eitaa logo
ستاره شو7💫
752 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
50 فایل
یه ستاره💫 کاشتم واسه تو روشن و زیبا یه ستاره تو دلم💖 جا گذاشتم رنگ فردا... ارتباط با موسسه هفت آسمان @haftaaseman ارتباط با ادمین: @admin7aaseman ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌹🕊 عطر تو براے زنده شدڹ همہ شہر، ڪافے است و نسیم هر روز، تو را در لا بہ لاے رگہاے ما، جارے مے‌ڪند ڪاش هرگز عطر تو را، در لا بہ لاے شلوغے‌هاے دنیا گم نڪنیم سلام آرامش هستےصبحت بخیر☀️ ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
چند تعداد حیوان در تصویر وجود دارد؟ تا یکشنبه صبح فرصت پاسخ دارین ساعت ۹صبح لطفاً در تصویر نشون بدین دورش خط بکشید ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
4_5778659315996953759.mp3
زمان: حجم: 12.3M
▪️ " بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! 🎵 روایت شانزدهم: منزلگاه‌های معرّة النّعمان، شیزَر و ... ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_نود_و_سه برهان لبخندی زد و گفت: «این تدبیر امنیتی غار اشباعه که کسی بدون حرف «هاء» نتو
حرف راء گل تنوین را نوازش کرد و نون ساکن در کنار حرف راء نشست. برهان ادامه داد: «حالا دستای هم رو محکم بگیرین، نون ساکن! لطفاً به جای علامت سکون، حرکت کوتاه کسره رو در دستت بگیر.» حرف نون، مروارید سکون را در کوله‌اش گذاشت و حرکت کسره را در دستش گرفت. برهان گفت: «آماده‌اید؟» و هلشان داد. بعد بازوهای محمدجواد را در پنجه‌هایش گرفت و با فاصله‌ی کمی از زمین طوری که پاهای محمدجواد به برف برسد پرواز کرد. پرواز در میان برف های سفید برای محمدجواد تجربه‌ی شیرینی بود. همه‌ی اهالی باغ قرآن در کوهپایه جمع شده بودند. محمدجواد و برهان به همراه حروفِ دو كلمه «خيرٌ إهبطوا» هم به آن‌ها اضافه شدند. شاهین رو به اهالی باغ قرآن کرد و گفت: «برید دوستان من! به انتهای سفرتون نزدیک می‌شید.» بعد رو به محمد جواد کرد و گفت: «از این لحظه به بعد وظيفه‌ی اصلی تو شروع می‌شه. برو پسرم و به یاد خدا باش. فالله خيرُ حافظاً و هُوَ ارحَمُ الراحمين.» هرچه از کوهپایه فاصله می‌گرفتند، هوا بهاری تر و زمین سرسبزتر 🌿☘می‌شد و دیگر خبری از برف❄️ نبود. محمدجواد گاهی برمی‌گشت و به پشت سرش نگاه می‌کرد. برای او هنوز عجیب بود که یک طرف آن کوه، سبز🌿 و طرف دیگر آن برفی🌨 بود. آن‌قدر از آن کوه فاصله گرفتند که فقط قله‌ی کوه دیده می‌شد. برهان در میان درختان سرسبز🌳 ایستاد و همه را دور خود جمع کرد. از آن‌ها خواست بنشینند و نفسی تازه کنند. اهالی باغ قرآن، کوله هایشان را بر زمین گذاشتند و دور هم نشستند. برهان در کنارشان نشست و گفت: «سفر آموزشی ما به پایان رسید. ما باید از منطقه‌ی آموزشی مشترک خارج بشیم. هرچیزی که لازم بود یاد بگیرید، اکنون یاد گرفته‌اید. مقصد بعدی ما دروازه‌ی بهشته که برای رفتن به دروازه‌ی بهشت زمان زیادی نداریم ⏳و باید هرچه سریع‌تر به اونجا برسیم؛ اما قبل از حرکت به سمت دروازه‌ی بهشت محمدجواد باید چیزهایی رو یاد بگیره.» محمدجواد نگاهش را به چشمان برهان دوخت و منتظر ماند تا او حرفش را ادامه دهد. برهان گفت: «باید جسم و روحت رو قوی کنی. دو تا از دوستانم تو رو برای آموزش با خودشون می‌برن و ما اینجا منتظرتون می‌مونیم.» محمدجواد پرسید: «چرا باید جسم و روحم رو قوی کنم؟» برهان نفس عمیقی کشید و ادامه داد:«چون قطعاً موجود تاریکی یک بار دیگه به سراغت میاد و ممکنه این بار مثل دفعه‌ی قبل نجات پیدا...» جمله‌اش را نصفه رها کرد و ادامه داد: «باید هرچه سریع‌تر آماده‌ی نبرد بشی.» محمدجواد آب دهانش را به زحمت قورت داد و نگاهی به ذال انداخت. ذال که رنگ از رخش پریده بود😨 نگاهش را از محمدجواد دزدید. ادامه دارد... ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام صبح شنبه‌تون دل انگیز ☕🌸🍃 🍃 یه روز خوب,یه حس خوب💖 یه تن سالم😇 یه روح ارام و بزرگ💖 ارزوی قلبی من براى شما🙏 روزتون سرشار از زیبایی🌸🍃 ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
╭─━─━─• · · · ➣ 🎙 . . بعضـےوقتاچندتاعمل‌خوب‌، ماروبـھ‌خودمون مغرورمیکنـھ..:|💔
اصلاحواسمون‌نیست‌ڪ‌خدا‌بـھ‌ماتوفیق‌ داده‌تابتونیم‌اون‌ڪاروبکنیم..!🚶🏻‍♂
یادمون‌باشھ‌ڪ‌هرچـےبالاترباشیم‌احتمال سقوطمونم‌خیلـےبیشتره‌هااا !
مراقب‌یاشیم‌غرورپایـھ‌های‌ایمانمون‌رو نلغزونـھ!
@Elteja | کانال اِلتجا17.mp3
زمان: حجم: 12.1M
▪️" " بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! 🎵 روایت هفدهم: حَماة، حِمص، مرشاد و ... ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تجربه همه پسرا😂😂😂 ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