💔حسین جان 💔 شب جمعه حرمت، قبلگه امّت شد قامت خم شده ی مادرتان رؤیت شد 💔صفت اعظم تو رحمت واسع باشد بی جهت نیست شب جمعه شب رحمت شد https://eitaa.com/setaregan_velayat313

❣از #زیارت برمی‌گشتم، دیدم توی #دارالحجه خانمی با قلم #خوشنویسی به نستعلیق می‌نویسد‌. ❣اومدم به محسن گفتم: تو یه جمله بگو، منم یه جمله میگم بنویسه. نقشه هم کشیدیم برایش که #قاب بگیریم و توی اتاق خواب بزنیم به #دیوار... ❣محسن این متن را پیشنهاد داد: «آن روزها دروازه‌ای برای شهادت داشتیم و حال، #معبری_تنگ. هنوز برای شهید شدن #فرصت هست.دل را باید پاک کرد.» ❣من هم گفتم: «از قول منِ خسته به معشوق بگویید، جز #عشق_تو عشقی به دلم جا شدنی نیست.» #راوی: همسر شهید #شهید_محسن_حججی🌷 🍃🌹🍃🌹 https://eitaa.com/setaregan_velayat313

♥️یا باب‌الحـوائج عبـاس(ع) شب جمعہ سٺ ودلـم شوق زیارٺ دارد اینچنین است ڪه احساس سعادٺ دارد حرم حضرٺ عباس عجب عقده گشاسٺ ڪه دعــا در حرمـش میل اجابٺ دارد https://eitaa.com/setaregan_velayat313

امشب گمان کنم،نرود سمت #کربلا حالش بد است، #مادرمان رو به قبله است...😭

🎙🍂| #مداحی_شور 🗣🍂دلم گرفته از حال وهوای این روزا ...از این سیاهی وتیرگی خیابونا 👥🍂| #مهدی_اکبری { داره بارون میاد خیس چشای دلبرم.. دعاش اینه خدا بحق جد بی سرم..به راه راست ببر گریه کنای مادرم.‌..یا بن الحسن آقام یا بن الحسن آقام آقام }💔😔 🌷 @setaregan_velayat313

از ازل ، طایفه‌ی عشــق به دنبال تــو بود . . . 🌷سردار رشید اسلام شهید اسماعیل دقایقی 🌷 #دقایقی_با_دقایقی 📎سالگرد شهادت @shahiddaghayeghi

🔴احساس میکنم که گم شده امـ😔 #شهدا میشود مرا #تفحصم کنید⁉️ ○⭕️گم شده ام؛ درکجا❗️ #نمیدانم بیش از همه در خودم.. شما را به آن #سربندهایتان تفحصم کنید. ○⭕️آخر که چه⁉️ مگر نه این است که از #خاک آمدم و به خاک میروم؟ پس چه بهتر که خاکی بروم دیگر #تحمل ندارم ★قلبمـ❤️ پر از حب دنیاست ★چشمانم که هنوز گریان است😭 ★دستانم هنوز به سوی #شماست ★پاهایم هنوز در #راهتان است ★گوشهایم هنوز نوایتان را میشنود 🎧 💥پس تا دیر نشده به داد این #تن برسید.... #شهدا_تفحصم_کنید شما را به سر بندهایتان #قسم تفحصم کنید😭 #اللهم_الرزقنا_شهادة... #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/setaregan_velayat313

#انس_با_قرآن هر روزیک صفحه از قرآن کریم سلامتی‌وتعجیل‌حضرت‌صاحب‌الزمان‌(عج) به نیابت از #شهـید_محمدتقی_سالخورده قـرائت امـروز 👇سوره #اعراف #صفحه_صد_وهفتاد @setaregan_velayat313 ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ـــــــ╯

❣ #سلام_امام_زمانم❣ 💔 #آقا_جان #بغض گرفتہ گلویمان آنقدر #رد_شدیم که رفت آبرویمان استاد عشق! صاحب عالم! گل بهشت! باید ڪہ مشق #نام تو را #تا_ابد نوشت...🍃 📸 تصویری ناب از مقام امام زمان(عج) در کنار #نهر_علقمه، کربلای معلی اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ🌺 🍃🌹🍃🌹 https://eitaa.com/setaregan_velayat313

