eitaa logo
ستاره شو7💫
760 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
50 فایل
یه ستاره💫 کاشتم واسه تو روشن و زیبا یه ستاره تو دلم💖 جا گذاشتم رنگ فردا... ارتباط با موسسه هفت آسمان @haftaaseman ارتباط با ادمین: @admin7aaseman ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
ستاره شو7💫
══━━━⊱✿⊰﷽ ⊱✿⊰━━━══ •¦[📙💠⃟❅]¦• 🔶گردان قاطرچی ها 🔹داوود امیریان ◾️قسمت90 گردان‌حبیب‌با‌کمترین‌تلف
══━━━⊱✿⊰﷽ ⊱✿⊰━━━══ •¦[📙💠⃟❅]¦• 🔶گردان قاطرچی ها 🔹داوود امیریان ◾️قسمت91 یوسف‌گوشی‌بی‌سیم‌را‌به‌سرعت‌از‌دست‌ فرزاد‌قاپید.‌‌الو،‌علی،‌تویی؟‌ آقایوسف،‌آتش‌پاره...‌پیکان...‌کشته‌شدند!‌ یوسف‌لب‌گزید.‌ لحظه‌ای‌مکث‌کرد‌و‌بعد‌پرسید:‌ «خودت‌چطوری؟»‌ ‌خوبم...‌ای‌خدا...‌آقایوسف...من‌دارم... برمیگردم...فولاد‌و...‌هرکول‌رو‌می‌آرم...‌ پایین. ‌باشه.‌خیلی‌خوبه.‌مراقب‌باش‌منتظرت‌ هستم.‌خداحافظ. یوسف‌گوشی‌را‌به‌فرزاد‌داد‌و‌بعد‌به‌کرامت‌ نگاه‌کرد.‌سفیدی‌چشمانش‌پر‌از‌رگه‌های‌ سرخ‌و‌خونی‌شده‌بود.‌ از‌شدت‌هول‌و‌اضطراب‌داشت‌غش‌می‌کرد.‌ کرامت‌با‌صدایی‌که‌به‌زحمت‌از‌حنجره‌اش‌ درآمد،‌گفت:‌ «چهارتا‌از‌قاطرها‌تا‌حالا‌کشته‌شدند.‌ اکبر‌هم‌که‌گم‌شده‌و‌معلوم‌نیست‌کجاست.‌ از‌سیاوش‌و‌دانیال‌خبری‌نشد؟»‌ یوسف‌سر‌تکان‌داد.‌بعد‌از‌جا‌بلند‌شد‌و‌گفت:‌ «من‌میروم‌دنبال‌اکبر‌و‌قاطرهاش.‌ تو‌همین‌جا‌بمون».‌ کرامت‌بلند‌شد‌و‌التماس‌کرد: ‌آقایوسف،‌این‌کارو‌با‌من‌نکن.‌ بذار‌منم‌با‌شما‌بیام.‌میتونم‌کمکت‌کنم. ‌نه! ‌آخه‌این‌جا‌موندن‌من‌چه‌فاید‌ه‌ای‌داره؟‌ ‌همینجا‌بمون‌تا‌برگردم.‌ یوسف‌بی‌آنکه‌با‌کرامت‌خداحافظی‌کند،‌ به‌طرف‌سیدعلی‌رفت.‌ سیدعلی‌داشت‌نقشه‌را‌به‌دقت‌مطالعه‌ میکرد.‌یوسف‌روی‌پنجه‌پا‌کنار‌او‌نشست‌ و‌دم‌گوشش‌زمزمه‌کرد.‌سیدعلی‌به‌کرامت‌ نگاه‌کرد‌و‌برای‌یوسف‌سر‌تکان‌داد.‌ یوسف‌به‌سرعت‌از‌سنگر‌فرماندهی‌خارج‌شد. کرامت‌عصبانی‌و‌دلخور‌گوشه‌ی‌سنگر‌نشست‌و‌دستهایش‌را‌دور‌زانوهایش‌حلقه‌کرد.‌ از‌بیسیمها‌صد‌اهای‌درهم‌و‌نامفهومی‌به‌ گوش‌میرسید.‌ ادامه دارد... ╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮ 🦋 @setaresho7 🦋 ╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯‌
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من از کودکی عاشقت بوده ام💚 ╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮ 🦋 @setaresho7 🦋 ╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊹🌧⊹ ✋🏻🫀 ❜❜↲ تو ذهنتون باشه یه جا به دردتون میخوره:)))! {}「🧡」❛❛ ‹ 🕊›↝ ‹❤️›↝ ⊹🌧⊹ ╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮ 🦋 @setaresho7 🦋 ╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
🤔 🧠 تصاویر بالا ، 🧠 بیانگر چه کلمه ای است ؟! 💡 راهنمایی : 👈 ۵ حرفی ، هر دو تصویر ، انگلیسی تلفظ شوند . ╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮ 🦋 @setaresho7 🦋 ╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
*اومدم خونه بابام تعجب کرد گفت مگه قرار نبود نیای گفت شام خوردی؟ گفتم نه یه مشکلی پیش اومد برگشتم رفت تند تند 4 تا تخم مرغ نیمرو کرد گذاشت جلوم گفت قشنگ بخور سیرشی پسرم! ده دقیقه بعدش که غذامو خوردم، پیک زنگ خونه رو زد پیتزا آورد 😂😐 ╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮ 🦋 @setaresho7 🦋 ╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
🤔من واقعا کی هستم؟ تا حالا از خودت پرسیدی؟! ╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮ 🦋 @setaresho7 🦋 ╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
@bornamontazerمن و دوستام - قفس.mp3
زمان: حجم: 1.8M
اگه نمی‌تونی آروم زندگی کنی، شاید توی قفس خودت گیر کردی! 🤔 ╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮ 🦋 @setaresho7 🦋 ╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
931.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاید برای شما اتفاق بیفتد🤣🤣 ╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮ 🦋 @setaresho7 🦋 ╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🍃 ســــــــــــــــــــلامے بہ گرمی شلغم 🍋 و بہ شیرینے یہ لبوی حسابی🍉 و بہ لبخند شما عزیزاے دڵ 😍👋 الھی همیشه بخنـــــدے مھربونم الھی وقتی بہ عصب زندگیت نگاه مےکنے بگے سخت بود ولے ساختمش 😍💪 هم زندگےمو قشنگ ساختم هم خودمو و یہ الحمدلله ازته دل♥️ • ╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮ 🦋 @setaresho7 🦋 ╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯‌
. یہ رازے رو درگوشے بهتون بگم؟ 😌 اونے کہ راحت از کناࢪ بدےبقیہ مےگذره اونے کہ دوست داࢪه بقیه خوشحال باشن اونے کہ اوڵ دست به تغییر خودش ميزنہ اونے کہ وقتی هست بقیہ حالشون خوبہ فرشــــــــــته های خدان ولے بالهاشون رو فقط خدا مےبینہ😍 ╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮ 🦋 @setaresho7 🦋 ╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯‌