eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
156 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
ما یه پیشنهاد معقول برای اسرائیل داریم و رو میدیم ، مون رو تحویل میگیریم ام اشانتیون میدیم😂 https://eitaa.com/setaregan_velayat313 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
اسرائیل در چه فکریه؟ موساد پر از بسیجیه! https://eitaa.com/setaregan_velayat313 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🍃♥️ ✨ #الگوبردارے‌ازشهدا وقتی درونت پاڪ باشد خداچهره ات راگیرا میڪند این گیرایی از زیبایی و جوانی نیست این گیرایی از نور ایمانی است ڪه درظاهر نمایان میشود #شهید_جهاد_مغنیه #به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت https://eitaa.com/setaregan_velayat313
خوبــهـا . . . آســان می آیند بی رنـگ میماننـد و بی صــــدا میروند 🔷🔹🔷🔹🔷 #خادم_الشهدا #به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت https://eitaa.com/setaregan_velayat313
خواهرم باور ڪن؛ حجابت بدون ⇠حیا⇢هیچ ارزشے ندارہ! تویے ڪہ میخواے از مسابقہ «خودنمایی» جا نمونے و دیدہ بشے! لطفا یادگار "حضرت زهرا(س)" لڪہ دار نڪن! #فلسفہ_حجاب_پوشاندن_زیبایی #توست_در_برابر_نامحرم‼️ https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
بسم رب الشهدا و الصدیقین ازشام بلا شهیدآوردند...😔 رزمنده مدافع حرم #سیدفاضل_موسوےامین به جمع شهدا
پیکر مطهر شهید مدافع حرم سید فاضل موسوی امین #معراج_شهدای_اهواز #مسلم_بن_عقیل https://eitaa.com/setaregan_velayat313
سلام خوبین دوستان،مدافع حرم شهید موسوی بزرگوار حدودا ۵ ماهی میشه بشهادت رسیدن و پیکرشون بعد از 5ماه امروز بوطن برگشتن شادی روحشون مع
❤️🍃 💠یا فاطمــہ الـزهــــرا ⇜بانو چادرے ڪہ شدے ⇜مرامت هم چادرے باشد ⇜چادر ڪہ گذاشتے ⇜وظایفت بیشتر مے شود ⇜گرچہ من مے گویم عشق است ⇜و خبرے از وظیفہ نیست ⇦چشم هایت بانو? ⇦حواست باشد.. ⇦صدایت بانو? ⇦حواست باشد ⇦قدم هایت... ⇦مبادا رفتارت چادرے نباشد ❁آخر همیشہ مے گویم چادرڪہ سر ڪردے ❁یڪ چادر ظاهرے بر سرت هست ❁و یڪ چادر باطنے بر دلت.. حواست باشد بانو.. ◥چادرے ڪہ در دستان توست امانت زهراست◣ ☜مبادا روز قیامت ☜چادر را ازما بگیرند و ☜بگویند...لیاقتش را نداشتے... ☜بانو حواست باشد... ☜چادر حرمت دارد☞ ✿°°✿یڪ آرزو دارم نگو محال است ڪہ دلم سخت مے شڪند آرزو دارم فرداے قیامت زهرا(س) چادر را با دستان خود سرم ڪند بگوید مال تو... چادر سخت بہ تو مے آید... آرزو است دیگر.... من بندہ ے پر توقع خدا.... ببخش مرا زهرا جان... °°✿°° . https://eitaa.com/setaregan_velayat313
میل من سوے شما قصد توسل دارد #جـــــامانده_ام https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
پیکر مطهر شهید مدافع حرم سید فاضل موسوی امین #معراج_شهدای_اهواز #مسلم_بن_عقیل https://eitaa.c
#شهیــد مدافع حـرم سیـد فاضل موسوے😔😔😭 #به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از مشقِ عشق ٬ دمشق
4_1272657990159172294.mp3
6.09M
💥پیشنهاد ویژه عکس رفیق شهیدم❤️ ، تو قاب چشمام هر شب جانم به ای جوونا وو ، جانم به لشکر جانم به لشکر زینب ❣مشق عشق دمشق 👌مبلغ کانال خودتون باشید🌹 @mashghe_eshgh_dameshgh
✹﷽✹ باید از #طایفہ عشق اطاعت آموخت.. زدن #ڪوچہ بہ نام شهدا ڪافی نیست.. https://eitaa.com/setaregan_velayat313
چہ زیبا یاران، پشت سرت صف ڪشیده اند گویی همچنان در رڪاب فرمانده آماده اند اما ایݧ بار شاید همـہ ســرباز باشید! سرباز رڪاب مہدے فاطمہ(س).. مزار #شهید_محمد_ابراهیم_همت⚘ https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فراق شهادت...سیدرضا نریمانی.mp3
4.37M
