ازدواج نکرده بود اما مادرش میگفت🙂 قرار بود برگردد و دامادش کنیم. چند باری قصد سوریه کرده بود تا عازم شود اما در ساعت آخر همه چیز عوض میشد💔. بیقرار رفتن بود🕊. عمار بهمنی دلش میخواست اولین شهید شهرک محلاتی باشد ولی چندمین شهید آنجا شد.🌹
شهیدمدافعحرم
#عمار_بهمنی
#سالروزشهادت🕊
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔸#در_محضر_شهیــــد"...
📿در حد توانتان نمازهایتان را سر وقت بخوانید و قبل از شروع نماز از خداوند منان توفیق حضور قلب و خضوع در نماز طلب کنید.🙏
#شهید_سید_مجتبی_علمدار🌹
@setaregan_velayat313
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌼هر که شد #پابند عشقتـ💞 در جهان
🌿از همـه عالــ🌎ـم بِبُـــرد #ناگهــان
🌼 #نام_تـو حاجت روایش میکند
🌿ای همـه دار و نـــدار #آسمــ🌅ــان
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْـ🌸🍃
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#دلنوشته_همسر_شهيد:
سربندش رو بسته بود،
اومد در حالي كه قاب عكست رو بغل كرده بود،"گفتم مواظب باش الان ميوفته روي پاهات خيلي سنگينه"
عزيزم چكار به قاب عكس بابا داري
گفت ميخوام با ، بابا سجادم سلفي بگيرم.🙂
حرفي براي گفتن نداشتم😔
قاب عكست رو گذاشت كنار ديوار و نشست كنارت و عكس دو نفري كه ميخواست رو گرفت💔
گفت مامان عجب عكسي شد🙂
ببين انگار بابا سجاد منو بغل كرده
انگار نشستم روي پاهاش🙂😭
شهیدمدافعحرم
#سيد_سجاد_حسيني
#نازدانه
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#عاشقانه_شهدا
💞شیرینی زندگی💞
جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم، یکی برداشت و گفت: «می تونم یکی دیگه بردارم؟» گفتم: «البته سید جون، این چه حرفیه؟» برداشت ولی هیچ کدوم رو نخورد. کار همیشگیش بود، هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلات تعارفش می کردند بر می داشت اما نمی خورد. می گفت: «می برم با خانم و بچه هام می خورم».
می گفت: «شما هم این کار رو انجام بدید. اینکه آدم شیرینی های زندگیشو با زن و بچه ش تقسیم کنه خیلی توی زندگی خانوادگی تأثیر می ذاره».
شهید سید مرتضی آوینی
سید مرتضی آوینی، کتاب دانشجویی، صفحه19و21
https://eitaa.com/setaregan_velayat313