eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
151 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنقدر گریه ڪردم😭 و گفتم فقط " #حسیــــن " #زهرا شبی🌙 خرید مرا معتبر شدم ... #شهید_محمدعلیم_عباسی🌷 #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 تو فرموده ای برای من دعا کن ظهورم را تقاضا از خدا کن 🌷 🌷 مداوم عجل الله است وردم دعایی هم تو بر احوال ما کن 🌷 🌴 اللهم عجل لولیک الفرج 🌴 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#امیر_بی_حرم مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است غلام مجتبی به روز حشر از همه سر است خوشم‌ که از ازل شدم به درگهت گدا حسن💚 #دوشنبه_های_امام_حسنی https://eitaa.com/setaregan_velayat313 ✲🕊✲🕊✲🕊✲🕊✲
#حدیث_روز امام صادق عليہ السلام می فرمایند : خداوند می فرمايد ڪه هر ڪس بہ دوست من ( يعنی مؤمن ) اهانت ڪند (چہ با زبان و چہ با رفتار) بہ جنگ با من برخاستہ است . 📙اصول ڪافی ، ص 352 #در_ثواب_نشر_سهیم_باشید https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ 🌧❄❄🌧❄🌧❄❄🌧 ✻ زمستــان بود و بـے تـابـے، دلمـ جایے... فدایـــے شد نَفَس در سیـنه خشڪش زَد دلمـ با تـــو هوایـــــــــے شـد #شهید_احمد_مشلب🌹 #صبحتون_شهدایی🌹 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
گفت:میخوام شھیدبشم 🕊 گفتم:دعامیکنم ھمسن شھید_همدانی 🌷 ڪه شدی شھیدبشی ✊ گفت:نمیدونی❗️ لذتی ڪه اقا علی_اڪبر 💚 از شهادت گرفت✌ حبیب 💛نداشت همسرشهید 💞 محمدحسین_محمدخانی 🌷 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
چه فرقی می کند؟ #شلمچه #حلب #موصل #قدس یاروستاهای محروم خوزستان؟ #بسیجی سهمش #دویدن پای #انقلاب است‌. #شهید_حسین_ولایتی_فر #شهید_ترور_اهواز https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🌷ماجرای شیرین و جالب بدنیا امدن فرزند سردار شهید 🌷 زمستان سال ۶۲بود ما تو اسلام اباد غرب زندگی میکردم ابراهیم از تهران اباد بود از قیافش معلوم بود که چندوقت است نخوابیده است😨 با اینکه خسته بود اجازه نداد من کار کنم🙃 خودش شام را اورد خوردیم جمع کرد مهدی را خواباند😴 رختخواب هارا انداخت من مصطفی پسر دومم را باردار بودم🙈 شروع کرد به حرف زدن با بچه توراهیمون😳😟 میگفت(بابایی اگر پسر خوب و حرف گوش کن باشی باید همین امشب سرزده تشریف بیاری،😳میدونی چرا؟چون بابا خیلی کار داره اگه امشب نیای من توی منطقه نگران تو و مامانت هستم☹️ بیا و مردونگی کن همین امشب تشریف فرمایی کن😑)جالب این بود که میگفت"اگه پسر خوبی باشی"نمیدانم از کجا میدانست بچه پسر است😟😳 هنوز حرفش تموم نشده بود که زد زیر حرفش و گفت(نه بابایی،امشب نیا🙁 بابا ابراهیم خستس چند شبه که نخوابیده بمونه برای فرداشب😤)این را که گفت خندیدم 😂گفتم تکلیف این بچه رو روشن کن بیاد یانیاد؟😉 کمی فکر کرد گفت قبول همین امشب،چه شبی بهتر از امشب که تولد امام حسن عسگری هم هست🤗 بعد انگار که با یکی از نیروهایش حرف میزند گفت پس همین امشب مفهومه؟👨✈️😡 مدتی گذشت احساس دردکردم و حالم بدشد😰ابراهیم حال مرا که دید ترسید گفت بابا تو دیگه کی هسی شوخی هم سرت😐 نمیشه پدر صلواتی؟🙃 دردم بیشتر شد ابراهیم دستوپایش را گم کرده بود😵 و از طرفی هم اشک تو چشماش حلقه زده بود😥 پرسید وقتشه؟گفتم اره🙈 منو رسوند بیمارستان و فرزندم بدنیا اومد و بچه هم پسر بود😟😍😍 اون شب ابراهیم مثل پروانه دورم میچرخید اون شبو هیچوقت فراموش نمیکنم و هروقت یادش میوفتم خندم میگیره💔🌺😍 📎راوی:ژیلابدیهیان(همسرشهید) 📚منبع:کتاب برای خدامخلص بود https://eitaa.com/setaregan_velayat313