eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
147 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠•□•💠 ✨ همسرشهید بابایے: قهر بودیم گفت: #عاشقمے گفتم:نہ گفت:لبت نہ گوید و پیداست میگوید دلت آرے ڪہ اینسان #دشمنے یعنے ڪہ خیلے #دوستم داری.. زدم زیر #خندہ دیگہ نتونستم نگم ڪہ وجودش چقد #آرامش بخشه.. https://eitaa.com/setaregan_velayat313
جهان با #خنده هایت صورت زیباتری دارد ... بخند این خنده های #مــاه، کلی #مشتری دارد ... 😌 #شهید_مهدی_باکری ❤️ #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🍃🌹 🎤| از زبان :👇 🔸وقتیکه ایشون میخواستن از بنده اجازه بگیرن واسه رفتن به ،احساس میکردم که واقعا نمیتونم رو به روی (سلام الله علیها) بایستم 🔹اما از طرفی هم نمیتونستم تو اون شرایط بسیار سخت،تو و نیاز،به ایشون راحت اجازه بدم که برن😔. 🔸بنده فقط سکوت کردم😶،تنها کاری که کردم سکوت کردم و چیزی . دیدم که ایشون هی چشماشون رو کوچیک میکردن☺️ و سر تکون میدادن تا اجازه بدم که . 🔹من باز چیزی نگفتم و فقط سکوت کردم دیدم که دیگه صداشون نمیاد🔇 و ساکت شده بودن،وقتی برگشتم و نگاشون کردم👀 دیدم نشسته بودن روی پله آشپزخانه و سرشون رو انداخته بودن پایین و از چشماشون😭 سرازیر میشد. 🔸وقتیکه من ایشون رو دیدم،دیگه واقعا نتونستم مقاومت کنم🚫 چون خیلی به ایشون داشتم و همیشه میخواستم که به خواسته هاشون برسن و هر آرزویی که دارن بهش برسن و درنهایت بهشون گفتم که باشه مشکلی نیست،برین✅ 🔹فقط به بهشون گفتم که وقتی رفتین اونجا یه وقت ... ایشونم خندیدن😄 و گفتن:نه من میخوام سال خدمت کنم مثل فرمانده مون جعفرخان تو سن چهل سال به بعد شم. 🍃🌹 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🌷 🔰دوشنبه بود. همه خانه برادرمان🏡 جمع بودیم. بدجور توی ذوق مان می زد. باسعید تماس گرفتیم☎️ سرحال بود و از صدایش می بارید.با همه مان صحبت کرد. همه می پرسیدند کی می آیی⁉️ 🔰سعید این بار بر خلاف دفعات قبل، خیلی روشن و واضح گفت: میام. با من هم صحبت کرد. بین حرف هایش بی هوا گفت: شاید دیگه . اگه برنگشتم هوای رو داشته باشین😔 🔰خون توی رگ هایم منجمد شد😨 و حس از دست و پایم رفت. آن قدر حالم به هم ریخت که همه . حالا همه اصرار می کردند که بگو چه گفت⁉️ 🔰هر طور بود با جواب های بی سر و ته و سربالا شان کردم ولی وجودم آشوب بود💗 حجم این دل آشوبه آن قدر زیاد بود که تنهایی تاب تحملش را نداشتم🚫 ولی جرات بازگو کردنش را هم . 🔰همه آماده بودیم. کلی تدارک دیده بود. گل💐 سفارش داده بود. میوه و شیرینی خریده بود و یک گوسفند🐑برای کردن جلوی پای سعید آماده کرده بود. 🔰سعید به وعده اش . گفت پنج شنبه می آیم. سرِ حرفش بود. بعد از 56 روز انتظار، او را پیچیده در پرچم سه رنگـ🇮🇷 با نام " " که بر پیشانی بلندش نشسته بود برای مان آوردند. بدون این که دیگر از و های دلنشین او خبری باشد😭 راوی:برادر شهید •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#پنجشنبه است و من دوباره غمی سنگین😔 را احساس میکنم و #بغضی عجیب در گلویم میپیچد اما به عشق❤️ دوباره دیدن عکست که با آن #خنده زیبا همیشه بر لب داشتی بسوی تو روانه میشوم. پنجشنبه است و من دوباره #اناانزلنا را از برای #تو زمزمه میکنم🌷 #پنجشنبه_های_دلتنگی💔 #شهید_عبدالله_باقری https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🔸هر زمان #ابراهيم در جمع رفقا در هيئت🏴 حاضر مي شد شور عجيبي بر پا مي كرد. در سينه زني و مداحي🎤 براي #اهل_بيت سنگ تمام مي گذاشت. اما عادات خاصي👌 در هيئت داشت. 🔹توي مداحي داد نمي زد🔇 صداي بلندگو را هم اجازه نمي داد زياد كنند. وقتي هنوز #هيئت شروع نشده بود، سر بلندگوها را به سمت #داخل محل هيئت مي چرخاند تا همسايه ها اذيت نشوند❌ 🔸اجازه نمي داد رفقاي #جوان، كه شور و حال بيشتري دارند💗 تا دير وقت در هيئت عمومي عزاداري را ادامه دهند. مراقب بود #مردم به خاطر مجلس عزاي اهل بيت اذيت نشوند. به اين مسائل توجه خاص داشت✅ 🔹همچنين زماني كه هنوز چراغ روشن نشده بود💡 هيئت را ترك مي كرد. علت اين كار او را بعد ها فهميدم وقتي كه شاهد بودم دوستان هيئتي، بعد از هيئت مشغول شوخي و #خنده و ...مي شدند و به تعبيري بيشتر اندوخته ي معنوي خود را از دست مي دهند😔 📚سلام بر ابراهيم ٢/ ص ٢٢٩ #شهيد_ابراهيم_هادی🌷 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
جـهان با هایتـــــ صورتـــــ زیباتـرے دارد😍 بخنـــــ♥️ـــــد! این خنـده هاے"مـــــاه" کلـے دارد 🌹 🌹 🌸 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🌙 🕊 گاهی کِه دلم میگیرد، چون یتیمی زانوی غم را در آغوش میگیرم😔 و به چشم میدوزم.. آرام با تو نجوا میکنم -حاج قاسمِ عَزیزِ مَن♥️ ..؟! با تو، آسمان نزدیک تر🌌 از همیشه است.. مَن..؟ ⇜چگونه باور کنم "چِهل روز" دست نوازش بر سر کودکان نکشیدی😭 ⇜چِگونه تاب بیاورم سکوت را جای های تو..⁉️ هنوز هم نمی توان گفت هنوز هم چشم انتظارم دوربین فیلمبردار🎥 خیره ی تو شود و را پخش کنند. منتظر صدای . ↵ای ↵ای بالا نشین.. ↵ای مه جبین💖 می نشینم و تک به تک را مرور میکنم، نمیدانم کی خیس میشود خیابان خاطره ها😭 نمیدانم چطور داستان را به برسانم... چِه دیر شناختمت😔 چه دیر ... تورا برایِ آفریده بودنت🕊 زمین، قفسی بیش نبود.. " در استخوانم میگدازد.. " 🌷 🌷 🌹 https://eitaa.com/setaregan_velayat313