eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
147 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
بیش از یک سال دوره آموزش نظامی دید تا توانست به #سوریه اعزام شود. هر دوره سه ماهه‌ای که طی می‌کرد، ب
راوی : شهید بیاضی زاده به خاطر اینکه درجاهای مختلف دوره دیده بود،بسیار لاغر و سیاه به نظر می رسید. در زیر آفتاب کاملا پوستش سوخته و سیاه شده بود. بیش از یک سال دوره نظامی دید تا توانست به اعزام شود. هر دوره سه ماهه ای که طی می کرد، به وی می گفتند به مهارت لازم نرسیده ای اما نا امید نمی شد و در دوره دیگری شرکت می کرد.  چون سنش کم بود، به اعزامش نمی کردند ولی کوتاه نمی آمد و مرتب اصرار می کرد  و از هر دری وارد می شد. دوباره در دوره  نظامی  شرکت و آموزش می دید، پیش هر مسئول نظامی می رفت. تا در نهایت توانست به سوریه شود. خودش مرتب می گفت: فکر می کنند من خسته شده ام کوتاه نمی آیم، این قدر می روم تا بالاخره با رفتنم موافقت کنند. از همان ابتدا که به من گفت می خواهم به سوریه بروم هیچ مشکلی در رابطه با رفتنش به سوریه نداشتم. ما خانوادگی اهل و هستیم. خانواده ما از دوران بافضای شهادت، ایثار و مقاومت آشناست از سیاسی زمان انقلاب گرفته، تا جانباز دوران دفاع مقدس و شهید داریم.  اگر دستور بدهد نه تنها خودم بلکه همه ام را فدای چهارده معصوم می کنم. به من گفت:مادرم راضی نیست. گفتم را راضی می کنم نگران نباش. در مرحله اعزامش به سوریه 2 ماه از او بی خبر بودیم. اخباری که از می شنیدیم ما را خیلی نگران و مضطرب کرده بود ولی دفعات بعد کمتر نگران شدیم.  برای که آمد، باهم به پابوس امام رضا (ع) رفتیم. در جوار امام رضا(ع) فرزندم از من خواست   را راضی کنم. با صحبت هایی که کردم و گفتم ما و فرزندانمان در شرایط حاضر از حریم ولایت و حرم ائمه (ع) است و این اصل مهمی برای همه انسان های آزاده و مسلمان به شمار می رود و من همه داراییم را فدای حضرت می کنم؛ هم پذیرفتند.  https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#خواهرانه دختر شدی که پسرها برای تو ترک وطن کنند و مدافع حرم شوند مدیون #شهدا و #خانواده شهداییم وصیت همه شهدا #حجاب #حجاب #حجاب https://eitaa.com/setaregan_velayat313
💚♻💚♻💚♻💚♻💚 💜🌸 💜🌸 قسمت سوالی نگاش کردم که گفت: _منظورم اینه که چرا دارین بهم کمک می کنین،من اصلا قصد ندارم زندگی تونو خراب کنم، اما شما به خاطر من دارین بهترین روزای زندگی تونو که میتونستین کنار کسی که دوستش دارین بگذرونین دارین صرف من می کنین😟 یه کم نگاهش کردم، این عباس بود، آره، مثل همیشه هم عطر یاسش رو کنارم حس میکردم،😒 همه چیز که سرجاش بود .. پس چرا دنیا برام یه جوره دیگه شده بود .. ✨یه رنگ دیگه ..✨ انگار تو این دنیا بجز و به هیچ چیز فکر نمی کردم، ... بهم می گفت روزامو با کسی بگذرونم که دوستش دارم .. مگه من داشتم همین کارو نمی کردم!!😒 دوباره نگاهمو👀 به بیرون کشیدم و گفتم: _شما خودخواهین آقای عباس!😒 با تعجب نگاهی بهم انداخت و بعد کمی مکث گفت: _خودخواه؟!!!😟 هنوز نگاهم به دنیای بیرون از ماشین بود که با دنیای درونم متفاوت بود، خیلی هم ، درون من داشت دنیایی دیگه شکل می گرفت، دنیایی که خودم هم نمیشناختم، دنیایی که داشت منو ازم می گرفت ... - خودخواهین چون فقط خودتونو میبینین، چرا فکر می کنین من آرزویی ندارم،😒منم مثل شما جوون و پر احساسم،... منم عاشق خدام، خدایی که مثل شما بی تاب دیدارشم .. اما .. سرمو بیشتر به سمت پنجره کشیدم که نبینه اثرات بغض😢 رو تو چشمام - اما شما دارین به مقصدتون میرسین و منم که قول دادم تمام تلاشمو بکنم تا رسوندن شما به هدفتون،😢ولی شما چی؟! نمی خواین به من تو به این کمک کنین ... کمی مکث کردم بغضِ تو گلوم آزارم میداد: _شما سختی های راه، گرما، سرما، تشنگی، گرسنگی و زخم و درد جنگ رو تحمل می کنین برای رسیدن به شهادت .. 😢اما من که یه دخترم چی؟!😢 من باید چکار کنم، چجوری آروم کنم این دل بی تابم رو ..کدوم راه رو برم تا به خدا برسم، از کجا برم، راهمو از کجا پیدا کنم ...😒شایدم، شایدم باید برای رسیدن به خدا تنهایی و رنج هایی رو تحمل کنم که میدونم سفید میکنه محاسن یه مرد رو!! بعد کمی مکث که سعی میکردم بغضِ تو گلوم رو مهار کنم و از ریزشش روی گونه هام جلوگیری کنم گفتم: _غم انگیزه آقای عباس، نه!.. مردایی که و هایی که و ...😣 ... 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 💚♻💚♻💚♻💚♻ 💜💠💜💠💜💠💜💠 💜🌸 💜🌸 قسمت دیگه هیچی نتونستم بگم،،،،😒😢 یاد 👣بابا👣 یک لحظه هم ازسرم نمی افتاد، آخ که چقدر دلم هواشو کرده بود ..😣 هوای دلم بارونی بود،😢 تو دنیای درونم بارون میبارید.. تا آخر راه رسیدن به رستوران هیچ کدوممون حرفی نزدیم و تو حال خودمون بودیم ... . . . غذامونو سفارش دادیم، عباس هنوزم تو حال خودش بود و خیره به دستای قفل شده اش که رو میز بود، نمی خواستم انقدر تو خودش باشه، برای اینکه از اون حال و هوا درش بیارم نگاهی به اطراف کردم و گفتم: _میگما حالا لازم نبود انقدر جای گرونی بیاییم😊 سرشو بلند کرد و گفت: _نمیدونم، من زیاد با شهرتون اشنایی ندارم، یه بار با یکی از دوستام اومده بودم اینجا، حالا دفعه ی بعد هر جا شما بگین میریم😊 از میان حرفاش فقط "دفعه ی بعد " تو ذهنم پررنگ شد ..🙈 کاش دفعه های زیادی باهم بیایم بیرون، سرشو باز پایین انداخته بود و تو فکر بود منم محو نگاهِ مرد روبروم پرسیدم: _همیشه انقدر ساکتین؟!☺️ نگاهم کرد و با لبخندی گفت: _نه، اگه بخوام حرف بزنم که پشیمون میشین از ازدواج با من!!😄 خنده ای کردم و به شوخی گفتم: _الانم که هنوز حرفی نزدین پشیمونم!!!😅 نگاهش جدی شد و پرسید: _واقعا؟؟؟!😨😳 خواستم بحث و منحرف کنم داشت وارد جاهایی میشد که اصلا به مزاقم خوش نمی اومد .. دلم نمی خواست بحث به جایی کشیده بشه که باز بره تو خودش .. نگاهی به سمت راستم کردم و گفتم: _آخش بالاخره داره سفارش مارو میاره..گشنم شد از بس حرف زدم☺️ خندید ..😃 و من یقین داشتم که عطر یاسِ خنده هاش تا ابد با من خواهد بود ...😌😍 . . ... 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس حرام_است 💜💠💜💠💜💠💜💠💜
شهیدسعید فرمودن: چه کنیم هر وقت دلمان میگیره میریم پیش سعیدآقا 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 تو روخدا با حرفامون دل شهدا رو نشکونیم،قیمت این لحظات چنده؟؟ ؟ ؟
