#وصیتنامه | به امید روز و لحظهای که دور اربابمان جمع شویم ان شاء الله ...
🖤 سید رضا محبوبی
https://eitaa.com/seyed_reza_mahboubi
دوستان نماز لیله الدفن به نام سید رضا ابن سید مهدی فراموش نشود ماجور انشاالله
همراهان بزرگوار کانال ضمن عرض تسلیت، دلنوشته، خاطره، پیشنهاد یا انتقادات، کلیپ ها، عکس های اختصاصی و یا صوت های مرحوم آقا سید رضا رو به ادمین کانال با ای دی ایتا
@MohKhademolhosein
ارسال نمایید تا منتشر شود. ماجور انشاالله
سید رضا ابن سید مهدی...
https://eitaa.com/seyed_reza_mahboubi
31.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰تقدیم به روح ملکوتی سیدرضا محبوبی
💠صوت روضه خوانی حجةالاسلام محبوبی مربوط به مراسم سلام بر محرم هیئت محبین الرقیه سلام الله علیها ۱۳ تیر ماه ۱۴۰۳ میباشد.
دلنوشته مخاطب کانال از آستان گلستان:
از استان گلستان ، شهرستان کردکوی ، روستای نامن پیام میدم ، ما اهالی روستا افتخار اینو داشتیم مدتی در خدمت حاج آقا سیدرضا محبوبی عزیز و دوست داشتنی باشیم ، خبر درگذشت ایشون باورش برای هممون سخته و همه ما بچه های مسجد عزادار کرده ، امشب بچه های مسجد برحسب وظیفه نماز شب اول قبر خوندن و طبق وصیت ایشون ، روحانی مسجد ما روضه حضرت علی اکبر (ع) براشون خوندن ، خیلی برامون عزیز بودن و هستن و میمونن
لازم میدونم یه موضوع مهمی بگم ، زمانی که حاج آقا محبوبی پیش ما بودن یادگاری بزرگی برامون گذاشتن ، اینکه تدریس خواندن قرآن برای بچه های نوجوون مسجد گذاشتن و درست خواندن قرآن یادمون دادن ، بنده با افتخار یکی از همون نوجوون ها هستم ، به گردن همه ما حق دارن ، از طرف همه اهالی تسلیت عرض میکنم خدمت شما و خانواده محترم ایشون ، انشالله نور به قبرشون بباره روحشون با اهل بیت (ع) محشور باشه انشالله.
https://eitaa.com/seyed_reza_mahboubi
38.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
من مات علی حب علی مات شهیدا...
روح مطهر و منور سلاله الزهراء ، خطیب گرانقدر منبر ذکر فضائل و مناقب مولانا امیرالمؤمنین ارواحنا فداه ، روضه خوان جگر سوخته ی آستان حضرت سیدالشهدا ارواحنا لتراب قبره الفداء ، عالم عامل ، حجت الاسلام والمسلمین حاج #سید_رضا_محبوبی ( رضوان الله تعالی علیه) به اجداد طاهرینش پیوست و مهمان خوان با کرامت مادرش حضرت عصمت الله الکبری صدیقه طاهره فاطمه زهرا ارواحنا فداها گردید.
این مصیبت جانکاه را به خانواده گرامی و بستگان ارجمند سید عزیزمان و همه ی ارادتمندان و دوستانِ برادرِ هم اشکمان تسلیت و تعزیت عرض نموده و برای بازماندگان صبر بر این غم بزرگ و برای سید عزیزمان همنشینی با اهل بیت علیهم السلام را از درگاه حضرت حق مسئلت می نماییم...
