فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کمک خدا چه موقع به ما می رسد؟
حجت الاسلام پناهیان
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
❣﷽❣ #کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا) #خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری #قسمت_یازدهم1⃣1⃣ "امتحان" دڪتر محسن
#کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا)
#خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری
#قسمت_دوازهم 2⃣1⃣
همه داشتند توے ڪلاس پچپچ مےڪردند ڪه یڪ دفعه درب ڪلاس باز شد.معلم با برگه هاے📄 امتحانے وارد شد.
همه بلند شدند.معلم با عصبانیت گفت:از دست این دستگاه تڪثیر!ڪلی وقت ما رو تلف ڪرد تا این برگه ها آماده بشه!
بعد یڪی از بچه ها را صدا زد و گفت:پاشو برگه هارو پخش ڪن.هنوز حرف معلم تمام نشده بود ڪه درب ڪلاس به صدا در آمد در باز شد و احمـد در چارچوب در نمایان شد.
معلم ما اخلاقے داشت ڪه ڪسے را بعد از خودش به ڪلاس راه نمے داد.من هم با ناراحتے منتظر عڪس العمل معلم بودم.
✨✨✨
آقا معلم در حالے ڪه حواسش به ڪلاس بود گفت:نیّرے برو بشین سر جات!
احمـد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سوالات امتحان شد.من هم با تعجب به او نگاه مےڪردم.
احمـد مثل ما مشغول پاسخ شد.فرق من با او در این بود ڪه احمــد نماز اول وقت را خوانده بود و من...
خیلے روے این ڪار او فڪر ڪردم.این اتفاق چیزے نبود جز نتیجه ے عمل خالصانه ے احمــد.
✨✨✨
"تحول"
دڪتر محسن نورے
رفتار و عملڪرد احمـد با بقیه فرق چندانے نداشت.یڪ زندگے ساده و عادے مثل همه داشت.در داخل جمع همیشه مثل بقیه افراد بود.با آن ها مےخندید، حرف مے زد و...
احمــد هیچ گاه خود را برتر از بقیه نمےدانست.درحالے ڪه همه مےدانستیم ڪه او از بقیه به مراتب بالاتر است.از همان دوران راهنمایے ڪه درگیر مسائل انقلاب شدیم احساس ڪردم ڪه از احمــد خیلے فاصله گرفته ام!
احساس مےڪردم ڪه احمــد خداوند را به گونه اے دیگر مےشناسد و به گونه اے دیگر بندگے مے ڪند! ما نماز مےخواندم تا رفع تڪالیف ڪرده باشیم،اما دقیقا مے دیدم ڪه احمـ🌹ـد از نماز خواندن و مناجات با خدا لذت مےبرد.شاید لذت بردن از نماز براے یڪ انسان عالم و عارف، طبیعے باشد و اما براے یڪ پسر بچه ے دوازده ساله عجیب بود.من سعے مےڪردم ڪه بیشتر با او باشم تا ببینم چه مےڪند.
اما او رفتارش خیلے عادے بود.مثل بقیه ے افراد مے گفت و مے خندید.
✨✨✨✨✨
من فقط مےدیدم،وقتے ڪسے راه را اشتباه مےرفت خیلے آهسته و مخفیانه به او تذڪر مےداد.او امر به معروف و نهی از منڪر را ترڪ نمےڪرد.فقط زمانے برافروخته مےشد ڪه مےدید ڪسے در جمع غیبت مے ڪند و پشت سر دیگران👥 حرف مےزند.در این شرایط دیگر ملاحظه ے بزرگے و ڪوچڪے را نمے ڪرد.با قاطعیت از شخص غیبت ڪننده مے خواست ڪه ادامه ندهد.
من در آن دوران...
#ادامه_دارد ...
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#عاشقانه_شهدا ❣
روزِ آماده شدن حلقههای ازدواجمون ،
گفت : « باید کمی منتظر بمونیم
تا آمـاده بشه !! »
گفتم : «آمـاده است دیگه ،
منتظر موندن نـداره! »
حلقههـا رو داده بود
تا ۲ حرف روش حک بشه "Z&A"
اول اسم هردومون
روی هر دو حلقه حک شد!
خیلی اهل ذوق بود ؛
سپرده بود که به حالت شکسته
حک بشه نه سـاده ؛
واقعاً از من هم که یه خانومم
بیشتر ذوق داشت . . .
