#حضرت_زهرا_س_مدح
زمین را، آسمان را، بیکران را سروری بانو
ز هر بالاتری، بالاتری بالاتری بانو
رضیه، راضیه، عذرا، حدیثه، هانیه، حُسنا
سعیده، ساجده، زهرا، کریمه، کوثری بانو
تو فکر مصطفی در های و هوی لیلةالأسرا
تو ذکر مرتضی هنگام فتح خیبری بانو
به غیر از انبیا، جبریل تنها بر تو وارد شد
بدین صورت یقین دارم تو هم پیغمبری بانو
چنان پشت علی چون کوه ماندی قد علم کردی
که فهمیدیم در وقتش خودت هم حیدری بانو
چه خورشیدی نبی دارد، چه مهتابی علی دارد
نبی را مادری بانو، علی را همسری بانو
کمال همنشین در ما اثر کردهست پس قطعاً
به روز حشر ما را چون حسینت مادری بانو
ستاد مردمی احیاگران غدیرشهرضا
مداحی آنلاین - مقام مادرم حضرت فاطمه زهرا.mp3
3.76M
🌸 #میلاد_حضرت_زهرا(س)
مقام مادرم حضرت فاطمه زهرا(س)
#پادکست بسیار شنیدنی از زبان بزرگان درباره حضرت زهرا سلام الله علیها
——————————
ستاد مردمی احیاگران غدیرشهرضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽؛
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : مَن خافَ اللّه َ أخافَ اللّه ُ مِنهُ كُلَّ شَيءٍ ، و مَن لَم يَخَفِ اللّه َ أخافَهُ اللّه ُ مِن كُلِّ شَيءٍ .[الكافي : 2/68/3 .]
امام صادق عليه السلام : هركه از خدا بترسد خداوند همه چيز را از او بترساند و هركه از خدا نترسد خداوند او را از همه چيز ترسان كند
●از زائرانت هم هراس دارند
■شهادت مظلومانه جمعی از هموطنان عزیزمان در حادثه تروریستی کرمان به محضر مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، مقام معظم رهبری حفظه الله و تمامی مردم غیور و شهیدپرور ایران اسلامی تسلیت عرض می نماییم.
#شهیدحاجقاسمسلیمانی
#کرمان
#تسلیت
🏴🏴🏴🏴🏴
آجرک الله یا صاحب الزمان
گر مثل کویری، آسمان را دریاب
در فصل بهاران تو خزان را دریاب
ما که دلمان از این مصیبت خون شد...
یارب دل "صاحب الزمان" را دریاب
هم قسمت ما داغ روی داغ شده
هم باد خزان راهی این باغ شده
#عجل_لولیّک_الفرج یا الله
از اینهمه غم، طاقتمان طاق شده
🏴بیا که بی تو همه عیدها عزا شده اند...
#اطلاع_رسانی
#جمعه_های_انتظار
#دعای_ندبه
سخنران: حجتالاسلام حميدرضا صدیقین
بانوای🎤: کربلایی مرتضي انصاری
جمعه ۱۵ دیماه ۱۴۰۲
ازنماز جماعت صبح "۵:۳۸
⚫مجتمع فرهنگی مهدیه شهرضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمان_عج_مناجات
«آه» یعنی سخت دلتنگم برای دیدنت...
نالهی عُشّاق را بهتر از این تفسیر نیست
رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمدند:
یادکنید درمجالس وگردهمایی های خود فضائل علی بن ابیطالب (علیه السّلام ) رازیرا یادکردن از علی علیهالسلام یاد ازمن است ویادکردن ازمن یادخداست.
ستاد مردمی احیاگران غدیرشهرضا
36.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما ببینید خیلی عالیه
سرود زیبای سلام سردارم
ستاد مردمی احیاگران غدیرشهرضا
🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿
💠حکمت ۱۲۱ نهجالبلاغه:
💚 وَ قَالَ (علیه السلام): شَتَّانَ مَا بَيْنَ عَمَلَيْنِ؛ عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ، وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ يَبْقَى أَجْرُهُ.
💖 ارزيابى عملها (اخلاقى):
✅ و درود خدا بر او، فرمود: چقدر فاصله بين دو عمل دور است: عملى كه لذّتش مى رود و كيفر آن مى ماند، و عملى كه رنج آن مى گذرد و پاداش آن ماندگار است.
