eitaa logo
ستاد امربه معروف و نهی ازمنکر مازندران
1.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
544 ویدیو
15 فایل
صفحه رسمی ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان مازندران👇 🆔 https://eitaa.com/setadabmmzn سایت رسمی ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان مازندران👇 🌐https://www.setadabm.ir/mazandaran شماره تماس ستاد👇 ☎️ 011-33314005 📲 09046974839 @SETADMZN
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀( شهید محمد رضا وطنی )🥀 🍃 که مانع عزیمتش به نشد.🌷شهید محمدرضا وطنی▪️:۲۶آبان۱۳۳۴/سیدمحله،▪️: ۷مرداد۱۳۶۱/منطقه ،عملیات ... ⚽️ نام «شهید وطنی» برای اهالی فوتبال نامی آشناست، از آن‌رو که «شهید وطنی» نام ورزشگاهی است که میعادگاه هواداران عاشق مازندران است. «فوتبالیست شهید محمدرضا وطنی» با وجود پذيرش در دانشگاه هندوستان به جای انتخاب ميدان علمی، ميدان مهم‌تر و واجب‌تر، یعنی ميدان جنگ را انتخاب كرد. 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀( شهید محمد منتظرالقائم )🥀 💢 ▫️ ▫️ : ۱۳۶۳ ▫️ : ۱۳۹۰ ▪️ / يك روز توي اتاق دراز كشيد و چفيه اي را روي صورتش قرار داد. گفت: فرض كن من شهيد شدم، توام اومدي بالاي سرم، ميخواهم ببينم عكس العملت چيه؟ گفتم: محمدآقا! بازم از اين حرفا زدي؟ خيلي اصرار كرد. پيش خودم گفتم: دلش را نشكنم. اومدم بالاي سرش، چفيه را كنار زدم. دست روي محاسنش كشيدم و گفتم: محمد عزيزم! شهادتت مبارك بالاخره به آرزویت رسيدي! وقتي اين جمله رو به زبان آوردم خيلي خوشحال شد. اين خاطره دوباره تکرار شد. آنروزي كه جنازه شهيد را آوردند، وقتی وارد سردخانه شدم، چند لحظه بعد خودم رو با شهيد توي سردخانه تنها ديدم، رفتم بالاي سرش و به صورتش نگاه كردم و به ياد آنروزي افتادم كه محمدآقا خواست عکس‌العمل من را بعد از شهادت اش ببيند، همان جمله اي كه آن روز گفتم را تكرار كردم: محمد عزیزم! شهادتت مبارك، بالاخره به آرزويت رسيدي! 🇮🇷 شادی روحش صلوات... 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(سردار شهید فرامرز غرباء)🥀 📩 از فرامرز غرباء( ۱۳۳۹ بابل_ ۱۳۶۳ قصرشیرین 🌷) ▫️سلام مرابه امام امت و ملت امام برسانيد و بگوئيد تا آخرين قطره خونمان ايستادگي مي كنيم. امام مي خواهم بگويم كه خون من و خون برادرانم را براي حفظ مكتب بكار ببريد ونگذاريد شياطين در داخل و بيرون از كشور خونمان را پايمال كنند و از خداوند تبارك و تعالي خواستارم كه اين چند قطره خونم را به درگاه خود قبول فرمايد و ما را جزء شهدا مشهور گرداند. 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(سردارشهید محمد ملامحمدی)🥀 💢 ▫️: ۱۳۳۰_روستای لشکنار چالوس ▫️ : ۶ فروردین ۱۳۶۱_عملیات فتح المبین _ سمت : فرمانده گروهان🇮🇷 🩸 : تو عملیات فتح‌المبین به میدان مینی برخوردیم که توسط تخریب‌چی‌ها پاکسازی نشده بود، فرمانده دسته‌ای به نام ملامحمدی داشتیم، وقتی دستور عملیات صادر شد، ملامحمدی اولین نفری بود که خود را به میدان مین زد و بلافاصله هر دو پایش قطع شد.جانشین او شهید حسن فرج‌پور بود که بعدها توی عملیات والفجر 6 به شهادت رسید، ایشان با همان وضعیتی که داشت رو می‌کند به شهید حسن و می‌گوید: «از این به بعد فرمانده دسته تویی، ازت می‌خواهم به پبشروی ادامه بدی»خونریزی شدیدی داشت. هنگام جان دادن به حسن آقا می‌گفت: «من چیزیم نشده، سالم هستم». تنها وصیتی که به حسن آقا کرد این بود که: «بعد از شهادتم لباس پاسداری مرا به تن پسرم که یک ساله است بپوشانید تا او بیرق به زمین افتاده‌ام را بردارد و از این مملکت دفاع کند». "راوی : ابوالحسن تولایی. ▫️ // هنگام تشييع جنازه منافقين، يك‌سري زن‌هاي بي­حجاب هم شركت داشتند. او از خانه خودش براي آن­ها روسري می آورد و راهنمائي­شان میكرد. آن­­ها هم می پذيرفتند.»همسرش میگفت : گاز و کوپن‌هایمان را به مردم می‌بخشید. می‌گفتم: پس ما چه؟ می‌گفت: ما دو نفر هستیم. بگذار به آن‌هایی برسد که نیازمندترند.» 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(سردارشهیدمحمدحسین طاطیان)🥀 ✨سردار محمدحسین طاطیان ▫️ : آبان ۱۳۳۹ _بهشهر ▫️ : اردیبهشت ۱۳۶۴_پاسگاه ترابه ▫️فرمانده در لشکر ویژه ۲۵ 📩 مادر جان! همیشه به شما گفته بودم که من امانتی هستم از طرف خدا در نزد شما و روزی باید پیش او باز گردم. و امروز همان روز است  مرا اگر خفه ام کنند سازش نخواهم کرد، من حقیقت را قربانی مصلحت نمی کنم و از مردم شهید پرور می خواهم که اگر بدی از من دیده اند مرا ببخشند. مادرجان! بر سر قبر من ننویسید، « جوان ناکام» بلکه من به کام خود رسیده ام که همان شهادت است و مرا در گلزار شهدا در بهشت فاطمه سارو در کنار همسنگرم سعید صادقی دفن کنید در سر قبر من عکس امام امت خامنه ای، فخر الدین حجازی و شهید بزرگوار هاشمی نژاد و خلبان شهید شیرودی بگذارید. 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(شهید علی اکبر کاکوئی)🥀 💢 ▫️ ▫️ : روستای درزامحله ساری ۱۳۴۱ ▫️ : سرو آباد _ ۱۳۶۳ 🔖 رفتارش با والدین بسیار خوب بود کلمه کمتر از جان برای شان به کار نمی برد. هر موقع که از بیرون به خانه می آمد بر پشت پدرش بالشت یا پشتی می گذاشت تا پدرش به دیوار پشت ندهد و کمرش درد نگیرد . می گفت: تا حالا پدرم مرا بزرگ کرد، از این به بعد من باید مراقب حال و احوال او باشم. 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn