╭┅──────┅╮
࿐༅📚༅࿐#احکام
چقدر گیر میدی!!!
╰┅──────┅🦋
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
⏰╲\╭┓
╭🌺🍂🍃#روانشناسی_تایم💭🧠👨⚕️
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚
روان شما سوپرماکت نیست که در آن احساساتی که دوست دارید را انتخاب و بقیه خود را در قفسه رها کنید. چرا باید نیمهای از خود را که نمیپسندید انکار کنید یا دور بیندازید؟
انتظار نداشته باشید همیشه حالتان خوب باشد، خود را به خاطر غمگینی یا اضطراب یا هر حس ناخوشایند دیگر سرزنش نکنید. این هیجانها طبیعی وجود انسانی است.
وقتی حالتان خوب نیست به جای سرزنشگری، کنار خودتان باشید، به خود دلداری بدهید که" همیشه که قرار نیست بدحال بمونی، چند ساعت یا چند روز میگذره و حالت کمکم خوب میشه"
در زمان غلبه هیجانهای منفی بیش از همیشه نیازمند مهربانی و توجه به خود هستید.
با خودتان مهربان باشید ...!!
┗━━━━━━━━🌺━
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همکاری جالب دو کودک در دوچرخهسواری
#بخندیم
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
ستاره شو.mp3
4.32M
محبوبِ من!
جُز تو، تمامِ جهان از حوصلهی من خارج است.
#صیقل_روح
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
رقابتی جذاب و هیجانی در #بازی
#خاله_قزی
داستان بازی، حمله شغالها و دزدیده شدن بچهها توسط آنها را روایت میکند. بعد از این اتفاق قهرمان داستان بازی که پیرزنی ۱۱۹ ساله است و مردم دهکده او را به اسم خاله قزی صدا میزنند، به جستجوی
بچهها میرود.
یک بازی در سبک دونده تعاملی است و شما در نقش خاله قزی باید در طول مسیر بدوید، از برخورد با موانع اجتناب کنید و سکهها را در مسیر جمع کنید و به دنبال بچهها باشید.
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
#دلانه
اگه خوبی دیدی و به زبون نیاوردی
معلوم میشه حسودی!
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_هشتاد_و_چهار برو به پرستو بگو هرچی عذرخواهی ،کردی لام قبول نکرد. اینطوری دیگه مجبور ن
#رمان
#قسمت_هشتاد_و_پنج
لام آب بینی اش را با دستمالی پاک کرد و پرسید: «تو اینجا چی کار میکنی؟»
. من ... من... من اومدم ازت عذرخواهی کنم. - عذرخواهی برای چی؟
- به خاطر تهمتی که بهت زدم و حسادتی که بهت داشتم و اینکه... اینکه ازت... .
لام حرف محمدجواد را قطع کرد و پرسید: «تهمت؟ حسادت؟»
آره چه جوری بگم؟! آخه من بودم که تاجم رو توی کوله ات گذاشتم... من بودم که گلهای تنوین رو پرپر کردم؛ اما کاری کردم تا تقصیرها بیفته گردن تو.
لام از جایش بلند شد و آمد به سمت محمدجواد.
محمدجواد از ترس جلوی صورتش را گرفت و قدم به قدم عقب رفت. میترسید که لام او را .بزند لام وقتی به محمدجواد رسید، دستانش را بالا برد محمد جواد چشمهایش را بست، اما ناگهان گرمای بدن کسی را حس کرد چشمهایش را باز کرد. لام او را در آغوش گرفته بود.
لام اشک میریخت و میگفت پس فهمیدی اشتباه کردی؟
پس همه فهمیدن کار من نبوده. خدا رو شکر... داشت آبروم می رفت.»
من اشتباه کردم ازت معذرت میخوام اما کسی از حروف نمیدونه که کار تو نبوده
لام که دست و پایش شل شده بود روی زمین نشست و گفت پس یعنی فکر میکنن من دزد هستم؟ دوباره چشمهایش پراز اشک شد...
ادامه دارد....
#محمدجوادوشمشیرایلیا
#داستان
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↻✂️📏✏️••||
.
.
#حوصلتون_سر_نره🙃🙂
#کاردستی
🎀تبلت جادویی بساز 🌻🌸
چسب چوب؛ رنگ گواش سیاه ؛زیپ کیپ ؛ مقوا
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
چالش 😍
تا حالا به معنی اسم و فامیلتون فکر کردین؟!
هر کسی بگه معنی اسمش یا فامیلش چیه؟
اسمتون دوست دارین؟
دلیلش هم بگین
دلتون میخاست اسمتون چیز دیگه ای باشه؟