#نهج_البلاغه
#فضایل_امیرالمومنین
#کلام_مولا
💠https://eitaa.com/setadghadirshahreza🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حکمت ۱۲۳ نهجالبلاغه:
💚 وَ قَالَ (علیه السلام): طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ، وَ طَابَ كَسْبُهُ، وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ، وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ، وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ، وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ، وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ، وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَ لَمْ يُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ.
💖 الگوهاى كامل انسانيّت (اخلاقى):
✅ و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال آن كس كه خود را كوچك مى شمارد، و كسب و كار او پاكيزه است، و جانش پاك، و اخلاقش نيكوست، كه ما زاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مى كند، و زبان را از زياده گويى باز مى دارد و آزار او به مردم نمى رسد، و سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم او را كفايت كرده، بدعتى در دين خدا نمى گذارد.
#نهج_البلاغه
#فضایل_امیرالمومنین
#کلام_مولا
💠https://eitaa.com/setadghadirshahreza🌹
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
🔴 #قسمت_اول
سید مهدی بنی هاشمی
#آقا_باید_بطلبه
.
.
زیاد فکر مذهب و این چیزها نبودم و بیشتر سرم تو کتاب و درس بود☺
.
اما خوب چند بار از تلوزیون حرم امام رضا رو دیده بودم و کنجکاو بودم یه بار از نزدیک ببینمش.
.
داشتم پله های دانشگاه رو بالا میرفتم که یه آگهی دیدم با عکس گنبد که روش زده بود:
.
اردوی زیارتی مشهد مقدس😊
.
چشم چهارتا شد😲
.
یکم جلوتر که رفتم دیدم زده
.
از طرف بسیج دانشجویی😕😕
.
اولش خوشحال شدم ولی تا خوندم از طرف بسیج یه جوری شدم😒
.
گفتم ولش کن بابا کی حال داره با اینا بره مشهد.😐
.
خودم بعدا میرم
.
معلوم نیست کجا میخوان ببرن و غذا چی بدن.😑
.
ولی تا غروب یه چیزی تو دلم تاپ تاپ میکرد.😕
.
ریحانه خانم برو شاید دیگه فرصت پیش نیاد.
.
بالاخره با هر زوری شده رفتم جلو در دفتر بسیج.
.
یه پسر ریشو تو اطاق بود و یه جعبه تو دستش
.
-سلام اقا..
.
-سلام خواهرم و سرشو پایین انداخت و مشغول جا به جایی جعبه ها شد..😶
.
-ببخشید میخواستم برای مشهد ثبت نام کنم.
.
-باید برید پایگاه خواهران ولی چون الان بسته هست اسمتون رو توی دفتر روی میز بنویسید به همراه کد دانشجوییتون بنده انتقال میدم..
.
-خوب نه!...میخواستم اول ببینم هزینش چجوریه...کی میبرین؟! چی بیارم با خودم؟!😯 .
-خواهرم اول باید قرعه کشی بشه اگه اسمتون در اومد بهتون میگیم..
.
-قرعه کشی دیگه چه مسخره بازیه...من حاضرم دو برابر بقیه پول بدم ولی همراتون بیام حتما.😏
.
-خواهرم نمیشه... در ضمن هزینه سفرم مجانیه.
.
-شما مثل اینکه اصلا براتون مهم نیست یه خانم داره باهاتون حرف میزنه...چرا در و دیوارو نگاه میکنید...اصلا یه دیقه واینمیستید ادم حرفشو بزنه..😑😤
.
-بفرمایید بنده گوش میدم.
.
-نه اصلا با شما حرفی ندارم...بگید رییستون بیاد..😏
.
-با اجازتون من فرمانده این پایگاه هستم...کاری بود در خدمتم..🙍
.
-بیچاره پایگاهی که شما فرماندشین😑😑😂
.
#ادامه_دارد
.-------------------------------------------------
برای مطالعه ادامه داستان دراین کانال 👇👇👇👇👇ماراهمراهی نمایید.🌹
💠https://eitaa.com/setadghadirshahreza
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
#قسمت_دوم
.
-بیچاره پایگاهی که شما فرماندشین😑😑😂
-لا اله الا الله😐
یهو دیدم سرشو پایین انداخت و رفت با قفسه کتابها مشغول شد..