✍راوی: خانم زهرا حسنوند(همسر شهید)
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_امین_کریمی
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
⭕️داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم،
دستی به شانهام زد.
سلام و علیک کردیم.
نگاهی به آسمان کرد و گفت: "علی! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم"
گفتم: "مثلا چی کار کنیم؟"
گفت: "دوتا کار؛ اول خلوص، دوم سعی و تلاش."
#شهید_حسن_باقری
#درس_اخلاق
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#رسـم_خـوبان
پس از #شهادت وی خواب دیدم،😴 در جمعی که تمام خانواده حضور دارند، با #عجله راه میروم و از همه جلوتر هستم. ناگهان دستی روی شانه من قرار میگیرد که مانع 🚫از ادامه حرکتم میشود. وقتی برمیگردم میبینم #سیدرضاست. میگوید: «چرا جلوتر از دیگران قدم برمیداری؟ همراه خانواده گامهایت را بردار.» فکر میکنم این خواب ناشی از #احترامی است که سیدرضا به بزرگترها میگذاشت و میخواست این مساله💬 را نیز به من #یادآوری کند.
#شهید_سیدرضا_حسینی🌷
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
توصیه های شهـ🌷ـدا به #حجاب
🌺طلبه #شهید «محمد جواد نوبختی» در وصیتنامه خود نوشته است «خواهرم! هم چون زینب باش و در سنگر #حجابت به اسلام خدمت کن.»
🌺 #شهید «سید محمدتقی میرغفوریان» خطاب به خواهران مسلمانش میگوید: «از تمامی خواهرانم میخواهم که #حجاب، این لباس رزم را حافظ باشند.»
🌺 #شهید «صادق مهدیپور» حجاب یک دختر مسلمان را چنین ترسیم کرد: «یک دختر نجیب، باید #باحجاب باشد.👌»
🌺 #شهید «بهرام یادگاری» در وصیتنامه خود نوشته است: «خواهرم! #حجاب تو مشت محکمی بر دهان منافقین و دشمنان اسلام می زند.»
🌺 #شهید «ابوالفضل سنگتراشان» خون❣ خود را با حجاب مقایسه کرده و گفته است: «تو ای خواهرم ... #حجاب تو کوبندهتر از خون سرخ من است»
🌺 #شهید «حمید رستمی» بانوان را به پهلوی شکسته💔 خانم حضرت زهرا (س) قسم داده و فرموده است: «به پهلوی شکسته حضرت فاطمه زهرا (س) قسمتان میدهم که #حجابتان را رعایت کنید.»
🌺 #شهید «علی اصغر پور فرح پور آبادی» به خواهران و برادران خود، حفظ حریمها و حرمتها را یادآوری میکند و میگوید: «خواهر مسلمان! #حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادر مسلمان! بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهد شد✅»
🌺 #شهید «علی رضائیان» حجاب را سرمنشأ صفا و معنویت دانسته و اظهار داشته است: «شما خواهرانم و مادرانم! #حجاب شما جامعه را از فساد به سوی معنویت و صفا میکشاند.»
🌺 #شهید «علی روحی نجفی» حجاب را خون بهای شهیدان دانسته و بیان کرده است: «از خواهران گرامی خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا که #حجاب خون بهای❣ شهیدان است.»
🌺 #شهید «غلامرضا عسگری»، مادرش را عامل سعادت خود برمیشمرد و میگوید: «مادرم! من #باحجاب و عزت نفس و فداکاری شما رشد پیدا کردم.»
🌺 #شهید «محمد حسن جعفرزاده» سیاهی چادر بانوان را عامل ترس استعمار بیان کرده و میگوید:«ای خواهرم! قبل از هر چیز استعمار، از سیاهی #چادر_تو میترسد تا سرخی خون من.»
🌺 #شهید «محمد علی فرزانه» به خواهران توصیه کرده است که «زینب گونه» حجاب خود را حفظ کنند و ادامه داده است: «خواهرم! زینب گونه #حجابت را که کوبنده تر از خون من است، حفظ کن.»
#حجاب🌸🍃
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
#کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا) #خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری #قسمت_دوازهم 2⃣1⃣ همه داشتند توے ڪلاس پچ
❣﷽❣
#کتاب_عارفانه💖 (فوق العاده زیبا)
#خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری
#قسمت_سیزدهم 3⃣1⃣
من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم.ما راز دارهم بودیم.
