985K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موقعیت:
کودک درونم وقتی کبوترای حرمو میبینم😁
#بخندیم
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
صبحت به خیر و شادی رفیق 🌿
#انگیزشی
#والپیپر
#تصویر_زمینه
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
@bornamontazerمن و دوستام قهر تا قیامت.mp3
زمان:
حجم:
2.1M
😏با خودم گفتم این همون نبود که میگفت قهر قهر تا روز قیامت؟!
#من_و_دوستام
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
5.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند روز دیگه هم مدرسه ها باز میشه 😅
واکنش منو دوستام🤯😂
#بخندیم
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
.
ســــــــــلام بہ روی مھربونتون 😍
ســــــــــــــــــــلام بہ خانوم هاے قوی 💪
ســــــــــــــــــــلام بہ اونایی ڪه
روز قشنگشون رو قشنگ تر کردن🌸
•✾💫اینجا ستاره شو 💫✾•
💖@setaresho7💖
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا با بعضیا یه جور دیگه مهربونه🥰
طراحی و اجرا: نوجوان هنرمند شقایق یغفوری
گوینده : محمدایلیا حق بین
#حرف_حساب
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
ستاره شو7💫
══━━━⊱✿⊰﷽ ⊱✿⊰━━━══ •¦[📙💠⃟❅]¦• 🔶گردان قاطرچی ها 🔹داوود امیریان ◾️قسمت73 یوسفبهدیوارتکیهداد.
═━━━⊱✿⊰﷽ ⊱✿⊰━━━══
•¦[📙💠⃟❅]¦•
🔶گردان قاطرچی ها
🔹داوود امیریان
◾️قسمت74
یوسفنمیدانستچهتصمیمیبگیرد. دستهایشراپشتکمرشقفلکردهبود وقدممیزدوفکرمیکرد. راهرفتنتويزمینپرازگلولایآنقدرسخت بودکهجلویفکرکردنشرامیگرفت، تواتاقهمبچههایاصحبتمیکردند یادرسمیخواندند واونمیتوانستتمرکزکند. چشمشبهصورتآنهاکهمیافتاد، تردیدشبیشترمیشد.
بهکوههانگاهکرد. قلهيکوههازیرابرهایخاکستری پنهانشدهبود. برفوباراندیگرنمیبارید؛اماآسمانابریبودوبادشدیدیمیوزید وابرهارامثلکشتیهایخاکستری باخودمیبردوخورشیدپیدامیشد ونورافشانیمیکرد. آخرینروزهايزمستانبود وبویبهارمیآمد. باآمدنبهار،کمکمزمینگرمترمیشد. برفهاآبمیشدندوازلابهلای تختهسنگهابههممیپیوستند. رودخانهينزدیکاردوگاهپرآبشدهبود. آبگِلآلودوخروشان،شاخههای شکستهيرویآنرابالاوپایینمیکشید.
چیفکرترومشغولکردهآقایوسف؟
یوسفبهطرفکربلاییبرگشت. کربلاییپکيبهسیگارشزد.
یوسفاخمکرد:
کربلایی،بازمسیگار؟
حرصنخورپسرم. اینجاکههوابازه. خودتاجازهدادیبیرونازساختمون سیگاربکشم.
آره،اماروزیسهتا؛نهروزیسهبسته.
داریحرفتوعوضمیکنی،بگوچیشده.
یوسفبهکوهستانخیرهشد.
روی پنجهيپابلندشدوگفت: «آقاابراهیمازمخواستهبرای نیروهایگردانمیثمکهروی کوههاهستند،غذاومهماتببریم».
اینکهفکرکردننداره.
کربلایی،میخواهمبچههارابفرستم ببینمچندمردهحلاجند. خودمبااونهانمیروم.
اینکهفکرکردننداره،کرامتهست.
همیندیگه.نمیخواهمکرامتازجلوی چشممدوربشه. دفعهيقبلیادتونرفتهچیشد؟اگهبرهودوبارهفرارکنهچی؟
پاکآبروریزیمیشه.
والاچیبگم.اگهازدستمنپیرمردکاری
برمیاد،بگوانجامبدم.
کربلایی،کوهستانخیلیناجوره. شماهمپاتوندردمیکنه ومجبوریدکلراهرورویقاطرباشید. اینطوریهمدلمنمیاد،خیلیخطرناکه!یکوقتدستوپایقاطرتون لیزبخورهوپرتبشیدتودرهچی؟
کربلاییسیگارشرازیرچکمهاشلهکرد. لبخندزدوگفت: «هنوزدودازکندهبلندمیشه. امتحانمکنیوسفجان.پشیموننمیشی».
موندمعلیوحسینواکبرروبفرستم یاسیاوشودانیالومشبرزو. بههرکدامفکرمیکنم، میبینمکهمسئلهدارند. سیاوشودانیالکلهشونبویقرمهسبزی میدهودستبهکارهایخطرناکمیزنن. اکبرهمازاوندوتابدتر. علیترسووحسینغرغرو. مشبرزوهمدوقدمراهمیره بهنفسنفسمیافته.چيکارکنم؟
ازمنمیشنوی،سیاوشودانیالوحسین رابامنبفرست.ازمنحرفشنویدارند. اینسفربراشونتجربهمیشه،پختهمیشن.فرداروزیهمکهرفتیمعملیات، دیگهبراشونتازگیندارهوشلوغبازی درنمیآرن،حالاخوددانی.
یوسفبازهمفکرکردوآخرسرگفت: «حرفشمادرسته.همینکارومیکنیم؛امابهترهعلیهمبیاد.بایدترسشبریزه».
شمافرماندهایآقایوسف.هرچیشمابگی.
یوسفباغرورسینهجلوداد. دستوردادنوفرماندهیحسابی حالشراسرجامیآورد!
ادامه دارد...
#رمان
#داستان
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