رومو سمتش کردم و با یه پوزخندی گفتم:
-خلاصه آقای فرمانده من شمارمو نوشتم و گذاشتم روی میز هر وقت قرعه کشیتونو کردید خبرم کنید.😑
-چشم خواهرم...ان شا الله اقا شمارو بطلبه
-خوبه بهانه ای برای کاراتون دارین...رفیق رفقای خودتونو قبول میکنین و به ما میگین نطلبید...باشه...ما منتظریم😑😑
-خواهرم به خدا اینجور نیست که شما میگید...
.
.
یک هفته بعد که اصلا موضوع مشهد تقریبا یادم رفته بود دیدم گوشیم زنگ میخوره و شماره نا آشناست..
-الو...بفرمایین😯
دیدم یه دختر جوان با لحن شمرده شمرده پشت خطه:
سلام خانم تهرانی شما هستین ؟!
بله خودم هستم.
میخواستم بهتون خبر بدم اقا شما رو طلبیده و اسمتون تو قرعه کشی مشهد در اومده..☺
فردا جلسه هست اگه میشه تشریف بیارین..
ساعت و محل جلسه رو گفت و قطع کرد...
اصلا باورم نمیشد...هیچ ذوقی و حسی نسبت به طلبیدن نداشتم ولی از بچگی دوست داشتم تو همه ی مسابقات برنده بشم و الانم حس یه برنده رو داشتم...
.
تا فردا دل تو دلم نبود...😊
.
.
فردا شد و رفتم سمت محل جلسه و دیدم دخترا همه چادری و نشستن یه سمت و پسرا هم یه سمت و دارن کلیپی از مشهد پخش میکنن..
مجری برنامه رفت بالا و یکم صحبت کرد و در آخر گفت آقا سید بفرمایین...
دیدم همون پسر ریشوی اونروزی با قد متوسط رفت پشت میکروفون
اینجا فهمیدم که جناب فرمانده #سید هم هستند.😐
.
خلاصه روز اعزام شد...
بدو بدو رفتم سمت اتوبوس و وارد شدم که دیدم
عهههه...یه عده ریشو توی ماشین نشستن 😀😀
تازه فهمیدم اشتباهی اومدم...
داشتم پایین میرفتم که دیدم آقا سید داره لوازم سفرو تو صندوق ماشین جا میزنه و یهو منو دید...و اومد جلو:
-لا اله الا الله...
-خواهر شما اینجا چی میکنید؟؟ .
-هیچی اشتباهی اومدم...😕
-اخه بنر به اون بزرگی زدیم جلوی اتوبوس...😐
-خیلی خوب... حالا چیزی نشده که...😟
-بفرمایین...بفرمایین تا دیر نشده...😒
ساکم رو گذاشتم رو صندلیم که گوشیم زنگ خورد:
دوستم مینا بود میگفت بیا آخره کلاسه و استاد لج کرده و میخواد غائبا رو حذف کنه😦
اخه من تو اتوبوسم مینا😕😕
بدو بیا ریحانه...حذف شدی با خودته ها...از ما گفتن😯
الان میام الان میام..😟
.سریع رفتم و از شانس گندم اسمم اواخر لیست بود...
تا اسممو خوند بدو بدو دویدم به طرف درب دانشگاه
ولی...
#ادامه_دارد
------------------------------------------
دوستان عزیز برای مطالعه ادامه داستان دراین کانال 👇👇👇👇👇 مارا همراهی نمائید. 🌹
ستاد مردمی احیاگران غدیر شهرضا
♦️سلام امام زمانم
🔹سلام آقای جانم
🔹در رَگِ غیرَتِ مَن دَرد اگر جارے بود
🔹ندبه هاے منِ دلتَنگ اَگر کارے بود
🔹صُبح برگشتنتان دیر نَباید مےشد
🔹در قُنوت من اگر خواهِش بسیارے بود
🔹یـابـنالحسن
#اطلاع_رسانی
#دعای_ندبه
#جمعه_های_انتظار
جمعه ۲۲دیماه ۱۴۰۲ مصادف با ۲۹ جمادی الثاني ۱۴۴۵
از نماز جماعت صبح "۵:۳۹
مجتمع فرهنگی مهدیه شهرضا
💠https://eitaa.com/joinchat/3112501444C3826d90e5c🌹
💠حکمت ۱۲۷ نهجالبلاغه:
💚 وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ، وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِي مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ.