یک روز به او گفتم:احمـ🌹ـد،من و تو از بچگی همیشه باهم بودیم.اما یک سوالی ازت دارم!من نمیدونم چرا توی این چند سال اخیر،شما در معنویات رشد کردی اما من...
لبخنــ☺️ـدی زد و میخواست بحث را عوض کند.اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم:حتما یک علتی داره،باید برام بگی!
بعد از کلی اصرار سرش را بالا اورد و گفت:طاقتش را داری؟
با تعجـ😳ـب گفتم:طاقت چی رو!؟
گفت:بشین تا بهت بگم.
نفس عمیقی کشید و گفت:یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد🕌رفته بودیم دماوند. شما توی اون سفر نبودی.
✨✨✨
همه ی رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگتر ها گفت: احمـ🌹ـد اقا برو این کتری و آب کن و بیار تا چای درست کنیم.
بعد جایی را نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است. برو از اونجا اب بیار.
من هم راه افتادم. راه زیاد بود. کم کم صدای اب به گوش رسید.
نسیم خنکی از سمت اب به سمت من امد. از لابه لای درخت ها و بوته ها به رودخـ🌊ــانه
نزدیک شدم...
#ادامه_دارد ...
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از مفتاححیدریون
3887319_951.mp3
5.98M
کبوترمـ🕊 هوایی شدم
ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم🍃 بوده که
منم امام رضایی شدم
#امام_رضا(ع) 🎼
🎤 #حامد_زمانی
🎤 #عبدالرضا_هلالی
🇮🇷 @meftah1414
هدایت شده از شهید اسماعیل دقایقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه حاجت گرفتن از امام رضا (ع) از زبان آیت الله مجتهدی تهرانی
@shahiddaghayeghi
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
❣﷽❣ #کتاب_عارفانه💖 (فوق العاده زیبا) #خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری #قسمت_سیزدهم 3⃣1⃣ من در آن دوران ن
#کتاب_عارفانه 💖(فوق العاده زیبا)
#خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری
#قسمت_چهاردهم4⃣1⃣
تاچشمم به رودخانه افتاد سرم را انداختم پایین وهمان جا نشستم❗️
بدنم شروع کرد به لرزیدن.
نمی دانستم چه کارکنم❗️
همان جا پشت درخت مخفی شدم.
کسی آن اطراف مرا نمی دید.
درخت ها و بوته ها مانع خوبی برای من بود.
من با چشمانی گردشده ازتعجب منتظر ادامه ی ماجرای احمدبودم.
چرا این قدر ترسیده بود⁉️🤔
احمد ادامه داد؛
من میتوانستم به راحتی گناه بزرگی
انجام بدهم.
در پشت آن درخت و در کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شناکردن بودند.
✨✨✨✨
من همان جاخدا را صدا زدم وگفتم؛
خدایا کمکم کن.
خدایا الان شیطان به شدت مرا وسوسه میکند که من نگاه کنم.
هیچ کس هم متوجه نمیشود.اماخدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم.
کتری خالی را برداشتم و سریع از آنجا دور شدم.
بعد هم از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها. هنوز دوستان مسجدی مشغول بازی بودند.
برای همین من مشغول درست کردن
آتش شدم.
چوب ها را جمع کردم و به سختی آتش را
آماده کردم.
خیلی دود توی چشمم رفت.
اشک😢 همین طور از چشمانم جاری بود.
یادم افتاد که حاج آقا گفته بود؛ #هر_کس_برای_خدا_گریه_کند خداوند
او را خیلی دوست خواهد داشت.
همین طور که داشتم اشک میریختم گفتم؛
ازاین به بعد برای خدا گریه میکنم.😭
حالم خیلی منقلب بود.از آن #امتحان_سختی که درکنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز #دگرگون بودم...
#ادامه_دارد ...
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🎀 #شهادتت در دلمان قیامتی به پا کرد که هنوز هم دلهایمان می لرزد💓
و چشم هایمان اشک #حسرت
و غبطه برسرزمین گناهکار🔞 وجودمان می بارد😭
🎉چه خوب #بندگی کردی و چه خوب تر #شهید_شدی🕊 و حالا #روز_تولدت، از بهترین روزهای خداست👌
🎀دعا کن برایمان که ما هم #متولد شویم از این دنیای پرزرق و برق جدا شویم💕 و برای #بندگی چشم بگشاییم.
🎉واسطه شو تا روز تولدت🎊 #تلنگری باشد برای تولد بندگی ما
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#سالروز_ولادت 🎈
https://eitaa.com/setaregan_velayat313