نمیدونم تا به کی باید آقا بمونم رفیقام شهید بشن ولی من جابمونم به یاد شهدا و شهدا https://eitaa.com/setaregan_velayat313
‌ ❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✍زمانی ڪه در دمشق بودیم نیروهای فاتحین به شوخی به امیر می گفتند. محاسنت را ڪوتاه ڪن اگر دست داعش اسیر شوی محاسنت را می گیرند سرت را می برند. ❥●•شهید سیاوشی می گفت: این اشڪ ها و گریه هایی ڪه برای (ع) ڪرده ام، به محاسنم ریخته شده است . من محاسنم را نمی زنم و‌خود ارباب نمی گذارد ،این سر من دست داعشی ها بیوفتد. 🌷 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از شهید اسماعیل دقایقی
📸 جای خالی ۲ شهید خوزستانی مدافع حرم در جلسه امتحان 🔹دانشجویان دانشگاه پیام نور اهواز با قرار دادن عکس شهید حمیدرضا فاطمی‌اطهر از شهدای مدافع حرم اهواز و شهید عباس کردانی از شهدای مدافع حرم شهرستان کارون بر صندلی‌های آنان یادشان را گرامی داشتند و به آنها ادای احترام کردند. @shahiddaghayeghi
آنڪہ چون سرو سهی بدرقہ شد با گلِ اشڪ اینڪ از معـــرڪہ چون نسترنـش آوردند ... 🔻پیکر مطهر مدافع حـرم #شهید_سیدفاضل_موسوی_امین پس‌از ۵ ماه بی‌نشانی به وطن بازگشت #خوش_آمدی_دلاور 😔 #شهادت_بهمن۹٦_البوڪمال شادی روحش #صلوات https://eitaa.com/setaregan_velayat313
معزز شهیدمدافع حرم دار فانی را وداع گفت. عزیز تسلیت. نثار روح پر فتوح معزز شهیدبدری الفاتحه مع صلوات. https://eitaa.com/setaregan_velayat313
آرمانهایتان را در ڪنار تصاویرتان قاب گـرفتیم... و هــر از گاهے با #یادش_بخیر یادتان مے ڪنیـم.. #شهدا_عنایتی...😔 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
گام برداشتن در #جاده عشق هزینہ میخواهد! هزینہ هایے ڪہ انسان را عاشق... و بعد.. #شهید میڪند.. #شهید_حاج_حسین_خرازی🌷 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#شهید_مصطفی_چمران: #دنیا میدان بزرگ #آزمایش است که #هدف آن جز #عشق چیزی نیست. ۳۱ خرداد سالروز شهادت دکتر #چمران گرامی باد... https://eitaa.com/setaregan_velayat313
بخشی از وصیت نامه : ما می جنگیم و تن به هیچ گونه سازشی نمیدهیم و با شعار همیشگی مان یا فتح یا شهادت می جنگیم و بر سیاست نه شرقی نه غربی سرسختانه پا می فشاریم ؛✊✌️ چون معتقد به خداییم🌹🍃 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
~•°•~•💓•~•°•~ #بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین #رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه #نویسنده_فائزه_وحی #قسمت_صد
~•°•~•💓•~•°•~ ⃣0⃣1⃣ پاور گوشی رو زدم و گذاشتم روی لبه دیوار کوتاه کنارم📱 دوباره زنگ خورد... دوباره شماره فاطمه افتاد...😖 تماسش رو رد دادم. مثلا میخواست چی بگه... چه حرف تازه ای داشت... غیر اینکه بکوبه تو سرم که امشب داره میشه زن محمد... مگه غیر نابود کردن من با حرفاش کار دیگه ای میتونست داشته باشه....😔 گوشی توی دستم لرزید و صفحش روشن شد📱 برام پیام فرستاده بود. ترسیدم بخونمش... ترسیدم باز حرفاش قلبمو بسوزونه... باز نفسو تو سینم حبس کنه... ترسیدم باز غرورمو بشکنه...😢 دو دقیقه بعد دوباره زنگ زد و من جواب ندادم... یه حس عجیبی میگفت پیامشو بخون... آخرشم پیام رو باز کردم و خوندم. نوشته بود: *فائزه خواهش میکنم تا دیر نشده جواب بده.* چی دیر نشده؟؟؟😳 شمارشو گرفتم ولی این گوشی لعنتی شارژ نداشت😖 دوباره زنگ زد.... این بار سریع جواب دادم. _سلام. فاطمه با یه صدای عصبی گفت: چرا جواب نمیدی؟ سه ساعته دارم زنگ میزنم😠 _ببخشید من دستم بند بود. فاطمه: دستت بند نبود... ترسیدی... مثل همیشه ترسیدی... از رو به رو شدن و جنگیدن ترسیدی... از حرف زدن ترسیدی... همیشه ترسیدی و عین آدمای احمق رفتار کردی...