بهش گفتم دایی جون چیه هی میگی می خوام #شهید شم؟! بابا تو هم مثل بقیه جوونا بیا و تشکیل #خانواده بده، حتما پدر خوبی می شی و بچه های خوبی تربیت می کنی، مثل خودت. بهم گفت: می دونی چیه دایی؟! شهدا #چراغ اند. چراغ راه تو تاریکی امروز. دایی من می خوام چراغ باشم. ✍راوی: دایی شهید #شهید_حسین_ولایتی_فر🌷 #شهید_ترور_اهواز 🍃🌹🍃🌹 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🌸🍃 سلام خدمت شما بزرگواران سلام به شما که ولایت فقیه هستیدسلام به شما که از امام زمان (عج) هستید سلام به شما که شهدا را ادامه می دهید در دی ماه سال ۱۳۶۵ خدا به بنده حقیر سعادتی داد که در کنار عزیزمان در کربلای چهار انجام وظیفه کنم و نام مرا در لیست رزمندگان بنویسند ؛آن شب شبی به یاد ماندنی است آن شب هر کدام از که لیاقت نصیبشان شد به رسیدند آن شب جوانانی با خدا و با عشق به رسیدن به خود را به آب زدند و تیر و ترکش سینه آنها را می شکافت؛آن شب هر قایقی که از راه می رسید گل های پرپری را با خود می آورد که هیجده یا نوزده ساله بودند. وقتی آنها را به خط انتقال می دادند با خود می گفتیم آه از دل وقتی عده ای از دوستان یا دشمن شدند یا شهید شدند و بدن مطهرشان در خاک ماند همه ی بچه ها شرمنده بودند که چرا ما باز می گردیم و امروز فقط کمی استخوان به پدر ومادرشان تحویل می دهند. خیلی از پدرها از دوری فرزندشان دق کردند و مردند و مادرانی از چشم انتظاری چشمشان نابینا شد و امروز شاهد بی حرمتی و جسارت بعضی از کسانی که نه فهمیدند داغ جوان چگونه کمر پدران را شکست و چه خونهایی برای این امنیت داده شده نفهمیدند پدر و مادرانی پیر شدند تا فرزندشان شد دانشمند هسته ای و دانشمندان جانشان را برای هسته ای دادند نفهمیدند چه کودکانی حسرت دیدن بابا و از بی پدری دق کردند و حالا مال مملکت را غارت می کنند و با کارهایشان گلوی مردم را می فشارند و دل های شهدا را به دردمی آورند. آیا میدانند این و ها به چه قیمتی بدست آمده خدایا عزیزمارا در پناه امام زمان (عج) حفظ بفرما و ما در رکابش به برسان و کسانی که به رهبری وملت بزرگ ایران ظلم می کنند ظلمشان را به خودشان برگردان انشاءالله. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• https://eitaa.com/setaregan_velayat313
⭕️ #ابراهیم از همان سنین کودکی و هنگام فراغت از تحصیل، به ویژه در تعطیلات تابستـ☀️ان با کار و تلاش فراوان مخارج💰 تحصیل خود را به دست می‌آورد ⭕️و از این راه به #خانواده زحمت‌کش خود نیز کمک می‌کرد. او با شور و نشاط و محبتی💞 که داشت، به محیط گرم خانواده صفا و #صمیمیت دو چندان می‌بخشید. #شهید_محمدابراهیم_همت #سالروز_شهادت🌷 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔸رهبر عزیزم! از آن روز که اندک شناختی به #جایگاه شما پیدا کردم و روز به روز این شناخت بیشتر شد، #مسئولیت هم نسبت به شما بیشتر شد. این را فهمیدم که در نظام الهی✨ رفتار در قبال شما، همان رفتار در قبال #امام_زمان(ع) است 🔹و این را فهمیدم که مجوز #شفاعت اهل بیت (ع) نسبت به من، در رضایت شما است👌 آقاجان! اگر رضایت شما نباشد⛔️ #خدا و امام زمان (ع) هم از من راضی نیستند. می‌دانم که سرباز خوبی برای شما نبودم😔 اما سعی داشتم که هم خود و هم #خانواده ام نسبت به اوامر شما مطیع باشند. 