~•°•~•💓•~•°•~
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_سی_و_هشتم8⃣3⃣
طبق یه تغییر نظر کلی از جانب بنده مقصد از هفت باغ به جنگل قائم تغییر یافت😊
ماشین و پارک کرد و دوتایی پیاده شدیم.
عینک آفتابی آبی خلبانیشم گذاشت منم عینک آفتابی مو گذاشتم و کنار هم قدم میزدیم. چه آرامشی داشتم از هم قدم شدن باهاش.
محمدجواد: تازه میفهمم وقتی خدا توی کتابش گفته ازجنس شما همسرانی برای شما قرار دادیم و آرامش رو کنار اونا حس میکنید یعنی چی😊 چقدر کنار خانومم آرومم😍
_منم همون اندازه کنار تو آرامش دارم... حتی بیشتر😍
کنارهم با فاصله راه میرفتیم و حرف میزدیم.
از خودمون گفتیم. از علایقمون. از سلایقمون. و کلی باهم آشنا شدیم. وچقدر بیشتر شناختمش.
تقریبا یک ساعتی راه رفتیم و حرف زدیم.
محمدجواد: فائزه❤️
_جانم☺️
محمدجواد: بیا اونجا عکس بگیریم👈
_چشم😍
منظورش کنار یه آبشار مصنوعی بود که خیلی قشنگ بود.
من یه طرف آبشار روی پله ها وایسادم و محمدجوادم یه طرف پله ها وایساد و گوشی رو داد یه پسر بچه تا ازمون از دور عکس بگیره تا کل محوطه بیوفته.
عکس رو گرفت و گوشی محمدجوادو داد .
محمدجواد مشغول نگاه کردن عکس شد منم دستمو بردم توی آب و رایحه خنکی که آب به دستم میزد حس قشنگی رو بهم القا میکرد😊
یهو دستم میون اون خنکی آب گرم شد😳
محمدجواد دستمو بین آب گرفته بود... برای اولین بار دستش به دستم خورده بود... احساس میکردم کل بدنم آتیش گرفته... از گرمای دست اون بود یا خجالت رو نمیدونم... باصدای لرزون و ناخداگاه گفتم:محمد☺️
دستمو از آب کشید بیرون و گفت : همه بهم میگن جواد... دوس دارم تو محمد صدام کنی... برای همیشه... باشه خانومم
_چشم محمدم😍
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد...
❤🍃
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
~•°•~•💓•~•°•~
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_سی_و_نهم9⃣3⃣
من و محمد دست تو دست هم از جنگل قائم خارج شدیم و سوار ماشین شدیم.
با بغض صداش کردم...😢
_محمد...
محمد: جانم خانمم😍
_یه چیزی میخوام بهت بگم...😔
محمد: چرا ناراحتی؟؟؟؟ چرا صدات بغض داره؟؟؟ فائزم چیشده؟؟؟😯
_محمد... من...😢
یهو زدم زیر گریه...😭😭😭😭😭
محمد با ترس به طرف من برگشت وقتی صورت خیس اشکمو دید تقریبا فریاد کشید 😡
محمد: فائزه بگو چیشده زود باش بگو کسی چیزی گفته کسی نگاه چپت کرده لعنتی دارم سکته میکنم حرف بزن دیگه😡
خندم گرفته بود و دیگه نمیتونستم ادامه بدم یهو زدم زیر خنده😂
محمد با بهت داشت نگاهم میکرد 😳
با لکنت زبون به حرف اومد
محمد: فائزه... چیشده... میگم نکنه جنی شدی😰
وااای خدا اینو که گفته به معنای واقعی کلمه پکیدم از خنده😂😂😂😂😂
بین خنده شروع کردم به حرف زدن
_محمد😂خیلی😂باحالی😂نفهمیدی😂داشتم سر😂کارت می😂ذاشتم😂
بعد چند دقیقه سکوت محمد و خنده من خودمو جم و جور کردم و نگاهش کردم.
اوه اوه الان شده عین این شخصیت های کارتونی که موقع عصبانیت دود از کلشون بیرون میزنه😯
بالاخره به طرف اومد... غرید😯
محمد: بار آخرت باشه گریه میکنی فهمیدی😡
اون قدر محکم و با عصبانیت گفت که لال شدم از ترس😣
این دفه فریاد کشید و با تحکم گفت: فهمیدی؟؟؟😡
_ب..بب....بله😖
روشو از طرف من بر گردوند و ماشین و روشن کرد... سرمو به شیشه ماشین تکیه دادم تا نگاهش نکنم... از دستش دلگیر بودم.... ضبط رو روشن کرد آهنگ دلتنگ حامد زمانی پلی شد.
مثل یه تلنگر بود برای جاری شدن اشکام...😭
دلتنگ تموم شد و اهنگ بعدی که فرمانده بود پلی شد... سرمو از روی شیشه برداشتم و نزدیک محمد شدم.
پشت چراغ قرمز بودیم و دست محمد روی دنده بود...
نمیدونستم کاری که میخوام بکنم درسته یا نه....
یاعلی گفتم و دستمو گذاشتم روی دستش ...
