🤔 #تست_هوش
🧠 تصاویر بالا ،
🧠 بیانگر چه کلمه ای است ؟!
💡 راهنمایی :
👈 ۵ حرفی ، هر دو تصویر ، انگلیسی تلفظ شوند .
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
*اومدم خونه بابام تعجب کرد گفت مگه قرار نبود نیای
گفت شام خوردی؟ گفتم نه
یه مشکلی پیش اومد برگشتم
رفت تند تند 4 تا تخم مرغ نیمرو کرد
گذاشت جلوم گفت قشنگ بخور سیرشی
پسرم!
ده دقیقه بعدش که غذامو خوردم، پیک
زنگ خونه رو زد پیتزا آورد
😂😐
#بخندیم
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
🤔من واقعا کی هستم؟
تا حالا از خودت پرسیدی؟!
#والپیپر
#تصویر_زمینه
#استوری
#انگیزشی
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
@bornamontazerمن و دوستام - قفس.mp3
زمان:
حجم:
1.8M
اگه نمیتونی آروم زندگی کنی،
شاید توی قفس خودت گیر کردی! 🤔
#من_و_دوستام
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
931.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاید برای شما اتفاق بیفتد🤣🤣
#بخندیم
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
❤️🍃
ســــــــــــــــــــلامے بہ گرمی شلغم 🍋
و بہ شیرینے یہ لبوی حسابی🍉
و بہ لبخند شما عزیزاے دڵ 😍👋
الھی همیشه بخنـــــدے مھربونم
الھی وقتی بہ عصب زندگیت نگاه مےکنے
بگے سخت بود ولے ساختمش 😍💪
هم زندگےمو قشنگ ساختم
هم خودمو و یہ الحمدلله ازته دل♥️
•
#استوری
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
.
یہ رازے رو درگوشے بهتون بگم؟ 😌
اونے کہ راحت از کناࢪ بدےبقیہ مےگذره
اونے کہ دوست داࢪه بقیه خوشحال باشن
اونے کہ اوڵ دست به تغییر خودش ميزنہ
اونے کہ وقتی هست بقیہ حالشون خوبہ
فرشــــــــــته های خدان
ولے بالهاشون رو فقط خدا مےبینہ😍
#دلانه
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
ستاره شو7💫
🤔 #تست_هوش 🧠 تصاویر بالا ، 🧠 بیانگر چه کلمه ای است ؟! 💡 راهنمایی : 👈 ۵ حرفی ، هر دو تصویر ، ا
افرین به دوستای همیشه همراه
درسته
#پاسخ_تست_هوش
ایران 😍
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاردستی جالب
#حوصلتون_سر_نره
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯
ستاره شو7💫
══━━━⊱✿⊰﷽ ⊱✿⊰━━━══ •¦[📙💠⃟❅]¦• 🔶گردان قاطرچی ها 🔹داوود امیریان ◾️قسمت91 یوسفگوشیبیسیمرابهس
══━━━⊱✿⊰﷽ ⊱✿⊰━━━══
•¦[📙💠⃟❅]¦•
🔶گردان قاطرچی ها
🔹داوود امیریان
◾️قسمت92
سیاوشافسارکوسهیجنوبرارهاکرد وخودشرارویزمینانداخت. برسردانیالفریادزد:همهاشتقصیرتوشد، اگهگیجبازیدرنمیآوردی،اینطوری گمنمیشدیموبیناینتختهسنگها سفیروسرگرداننمیشدیم.
دانیالچشمدراندونعرهزد:
حرفدهنتروبفهم،واسهچیکاسهکوزهها روسرمنمیشکنی؟ حالاهمگمشدنمونروگردنمنمیاندازی؟
پستقصیرکیه؟ هیبهتگفتمشوتبازیدرنیاروعقبنمون، اماگوشنکردیواینطوریشد. حالاچيکارکنیم،کدومطرفبریم؟
دانیالچنددفعهخواستجوابسیاوش رابدهد؛امانتوانست. افساررخشرارهاکردوکمیآنطرفتراز سیاوشرویزمیننشست وبهدیوارهیتختهسنگعظیمیتکیهداد. بهآسماننگاهکرد.آسماندرچندنقطهاز نورمنورهاروشنشدهبود،امابالایسرشان هیچمنورینبود. درچندطرفرگبارگلولههایسرخورسام رویسینهیآسمانخطمیکشیدند. صدایشلیکوانفجارلحظهایقطع نمیشد. هرچهارقاطرآراموراحتبرگدرختچههای وحشیرامیخوردندودمتکانمیدادند. دانیالباصدایخفهوترسیدهگفت: «سیاوش،راستش....راستش»...