😏 _هوووی ببین فاطمه خانوم حرف دهنتو بفهم😡دیگه داری زیادی تند میری😡 فاطمه فریاد کشید: لعنتیییییی😡 چرا ترسیدی؟؟؟ چرا با کنار کشیدنت گذاشتی این بازی تا اینجا پیش بره؟؟؟ چرا؟؟؟ چرا واینستادی حقتو ازم بگیری؟؟؟ چرا به همه نگفتی چرا رفتی؟؟؟ با شک و صدایی که میلرزید گفتم: داری از چی حرف میزنی...؟😰 فاطمه: من بهت دروغ گفتم... همه چیز یه بازی بود... یه بازی کثیف... قربانی این بازیم همه مون شدیم... من... تو... جواد...(زد زیر گریه😭) احساس میکردم قلبم نمیزنه... بدجور یهویی گفت... شک بدی بهم وارد شده بود... گل سرخ از توی دستم افتاد روی لبه ی دیوار🌹 فاطمه: فائزه... چرا حرف نمیزنی😢 دندونام که بهم قفل شده بود به زور باز کردم. _چ...چی...گ...ف...ت...ی؟...در...و...غ...ی...عنی...چی...؟😖 فاطمه: یعنی همش دروغ بود... یه بازی بود... برای اینکه پسری رو به دست بیارم که از بچگی عاشقش بودم....😭 جریان خون توی رگای بدنم از حرکت افتاد... به خودم که اومدم دیدم تنها چیزی که از پشت تلفن داره رد و بدل میشه صدای گریه من و فاطمه اس... قدرت اینو نداشتم حتی فکر کنم... فقط داشتم دیوونه میشدم😭 ... ❤🍃 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
~•°•~•💓•~•°•~ ⃣0⃣1⃣ فاطمه دوباره شروع کرد به حرف زدن: فائزه... من اون همه بازی کردم... اون همه دروغ گفتم... اون همه توطئه کردم... همه اینا برای به دست آوردن جواد بود... جوادی که از بچگی دوسش داشتم ولی اون همیشه منو مثل خواهر خودش دید...😭 فائزه من تورو از جواد گرفتم و هرکاری که در توانم بود برای خراب کردن تو جلوش و عزیزکردن خودم کردم... ولی نشد... نشد فائزه... نشد... عاشق نشد😭اون تورو میخواست... اون تورو میخواد... اون از تو دست نمیکشه دختر... من فقط شیش ماه تموم زندگی رو به کام هممون تلخ کردم... تو هر چه قدر سختی کشیدی جواد ده برابر کشید...😭 منم این وسط شدم کسی که آب شد با آب شدن جواد... دیگه نتونستم ادامه بدم فائزه...😭 تو رو نگاه کردم و خودمو... تو بخاطر عشقت به جواد همه چیت گذشتی... ولی من بخاطر عشقم به جواد از همه چی گذشتم...😭 تو همه چیت جواد بود که ازش گذشتی... ولی من از همه چی که انسانیت و شرف و معرفت و دین و ایمون بود گذشتم...😭 فائزه ما هر سه مون توی این بازی باختیم... هیچ کس به خواسته هاش نرسید... فقط...😭 با صدای پر از گریه گفتم: فقط چی؟😭 فاطمه: فقط مهدی برد...😔 به معنای واقعی کلمه شک بهم وارد شد... یعنی چی... این داره چی میگه...😳 باتردید پرسیدم: کدوم مهدی؟😳 فاطمه: همون آشغالی که امشب قراره کنارت بشینه سر سفره عقد... همون پسرخاله عوضیت... من و اون تو دانشگاه نیشابور همکلاسیم... به طور اتفاقی فهمیدیم که چیکار همدیگه ایم... از عشقم به جواد گفتم و اون از عشقش به تو... مهدی گفت میخوای به دستش بیاری؟ گفتم اره... گفت پس بیا یه بازی رو شروع کنیم که هردومون به عشق بچگیمون برسیم... بهم گفت باید جواد رو جلوت خراب کنم... فکر نمیکردم موقعیتش به این زودی جور شه ولی یه شب بهم زنگ زد... گفت فائزه اومده قم... سریع بلیط بگیر با اولین پرواز برو قم... همه حرفایی که بهت زدم نقشه مهدی بود... اون حتی میدونست دقیقا تو تو چه ساعتی کجایی و منو میفرستاد همونجا... مهدی گفت چه ساعتی حرمی منم به خاله گفتم حرم میخوام اونم جوادو مجبور کرد شب منو بیاره حرم... توی حرمم مهدی گفت مطمئن باشم تو میای جلو و ازم میپرسی من کیم... منتظرت بودم... مهدی گفته بود تورو میشناسه... گفته بود تو هیچ حرفی به جواد نمیزنی و همه چیز رو تموم میکنی... گفته بود باید اعتماد به نفستو نابود کنم... موفقم شدم... همه چیز طبق نقشه ما پیش رفت... منم همش داشتم سعی میکردم جوادو عاشق خودم کنم... _ببخشید یه لحظه😢 صدای مرد اومد چادرمو پوشیدم... _خب...😢 ... ❤🍃 https://eitaa.com/setaregan_velayat313