💖 نكوهش از سستى در عمل (اخلاقى):
✅ و درود خدا بر او، فرمود: آن كس كه در عمل كوتاهى كند، دچار اندوه گردد، و آن را كه از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نيازى نيست.
#نهج_البلاغه
#فضایل_امیرالمومنین
💠https://eitaa.com/setadghadirshahreza🌹
1_9062626943.mp3
29.29M
✘ ماه رجب، یه فرقی داره با ماههای قبلش!
که اگر بنده درکش کنه،
خدا فرموده «مطیع اون بندهاش میشه»!
#رجب
#ماه_رجب
#استاد_شجاعی
💠https://eitaa.com/setadghadirshahreza🌹
#قسمت_سوم
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن .
تا اسمموخوند بدوبدو دویدم سمت درب دانشگاه
ولی از اتوبوس خبری نبود😔
خیلی دلم شکست.
گریه ام گرفته بود.😢
الان چجوری برگردم خونه؟!
چی بگم بهشون؟!😔
آخه ساکمم تواتوبوس بود😕
بیچاره مامانم که برای راه غذا درست کرده بود برام😞😔
تو همین فکرها بودم که دیدم از دور صدای جناب فرمانده میاد.
.
بدو بدو رفتم سمتش و نفس نفس زنان گفتم:
.
سلام. ببخشید..هنو حرفم تموم نشده بود که گفت:
.
اااا.خواهر شما چرانرفتید؟! 😯
.
-ازاتوبوس جا موندم😕
.
-لا اله الا الله...اخه چرا حواستون رو جمع نمیکنید😐اون از اشتباهی سوار شدن اینم از الان.
.
-حواسم جمع بود ولی استادمون خیلی گیر بود.😣
.
-متاسفم براتون.حتما آقا نطلبیده بود شما رو.
.
-وایسا ببینم.چی چی رو نطلبیده بود.من باید برم😑😑
.
-آخه ماشین ها یه ربعه راه افتادن.
.
-اصلا شما خودتون با چی میرید؟! منم با اون میام.😟
.
-نمیشه خواهرم من باماشین پشتیبانی میرم.نمیشه شما بیاید.
.
-قول میدم تابه اتوبوسهابرسیم حرفی نزنم.😕
.
-نمیشه خواهرم.اصرار نکنید.😐
.
-اگه منو نبرید شکایتتون رو به همون امام رضایی میکنم که دارید میرید پیشش.😔
.
-میگم نمیشه یعنی نمیشه..یا علی 😐
.
اینو گفت و با راننده سوار ماشین شد و راه افتاد.و منم با گریه همونجا نشستم 😢
.
هنوز یه ربع نشده بود که دیدم یه ماشین جلو پام وایساد و اقا سید یا همون اقای فرمانده پیاده شد و بدون هیچ مقدمه ای گفت: .
لا اله الا الله...مثل اینکه کاری نمیشه کرد...بفرمایین فقط سریع تر سوار شین..
.
سریع اشکامو پاک کردم و پرسیدم چی شد؟! شما که رفته بودین؟!😯😯
.
هیچی فقط بدونید امام رضا خیلی هواتونو داره. هنوز از دانشگاه دور نشده بودیم که ماشین پنچر شد.😑فهمیدم اگه جاتون بزاریم سالم به مشهد نمیرسیم 😐😐😒
.
راننده که سرباز بود پشت فرمون نشست و آقا سید هم جلوی ماشین و منم پشت ماشین و توی راه هم همش داشتن مداحی گوش میدادن😒...(کرب و بلا نبر زیادم/جوونیمو پای تو دادم/)
.
.
حوصلم سر رفت...
.
هنذفریم که تو جیبم بودو برداشتم و گذاشتم تو گوشم و رفتم تو پوشه اهنگام و یه آهنگو پلی کردم...
🎼🎤💃🏻🎼💃🏻
یهو دیدم آقا سید با چشمهای از حدقه بیرون زده برگشت و منو نگاه کرد.😲😨😨
یه نگاه به هنذفری کردم دیدم یادم رفته وصلش کنم به گوشیم 😃
.
آروم عذر خواهی کردمو و زیاد به روی خودم نیاوردم و آقا سیدم باز زیر لب طبق معمول یه لا اله الا الله گفت و سرشو برگردوند😑
.
توی مسیر...
#ادامه_دارد
💠https://eitaa.com/setadghadirshahreza🌹