راستشچی؟
دانیالخودشرارویزمینکشیدوبهسیاوشنزدیکشد.صدایشلرزید:
قولبدهکهنخندی.قولمیدی؟
حرفتروبزن.قول!
منمیترسمسیاوش.خیلیمیترسم. سیاوشمکثکرد.بعددستهای رعشهگرفتهاشرامشتکردونجواگونهگفت:«منممیترسم.اینکهعیبنیست. کجاشخندهداره؟»
دانیالکمیخوشحالشد. نفسراحتیکشیدودوستانهگفت: «فکرشمنمیکردمکهتوبترسی».
سیاوشبهسختیلبخندزدوگفت: «منمفکرشرونمیکردمکهتوهمبترسی.عمرا.»
دانیالشانهاشرابهشانهسیاوشچسباند. انگاروجودسیاوشبرایشدلگرمیبزرگیبود. برایسیاوشهمهمینطوربود.
حالاچکارکنیمسیاوش؟ازکدامطرفبریم؟
سیاوشآهکشید.بهاطرافنگاهیانداخت وگفت:«بدبختیاینجاستکههرطرف نگاهمیکنی،شلیکمیکنندوخمپارهمیترکه.معلومنیستخودیهاکجاهستندودشمن کجاست.خیلیاوضاعناجوریه.
بازمخوبهکهقاطرهاکنارمونهستند. منمیگمبلندشیموازیکطرفهمینطوری راهبیفتیم. ازنشستنودسترویدستگذاشتن کهبهتره.دیگهپاهامجوننداره. الانچندساعتهدورخودمانمیچرخیم. هیچیبههیچی.
دانیالبزرگترینترسوهراسشرابروزداد:
سیاوش،اگهاسیرعراقیابشیمچی؟چیبهسرمونمیآرند؟سیاوشپوزخندزدوگفت: «هیچی،واسموننوشابهباز میکنندوکلیتحویلمونمیگیرند. بعدلباسنووتمیزتنمونمیکنن ومیآرندمونلبمرزو میگویند: «بروبهسلامت.بروپیشمامانوبابا. دیگهشیطونینکنیدها.بارآخرتونباشه. دفعهیبعداینطوریمهربونینمیکنیم وپوستکلهتونروغلفتیمیکنیم تاآدمبشید!»
هردوخندیدند. یکمنوردرستبالایسرشانروشنشد وصدایعجیبیدرآورد.
سیاوشبهمنورخیرهشدوخندهکنانگفت: «گوشکن،چهصدایعجیبیداره؟ مثلاردک وکوکمیکنه!»
دانیالهمخندیدوگفت: «بهخاطرهمینبچههابهمنورمیگویند جوجهاردکزشتبهخاطرصداش!»
یکنعرههردوراازجاپراند:«قف!لاتحرک!»
سیاوشودانیالمثلترقهازجاپریدند. تاآمدندببینندصداازکجاست، یکقنداقاسلحهباضربوشدتبهشکم سیاوشکوبیدهشدویکمشتمحکم بهدهاندانیال.سیاوشهقیکردودولاشد. نفسشبندآمد.منوراولخاموشنشده بودکهمنوردیگریبالایسرشانروشنشد. دانیالبادهانپرازخونبهپشترویزمین سنگلاخیافتاد. سیاوشتاسربلندکرد،قنداقاسلحه بهگیجگاهشکوبیدهشدوباصورترویزمینافتادوازهوشرفت.
دانیالبادهانپرازخونجیغزد. اماقنداقاسلحهبهفرقسرشخورد. چشمانشسیاهیرفتوکنارسیاوشافتادودیگرچیزینفهمید.
ادامه دارد...
#رمان
#داستان
╭┅───☆•°💙°•☆───┅╮
🦋 @setaresho7 🦋
╰┅───☆•°💙°•☆───┅╯