🔸از آن روزی که شنیدم رضایت شما بر آن است که #سوریه نباید سقوط کند❌ خواستم من هم سهمی برای اجرای این فرمان داشته باشم و حال که توفیق #جهاد در این عرصه قسمتم شده است، خدا را شاکر هستم و از خدا می‌خواهم که در این عرصه مؤثر و مفید باشم👌 #شهید_حمیدرضا_اسداللهی #شهید_مدافع_حرم https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔰همیشه وقتی میومد خونه🏘 دستش خالی نبود❌ یعنی این موضوع رو #گل_فروشی جلو بلوک، سوپرمارکت نزدیک خونه هم میدونستند😅 🔰من در جریان وضعیت مالیش💰 بودم اینقدری #حقوق نمی‌گرفت که بخواد اینجوری خرید بکنه، اما انگار #نمیتونست جلوی خودش و تو این موارد بگیره. 🔰یادش بخیر. باهم رفته بودیم گمرک خرید لوازم #نظامی، بعد از کلی بالا پایین کردن تو بازار که کار همیشگی آقا #روح‌الله بود، بالاخره خرید کردیم🛍 و آماده برگشتن شدیم. 🔰رو موتور🏍 نشستیم، از این خوشحال بودیم که چقدر وسایل #خوبی پیدا کردیم و خریدیم😃 تو همین لحظه #روح‌الله گفت: نگاه کن رفتیم کلی گشتیم و خرید کردیم⚡️اما یه روزی همه این وسایل و میذاریم و #میریم 🔰میخواستم #اذیتش کنم، گفتم: خوب پس اصلا چرا خریدی⁉️ گفت: این لوازم ابزار و می‌خریم که بتونیم راحت جلو #دشمن کارمون رو انجام بدیم و چیزی کم نداشته باشیم📛 تو اکثر شرایط، با #برنامه_ریزی خاص حواسش به همه چی بود✓هم #خانواده، ✓هم کار، ✓هم #دشمنِ اسلام.... خاطره: برادرخانم شهید #شهید_روح_الله_قربانی https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#مردےآسمـــــانے🕊🌷 🔹من #محمدتقی را از همان دوران خردسالی ودوران مدرسه📚 می‌شناختم و بعدها باهم در #آرماتوربندی پیش هم کار می‌کردیم. 🔸محمدتقی بسیار #سخت_کوش بود. با این کار سنگین، پول💰 تو جیبی مدرسه‌اش را در می‌آورد تا هزینه‌ای از دوش #خانواده کم کند. سر کار که بودیم در سخت‌ترین👌 شرایط کاری در هوای سرد و گرم♨️ یا با خستگی زیاد هیچگاه #نمازش فراموش نمی‌شد❌ 🔹محمدتقی در برابر #پدرومادر بسیار متواضع و فروتن بود و با نهایت احترام با پدر و مادر برخورد می‌کرد. حتی در کارهای روزمره‌ی #عادی حتی زمان تماس تلفنی☎️ با پدر یا مادرش اگر کسی نمیدانست🗯 فکر می‌کرد با #فرمانده‌اش یا یک فرد بسیار مهــ💥ـم کشوری یا لشکری صحبت می‌کند. #شهید_محمدتقی_سالخورده https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🌸روشِ‌جالبِ شهیدصیادشیرازی برای تربیتِ فرزندش #تربیت_فرزند #مشاوره #خانواده #شهیدصیادشیرازی https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔹پسرم لطفا در ایامی که #بابا_نیست مواظب مادر، خواهر و برادر کوچکت باش👌 مبادا بگذاری #فشار زندگی به آنان رنج💔 دهد و در امورات کوچک همچون خرید منزل🛍 و یا رساندن خواهر و برادرت به #مدرسه یار مادرت باش. 🔸سعی کن حداقل در این ایام برنامه ریزی بهتری برای #خانواده داشته باشی و یار و مدد کارشان باشی با درس خواندن📚 خوب، کمک به مادر، حداقل در امورات مربوط به# حسین (بازی، مهد قرآن، تمارین و اشعار آن) نظافت منزل، حتما ساعات خروج از منزل🏡 را برای بازی یا مسجد می روی به #مادرت اطلاع بده تا نگرانت نشود☺️ 🔹و به #خواهرت تا می توانی احترام بگذار و با سر گرم کردن حسین محیط خانواده را برای مطالعه📖 او بهتر مهیا کن. #مجتبی جان ببخش اگر گاهی دلت را شکستم💔 ان شاء الله قول می دهم برگشتم برایت #دوست خوبی باشم. #شهید_محمدرضا_عسکری_فرد #شهید_مدافع_حرم https://eitaa.com/setaregan_velayat313