‌#حسین_جان❤️ عاشقت دور از حرم احساس غربت می‌کند... باز با عکس حرم یک گوشه خلوت می‌کند... https://eitaa.com/setaregan_velayat313

#فاطمیه_سلام #وااااای_مادرم بیدار می شوی سرِ شب تا سحر چرا بی تاب می شوی دل شب اینقَدَر چرا هنگام گریه هات نَفَس کم می آوری زهرا شده نفس زدنت مختصر چرا😭

#حمال_جوانی_که_هر_هفته_با #امام_زمان_دیدار_داشت ❤️ حمالی که درجوانی دلدادۀ امام زمان (عج) شد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/setaregan_velayat313

جای ساعت نگاه "تو" هر صبح بیدارم می کند؛ هراسی از چرخش عقربه ها نیست بگذار نگاه "تو" مدام برایم زنگ بزند..... سلام روزتان مزین به عنایات شهدا... #شهید_حاج_محسن_حاجےحسنےکارگر🌷 https://eitaa.com/setaregan_velayat313

#روزتون_امام_زمانی 🎵مناجات با امام زمان(عج) 🎤محمدرضا #طاهری #مناجات @setaregan_velayat313

خوش نشستی به دلم عطر گرانقیمت عشق بر تــو وُ صبــح دل انگیز چو الماس سلام . . . 🌷شهید اسماعیل دقایقی 📎سلام ،صبحـتــون شهدایی🌷 #دقایقی_با_دقایقی @shahiddaghayevhi

#آجرڪ_الله_یا_بقیة_الله... آقا سلام،روضهٔ مادر شروع شد باران اشڪ های مکرر شروع شد آقا اجازه هست،بخوانم برایتان این قصه از دم یڪ در شروع شد😭 @setaregan_velayat313🏴

#دردبود_و وااااے مادرم سه بیت گریه😭 درد بود ودرد بود و دردبود رنگ رخسارش سیاه و زرد بود نصفِ صورت زیرِگونه زیرِ چشم جایِ ردِّ سیلےِ نامرد بود ازکنارِشانه اش تامچّ دست جایِ چوبِ مردک ولگرد بود https://eitaa.com/setaregan_velayat313

#وای_مادرم▪️▪️ آرزوی مرگ کردن مال هجده ساله نیست💔 عرشیان با گریه امّا، مستجابش می‌کنند...😭 #السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج😔 https://eitaa.com/setaregan_velayat313

💠روضه حضرت زهرا"س" روزی از میدان شهدای تهران می گذشتیم. از ستاد مشترك برگشته بودیم و راهی شهر مقدس قم بودیم. صدای روضه  حضرت زهرا (س) در آن میدان – كه از سوی یك نوار فروشی بلند شد- آقا اسماعیل را به خود گرفت و او بود كه با شنیدن نام آن حضرت ، همراه با آن نوای غم انگیز ، دل از دست داد. سردار نزد نوار فروش رفت و گفت: «این نوار را بده!» وی پاسخ داد: «این نوار برای كسی است و اگر شما خواستید ، فردا برایتان می آورم.» آن روز برای تهیه  آن نوار ، در تهران ماندیم. به آقا اسماعیل گفتم: «ماشین كه ضبط ندارد!» او از پول خودش مبلغی را به من داد و گفت: «برو یك ضبط برای ماشین بخر.» ضبطی خریدم و فردای آن روز نوار هم تهیه شد و با ذكر مصیبت زهرای مرضیه و اشك و اندوه سردار هم سفر شدم: سنیه ام سینای عشق و دیده ام دریای اشك بر دلم بنوشته ام با خط خون انشای اشك راوی: دکتر محمد صالحی #شهید_اسماعیل_دقایقی #شهادت_۲۸دیماه_۱۳۶۵ https://eitaa.com/setaregan_velayat313