eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
157 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
~•°•~•💓•~•°•~ ⃣8⃣ صبح زود با صدای اذان که از پنجره باز اتاق میومد بیدار شدم. رفتم وضو گرفتم و دوباره اومدم توی اتاقم سجاده رو پهن کردم و نماز خوندم. امروز چند تا کلاس نظری پشت سرهم داشتم. تصمیم گرفتم یکم جزوه هامو بخونم. تا ساعت هشت خوندم و بعد وسایلم رو گذاشتم تو کولم و از اتاق اومدم بیرون که برم دانشگاه😊 مامان: حداقل یه لقمه صبحانه بخور که ضعف نکنی دختر 😣 _وای نه مامان ساعت نه کلاس دارم همینجوریم کلی دیرم شده بخدا😱 دوییدم از خونه بیرون و دیدم ماشین نیست... پس بابا بردش... باید با تاکسی برم...😁 بالاخره بعد یه رب معطلی تاکسی رسید و این ساعتم اوج ترافیک و شلوغی ولی بالاخره ساعت نه و رب رسیدم دانشگاه. پله هارو دوتا یکی بالا رفتم و رسیدم بالاخره به کلاس😊 بعد کلاس رفتم یه شیرکاکائو و کیک گرفتم و خوردم. بعدم دوباره سه تا کلاس پشت سر هم😁 از آخرین کلاس که بیرون اومدم مامان زنگ زد بهم📱 _سلام مامان. مامان:سلام دختر کجایی؟ _کلاسم دیگه مامان😐 مامان: امشب خالت اینا میان ها دختر من دست تنهام. _یادم نبود اصلا... باشه الان میام...😔 مامان: بدو دختر دیر میشه😁 دلم میخواست دیر برسم... میخواستم یه خراب کاری بکنم... ای کاش یه اتفاق میوفتاد تا مهدی یا خاله از من بدشون میومد و همه چیزو بهم میزدن... 😔 تصمیم گرفتم تا خونه پیاده برم😊 از در دانشگاه اومدم بیرون و از همون اول سعی کردم از دورترین راه برم😝 به خودم که اومدم دیدم روی پل عابر پیاده وایسادم و دارم پایین رو نگاه میکنم😕 به آسمون نگاه کردم دم غروب شده بود و صدای اذان بلند شد😱 وای خدا واقعا مامان منو میکشهههه😖 سریع از از پل اومدم پایین و پیچیدم توی کوچه و کلید انداختم و رفتم تو😵 داشتم دعا میخوندم به جون خودم که مامان قیمه قیمه م نکنه😣 _سلام مامان عزیزم😍 مامان با جیغ: الان وقت اومدنه؟؟؟ زود باش برو آمده شو دختره دیوونه الان خالت اینا میان😡 _حالا چرا جیغ میکشی بابا رفتمممم😁 خوشبختانه سریع دوییدم توی اتاقم و جارویی که پرت کرد تو سرم نخورد😊 حوصله لباس آن چنانی نداشتم. یه تنیک ساده پوشیدم و یه چادر سر کردم. همون لحظه زنگ در به صدا اومد.... فکر کنم خودشونن😔 ... ❤🍃 https://eitaa.com/setaregan_velayat313