_ببخشید محمدم.... 😔
محمد دستشو از زیر دستم کشید بیرون و دست من افتاد روی دنده دستشو این بار گذاشت روی دستم دنده رو با دست من عوض کرد و آروم گفت : اشکات دنیامو خاکستری میکنه... دیگه گریه نکن... قول بده....
_قول میدم محمدم....
محمد: ممنون فائزم...
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
ادامه دارد...
❤🍃
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از 🌹محب الشهدا🌹 شهیدسعیدبیاضےزاده❤
(💙)
| #ڪلام_شهید | 😌☝️
ما در قبال تمام ڪسانے ڪه
راه ڪج میروند ، مسئولیم.
حق نداریم باهاشون تند برخورد ڪنیم!
از ڪجا معلوم ڪه ما توے انحراف اینها
نقش نداشته باشیم؟!
منِ نوعے ، برخورد نادرستم
سهل انگاریم ، ڪوتاهیم ،
همه اینها باعث انحراف میشه!
•/ #شهید_ابراهیم_همت /•
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از 🌹محب الشهدا🌹 شهیدسعیدبیاضےزاده❤
(💙)
| #ڪلام_شهید | 😌☝️
ما در قبال تمام ڪسانے ڪه
راه ڪج میروند ، مسئولیم.
حق نداریم باهاشون تند برخورد ڪنیم!
از ڪجا معلوم ڪه ما توے انحراف اینها
نقش نداشته باشیم؟!
منِ نوعے ، برخورد نادرستم
سهل انگاریم ، ڪوتاهیم ،
همه اینها باعث انحراف میشه!
•/ #شهید_ابراهیم_همت /•
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
💠مبارزه یعنی این:
آمریکا که بودیم هیچ وقت پپسی نمیخورد
چند بار بهش گفتم برام نوشابه پپسی بخر اما نخرید
یه بار بهش اعتراض کردم و گفتم :
" این نوشابه ها تفاوت قیمت ندارند ،
پس چرا نوشابه پپسی نمیخری ؟ "
گفت :
" چون کارخونه پپسی متعلق به اسرائیلی هاست "
🌷 #شهیدعباس_بابایی
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین
❤️روضه دم افطار
امام صادق ع می فرماید:
تشنگی چنان بر امام حسین ع غلبه کرده بود که چشمان حضرت هیچ جا را نمی دید وبر اثر تشنگی همه جا را دود میدید.😭
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از هیات میثم تمار
🍃💠
•| #امام_سجاد_فرمودند :
هر ڪس"سوره قدر" را
قبل از افطار
و قبل از خوردن سحرے بخواند ،
هنگام روز ،
ثواب ڪسے را دارد
ڪه در راه خدا
در خون غوطه ور باشد.
•| #وسائل_ج10_ص149
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/maisamtammar
🌷🌷🌷
هدایت شده از KHAMENEI.IR
13970307_22913_64k.mp3
25.38M
صوت کامل بیانات روز گذشته رهبرانقلاب در دیدار دانشجویان
@khamenei_ir
هدایت شده از ستارگان آسمانی ولایت⭐️
دعای مجیر.mp3
3.87M
🎵 دعای مجیر
ویژه ایام البیض (۱۳ و ۱۴ و ۱۵)ماه مبارک رمضان
🎤 باصدای دلنشین حاج مهدےسماواتی
هدیه به روح شهدا از جمله شهیدان #سعیدبیاضےزاده و #احسان_فتحے
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
براے شهیــد شدن هنــر لازم استــ❗️ / هنر بہ ↫ خـدارسیدن...
هنر ڪشتن ↫ نَفــس...
هنر ↫ تَهـذیبــ...
تا هنــرمند نشــویم...
شهیـــد نمےشـــویم..
#شہدا یارےام کنید.
#دلگیرم_شهدا_دریابید
#شهیدگمنام
#زنـدگـــے_بـہ_سـبـڪ_شهدا
#دلتنگ_شهدا
#پلاک_شهید
#شهدا_نگاه_کنید_بر_حال_ما
#جزیره_مجنون
#اللهم_الرزقنا_شهادت
🌷 شبتون شهدایی
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
سحر چهاردهم آمده آقا برگرد
همه ی دلخوشی ام ابیها برگرد
منجیعالم امکان به ستوه آمده ام
آیه چهارده سوره زهرا برگرد ...
#یا_صاحب_الزمان 🍃
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
جزء۱۴...التماس دعا.mp3
3.83M
📖جزء خوانی روزانه ماه مهربانی 🌙
🌹جزء چهاردهم۱۴
🎤استاد معتز آقایے
💈حجم فایل : ۳/۷ مگابایت
🌷هدیه به شهیدان #علیرضا و #محمدرضاموحددانش
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
💢امام حسن (عليه السلام) :
هرگز گروهى در كارى يكدست و متّحد نشدند، مگر آن كه كارشان استحكام يافت و پيوندشان استوار گشت!
📚ميزان الحكمه، جلد ۳، صفحه ۳۸۹
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از ڪـاݩــال🌷ڪُــميـڶ
1_10313954.mp3
2.51M
⏯ #شور احساسی
🍃این روزا دم غروب دریا میشه چشا
🍃باز عطش میگیرم و باز میرم کربلا
😭😭😭😭😭
🎤 #حسین_طاهری
التماس دعا