کمی آنطرفتر، کسی نیزه را برد
سری نیزه را راهی کوچهها کرد
و تاریخ دید آخرش در رذالت
کسی هم سری توی سرها درآورد
زمین داد میزد که : "امرِ خدا بود
نگویید با ما مدارا نکردی
که بی حرمتی را تو دیدی، شنیدی
و یک لحظه حتی دهان وا نکردی! "
*
پر از حرف باشی و گوشی نباشد
پدر محرمش چاه و من هم، همین رود
کسی درد ما را نمی فهمد اینجا
فقط آب حلال هر مشکلی بود
#ملیحه_آخوندی
#محرم🖤
@seshanbee
حالم بد است، بد! به تو هی فکر میکنم
عقلم به دردهای خودم قد نمیدهد
تقدیر؟! سرنوشت؟! خدا داده؟! نه! مگر
مادر نگفته بود "خدا بد نمیدهد"
#بیبی_سمانه_رضایی
یک نفر رو زمین نبود اگه
خودکشی رو حلال میکردی...
#خدا
#سید_علی_رضایی
(برای پاهای بی قرارِ مادرم)
در آن روزها...🖤
تعبیر دیگر از وفا در گوش من خوانده
دردی که بی رحمانه پای مادرم مانده
فکر غریبی در سرم، دلمُردهام کرده
بی خواهری حالا دوبار آزردهام کرده
او که همیشه غصه را در خواب میدیده
حالا شب و روز زیادی را نخوابیده
تنها فقط موهاش بوده توی این خانه
سنگینترین باری که گاهی برده بر شانه
تلخی و تندیهای دنیا را غريبانه
گاهی چشیده او فقط در آشپزخانه
یک روز آرامی و روزی کوهِ آواری
اِی درد! دیگر کافی است این مردمآزاری
ای درد! راه رفتنت را زود پیدا کن
کمتر کنار مادرم این پا و آن پا کن
#ملیحه_آخوندی
مادرم
برای تو چه بگویم
بگویم زخمم آنقدر عمیق شده
که میتوان در آن درختی کاشت
سی_و_دو_سالگی🕊
.
شبیه قیچی اگر هرکه هرچه داده بریدم
چه کند بود زمان و چه صاف و ساده بریدم
غمی که پای خودش را گذاشت روی گلویم
به سرعتی که همان ابتدای جاده بریدم
چه ترشرو شدهام، مادرم حلال کند کاش
که او اگرچه به من شیر پاک داده، بریدم
سی و دو سالگیام را زدم به تیزیِ جاده
که حکم مرگ خودم بود و با اراده بریدم
*
خدا نشست کنارم و کیکِ معجزهای را
کنارِ سینیِ چایِ امامزاده بریدم
.
#ملیحه_آخوندی
هفتم مردادماه هزار و چهارصد و سه🕊
به مادرم بگین...
.
.
هدایت شده از شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
بداهه ای تقدیم به ملیحه جان آخوندی
که تولدش مبارک است💐
ببخش شاعر جان!
فقط گفتم که گفته باشم😁
در تب و تاب هفتم مرداد
دختری از دماغ فیل افتاد
دختر صبح خنده و خوشی و
دختر عصر بغض چاوشی و
پر و بالش سیاه رنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
شاعر شعر های بی منظور
چشم بد از ترانه هایش دور
صاحب رتبه های پی در پی
می رسی تو به گرد پایش کی؟
پشت لبخند خویش پنهان است
عاشق بچه های جانان است
هم ارادت به شاعران دارد
هم از ایشان بسی گریزان است
میرود هی حرم،حرم هی هی
از گدایان خیل سلطان است
رفته از توس تا نشابور او
دختر خطه ی خراسان است
تازه با جشنواره ی رضوی
افتخاری برای کرمان است
هی سه شنبه،سه شنبه شعر نوشت
صاحب دفتر است و دیوان است
صاحب دفتر است و عاقل هست
صاحب دفتر است و دیوانه است
این بداهه اگرچه کوتاه است
راوی خنده های دلخواه است
خنده ات مستدام شاعر جان
راستی ، عه ! سلام شاعر جان
سهشنبهیِ ملیحه آخوندی🕊
بداهه ای تقدیم به ملیحه جان آخوندی که تولدش مبارک است💐 ببخش شاعر جان! فقط گفتم که گفته باشم😁 در تب
مرسی از عاطفهسادات عزیزم برای این بداهه❤️🕊