eitaa logo
ستاره شو7💫
724 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
48 فایل
یه ستاره💫 کاشتم واسه تو روشن و زیبا یه ستاره تو دلم💖 جا گذاشتم رنگ فردا... ارتباط با موسسه هفت آسمان @haftaaseman ارتباط با ادمین: @admin7aaseman ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
╔╦══•✠•❀ - ❀•✠•══╦╗ ﷽ 🌸 ببینید خودشان هستند؟ غلامعلی رشید ‏‏   ۴۸ ساعت قبل از اعلام رسمی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از رسانه ها، در‏‎ ‎‏محل ریاست جمهوری جلسه ای در این بارۀ تشکیل شد. از فرماندهان سپاه‏‎ ‎‏من و آقای شمخانی حضور داشتیم. نامه اولیه حضرت امام در این باره توسط‏‎ ‎‏حاج سید احمد آقا قرائت شد. به دلیل نستوهی و صلابتی که از حضرت امام‏‎ ‎‏سراغ داشتیم، برایمان بعید به نظر می رسید که حضرت امام به پذیرش قطعنامه‏‎ ‎‏رضایت داده باشند. من پیش خودم تصور کردم که شاید خدای ناکرده‏‎ ‎‏حضرت امام وفات یافته و مسئولین کشور صلاح کار را در این دیده اند که‏‎ ‎‏قطعنامه را به این کیفیت و به نام حضرت امام بپذیرند و موضوع ارتحال را هم‏‎ ‎‏چند روزی برملا نکنند. این موضوع را با آقای شمخانی در میان گذاشتم که‏‎ ‎باعث تحریک ظّن وی هم شد و خلاصه این گمان ما از طریق آقای‏ ‎‏رفیق‌دوست به حاج سید احمد آقا منتقل گردید.‏ ‏‏   زمانی که بعد از عملیات مرصاد به اتفاق برادران شمخانی، باقری و نجات‏‎ ‎‏برای عرض گزارش به دیدار حضرت امام رفتیم، بعد از ظهر بود و بیرون منزل‏  ‎‏مدتی را خدمت حاج سید احمد آقا نشستیم و پذیرائی مختصری با چای و‏‎ ‎‏هندوانه از ما به عمل آمد. بعد از مدتی حاج سید احمد آقا اطلاع دادند که‏‎ ‎‏می توانید به دیدار حضرت امام بروید. موقعی که به همراهی هم خدمت‌شان‏  ‎‏رسیدیم، حاج احمد آقا که از آن جلسه کذایی و تصور ما سابقه ذهنی داشتند،‏‎ ‎‏به شوخی گفتند: «دست بزنید، ببینید خودشان هستند». 😂 و خلاصه با زبان مزاح‏‎ ‎‏به ما فهماندند که این چه تصوری بود که شما داشتید؟ ‏ ‏‏ ✨ ‌ ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫 اینجا ستاره شو 💫✾• ╚╩══•✠•❀ - ❀•✠•══╩╝
⊰᯽⊱─❁╌╌❊﷽❊╌╌❁─┈⊰᯽⊱ 😂 🌸خواهر اوشین آخرین روزهای عملیات مرصاد سپری شده بودند. نفس منافقین كوردل داشت قطع می‌شد.  تازه از مانور عملیاتی برگشته بودیم و خسته و كوفته و دلخور ☹️ از اینكه نتوانستیم به غرب برویم، توی چادرهای پادگان لمیده بودیم.  خوردن یك شیشه مرباخوری چایی آتشی حال می‌داد.  شنبه‌ها بعد از خبر، سریال ژاپنی «سال‌های دور از خانه» پخش می‌شد و می توانستیم از تلویزیون داخل حسینیه⛺️ استفاده کنیم..  در همین حین بلندگوی تبلیغات گردان روشن شد و صدای برادر كافشانی (از بچه‌های تبلیغات گردان) حالی حسابی آنروز به بچه‌های گردان داد. 👌 آقای كافشانی با لحنی آرام و پرهیجان اعلام كرد:  📢 برادرانی كه می‌خواهند سریال "خواهر اوشین" تماشا كنند، به حسینیه گردان..... صدای انفجار خنده بچه‌های رزمنده بود كه از هر چادری به هوا بلند شده بود...😂 ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫 اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱┈──❁╌╌❊╌╌❁──┈⊰᯽⊱
⊰᯽⊱─❁╌╌❊﷽❊╌╌❁─┈⊰᯽⊱ °•🍃🌸 °•🍃🌸🍃°•🍃🌸🍃• 🌸"ارتفاعات پسکل ممد" به منطقه کوهستانی کردستان رفته بودیم و در عملیاتی شرکت کرده و موفق شده بودیم ارتفاعاتی را بازپس بگیرم. صبح عملیات، سرخوش از پیروزی به دست آمده، در سنگر نشسته و بساط شوخی را راه انداخته بودیم که خبرنگاری به طرفمان آمد و از شرایط عملیات شب گذشته سوالاتی کرد و ما به خوبی و با حرارت پاسخ دادیم. در موقع رفتن، به سمت ما برگشت و پرسید"راستی اسم ارتفاعات رو نگفتید؟" در حالی که نمی خواستم کم بیاورم چشمم به سر محمد که شباهت زیادی به کنده کاری زمین منطقه داشت افتاد و بلافاصله گفتم: "ارتفاعات پسکل ممد"😂 ساعت دو بعداز ظهر مارش اخبار رادیو به صدا در آمد. لحن رسا و حماسی خبرنگاری که از منطقه گزارش می‌کرد ، خبر عملیات را اینگونه بیان کرد :"رزمندگان دلاور اسلام در شب گذشته عملیات موفقی در غرب کشور به انجام رساندند که موجب آزاد سازی بلندیهای پسکل ممد و ... گردید" وقتی خبر به فرمانده رسید دیگر ما بودیم تنبیه او. 😱 سید باقر احمدی ثنا 😂🍃 °•🍃🌸 °•🍃🌸🍃°•🍃🌸🍃• ☘🌺 @setaresho7 ☘🌺 •✾💫اینجا ستاره شو 💫✾• ⊰᯽⊱┈───❁❊❁────┈⊰᯽⊱