😉آخرین گفتههای نیوتن، قبل از مرگش!!
#بخندیم
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
سلام رفقا 🫶
فاطمیه آغاز یک قصه
به نام تنهایی علیست...
یک سال دیگه توفیق پیدا کردیم در فاطمیه ابراز ارادت کنیم به مادرمون 🖤
قدر خودتون رو بدونید ✌️
👌حداقل تو رفتارمون این دهه یه دقتی داشته باشیم
یه توجهی به مادر کنیم
📿اگه حوصله کردیم عادت های خوب مثل تسبیحات حضرت زهرا بعد از نماز را در رفتارمون تقویت کنیم ✌️
برامون بفرستین چه کارهایی در این ایام می کنید 😇
@admin7aaseman
Mehdi Rasooli ~ Music-Fa.Com1_2090385851.mp3
زمان:
حجم:
8.7M
روی لب ها نورُ قدرُ کوثرُ طاها
- مھدۍ رسولۍ
#فاطمیه💔
#صیقل_روح
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
ستاره شو7💫
🤔 #تست_هوش #کلمه_یابی 🧠 تصویر بالا ، 🧠 بیانگر چه کلمه ای است ؟! 💡 راهنمایی : 👈 ۷ حرفی و از غذ
ممنون از دوستای گلم که تست هوش را پاسخ دادن
#پاسخ_تست_هوش
تاس کباب 😍
سيد دانیال حسینی
مطهره مرتضائی
نفیسه توکلی
پوریا زبان دان
محمد یاسین و نسیم باقری طادی
مهشید بورونی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ستاره شو7💫
══━━━⊱✿⊰﷽ ⊱✿⊰━━━══ •¦[📙💠⃟❅]¦• 🔶گردان قاطرچی ها 🔹داوود امیریان ◾️قسمت83 یوسفوکرامتدهانشاناز
══━━━⊱✿⊰﷽ ⊱✿⊰━━━══
•¦[📙💠⃟❅]¦•
🔶گردان قاطرچی ها
🔹داوود امیریان
◾️قسمت84
سیاوشودانیالهرکدامافسارقاطرخودشانراگرفتهوکشیدند. رخشکهکلهاشدرقابلمهگیرکردهبود،شیههکشیدوخواستحرکتکند؛امانتوانست.کوسهیجنوبهمتقلاکرد؛اماحتییکقدمهمبرنداشت. عصبانیوکفریشدوشروعکردبهفرتوفرت کردن. حسینکهبااخلاققاطرهاآشناییکامل پیداکردهبودناخودآگاهدستزیرشکمجمع کردوهشدارداد:«بریدعقبمیخواهدجفتکبپرونه!»
حدسحسینکاملاًدرستبود؛اماکوسهيجنوبتاآمدرویدستهایش بجنبدوجفتکمرگبارشرابهعقبپرتابکند،سنگینیبدنشراطاقتنیاوردودستانش خمشدوتلپیباصورترویزمینپخششد. رخشهمعرعرجانانهایکردواوهمبهپهلو افتادرویزمین. یوسفخندهایکردکهترجمهایازنوعیگریه بود.سفیدیچشمهایشسرخشدهبود وبدنشداغِداغ. بهعمرشآنقدرسعینکردهبودخودشرا کنترلکندوحملهنکند!
تمومکنیداینمسخرهبازیرو. فیلهمباشهبااینهمهسنگینیو دستکودُمبکنمیتونهتکونبخوره. حتیاگراینهابتونندوزناینخرتوپرتهاروتحملکنند،دوکیلوبارکهروشونبذاری چهاردستوپاشونبازمیشهومیچسبند بهزمین.ایخدا،منچهگناهیبهدرگاهت کردمگیراینجونوراافتادم!
یوسفنالهکنانراهافتادرفت. کوسهيجنوبدستوپامیزدودندان نشانمیداد.رخشهمبیطاقتشدهبود وجفتکمیپراندورویزمینخطمیانداخت. سیاوشودانیالبههمنگاهکردند.
سیاوشگفت:«مازیادهرویکردیم. بایدازمحافظهایسبکتراستفادهميکردیم!»
کلیطولکشیدتاکرامتوبقیهبهسیاوش ودانیالکمککردندوآنوسایلسنگین وابداعیراازسروبدنوپاهایرخشوکوسهيجنوبجداکردند. دوقاطرنگونبختتاسبکشدند، بهسرعتازجابلندشدهوباآخرینسرعت بهطرفاصطبلفرارکردند.
کرامتکهخندهاشگرفتهبود،بامحبتو دلسوزیبهسرسیاوشودانیالدستکشید وگفت:«ناراحتنشید.همهمیدونندقصد شماخیربوده».
دانیالآهکشیدوگفت:«آقاکرامت،بهخدا قسمدلمنمیآدحتییکزخمکوچیک بهاینهابخوره.وقتیفکرشرومیکنمکه موقععملیاتممکنهبهتنوبدناینزبون بستههاتیروترکشبخورهودردبکشند، مُخمپریشونمیشه. باسیاوشهفتههانقشهکشیدیمو فکرکردیمتابهاینراهحلرسیدیم، اینهمتوزردازآبدراومد».
کرامتگفت:«امامیشهبرایحفظ جونشونکارهاییکرد». سیاوشودانیالباامیدواریبهاونگاهکردند.
کرامتلبخندزنانگفت: «اماایندفعهماهمکمکمیکنیم. درستهبچهها؟»وبهعلیواکبروحسین نگاهکرد.آنسهحرفینزدند. مشبرزوگفت:«چرابهجایتایرکههم سنگینهوهماذیتشونمیکنه ازپتواستفادهنمیکنید؟»
آفرینمشبرزو.بیاییدشروعکنیم،ببینیم چهطورمیشه.
دوروزتمامفکرکردندونقشهریختندو فکرشانرارویقاطرهاپیادهکردند. سرانجامبهراهحلهاییرسیدند. بااستفادهازنردبانکوچکوجعبهخالی مهماتکهچوبیومحکمبود،وسایلیدرستکردندتاقاطرهاراحتترباروافرادراجابهجا کنند.دوربدنشانرااندازهگرفتندوپتوهایکهنهوکلفترابریدندودوختندوتنقاطرها کردند.برایحفاظتازپاهایشانهم پالانهایکلفتوبهدردنخوررابریدند ومثلجورابساقبلند،پاهایقاطرهاراباآنهاپوشاندند.فقطراهحلیبرایحفظسروکله قاطرپیدانکردند.خیلیفکرکردندوازقابلمه وکلاهخودووسایلدیگراستفادهکردند؛اماجوابنداد.قاطرهاخوششاننمیآمد سروگردنشانپوشیدهشود.
آخرسرهمتسلیمشدند. سیاوشگفت:«توکلبهخدا.ایشالله سروکلهشانچیزینمیشه. ماهرکاریکهازدستمونبرمیاومد، انجامدادیم.وقتیکهنخوادبشه خبنمیشهدیگه!»
ادامه دارد...
#داستان
#رمان
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