محفل شمع زینب سلام الله علیها
سلام، امینی هستم فرمانده پایگاه بسیج روستای نامن، اولا تسلیت عرض می کنم محضر شما و خانوده محترم ایشان، برامون سخته غم از دست دادن ایشان، هیچ وقت از ذهن و قلب مان بیرون نمیره، خاطرات ما با حاجی زیاده، در اینستاگرام با هم ماهی یکبار در ارتباط بودیم، امشب هم به پاس تمام زحمات ایشان برنامه نماز شب اول قبر و روضه حضرت علی اکبر را در مسجد روستای نامن برنامه ریزی کردم، روحش شاد و یادش گرامی باد، تسلیت دوباره به شما و همسر محترم ایشان، حسین آقای عزیز فرزند دلبندش، و همچنین زهرا سادات خانم دختر ایشان،،،. روحش شاد
سلام وقتتون بخیر
محرم امسال حاج آقا سخنران هیات فاطمه الزهرا شهرمون یعنی بابل بودند
خیلی صحبت هاشون دلنشین بوده،
و دلیلشون هم چون اهل عمل بودند به دل مانشستند
دیشب هیات شهرمون خبر فوت حاج آقا رو گذاشتن مات و مبهوت و غم زده شدم😭
با اینکه نمیشناختمشون ولی واقعا جگرم سوخت
مثل گمنام هایی که بعد رفتنشون مردم رو بیدار میکنند
انشاالله همنشین اربابمون سیدالشهدا باشند
خدا به خانواده شون صبر بده
لطفا بیشتر از خصوصیات رفتاری ایشون بهمون بگید
اینکه مثل همون اتاق مناجات زیر زمین خونشون😭
سلام
سال ۹۲یا۹۳بود که با آقا سید آشنا شدیم
یه هیئت کوچک انتهای کوچه پس کوچه های قم داشتیم ....
خیلی خاطرات از اخلاص و فروتنی این سید عزیز یادمه ...
اما همین بس که سید هر موقعی که میومد این هیئت بعد از هیئت مبلغی رو بی سروصدا به مسئول هیئت میدادند که سفره اهل بیت علیهم السلام پهن باشه ...روحت شاد برادر
پیام تسلیت بنیاد نخبگان و استعدادهای برتر حوزه علمیه
https://eitaa.com/seyed_reza_mahboubi
دیروز ،بعد از نماز عشا ،تعقیباتم با لرزش موبایل به هم ریخت .
دیگر تمرکز نداشتم .
یه حسی مجبورم میکرد گوشی رو چک کنم .
اینکار رو کردم .
محمد اکبری بود .
در کانال شخصیش یک پیام متنی منتشر کرده بود :
"خیلی حالم بده 😭😭😭
سید رضا محبوبی از دنیا رفتن
همه ی نماز مغرب و داشتم گریه میکردم
بیشتر نمیتونم بنویسم
در پناه حضرت زهرا باشی سید."
خشکم زد .
بهتم برد .
خندم گرفت .
به همین سادگی ؟؟؟؟؟
قصه بر میگرده به سال ۱۴۰۰ یا ۱۴۰۱ .
روز عرفه .
یک روز قبل قربان .
۲۰ روز قبل ،پیاده راه افتاده بودیم به سمت مشهد ،از قم .
روی تپه سلام ، زیر آسمان رو به روی گنبد نشستیم.
استاد بزرگوار ،سید بها الدین ضیایی شروع کرد به خواندن دعا .
کسانی که میشناسند میدانند با دعا چه میکند.
دم غروب بود و آخر های مجلس ،که صدای حاج آقا قطع شد .
سید دیگری جانشینش شد .
بی مقدمه شروع کرد به روضه خواندن :
چه خوبه کربلا ، مخصوصا غروب کربلا .
اگه دلت گرفت حرفاتو بگو به کربلا....
اولین باری بود که میدیدم و میشنیدمش .
مثل خیلی از روضه خوانهای دیگر .
صبح روز بعد ،در حسینیه چشم باز کردیم .
جایمان در کنار سید روضه خوان افتاده بود .
صحبتمان گل انداخت .
من و محمد امین و سید .
موضوع ،هر آنچه فکر کنی ،به انضمام توضیح نوشته هایش در باب ولایت و حکومت .
با صفا ترین و شیرین ترین کسی که تا اون لحظه دیده بودم را ، میدیدم.
و حالا ....
دیگر نمیشود تو را دید .
سید جان ...
شیرینی بستنی سه رنگی که ،در روزهای میهمانی علی ابن موسی الرضا میهمانمان کردی ،سالها زیر زبانمان بود تا اینکه ...
داغ تو تلخش کرد .
بعد ها که از مجاهدت هایش در جبهه مقاومت و علمیتش شنیدم ، برایم دوستداشتنی تر شد .
امین اللهِ گوشه صحن جمهوری ای که تو زمزمه کردی ،هنوز گره گشایی میکند .
هر چه کردم از شور و شعفت در لحظه هایی که منبر آماده میکردی بنویسم ،نشد .
کلمات کی میتوانند ...
دو سال بعد ،در کاروان پیاده منبر رفتی ،و به خدا قسم لحظه ای تردید در سخنانت ندیدم .
اون شب ،عمیقا به تو غبطه خوردم .
تمام وجودت رو محو حق میدیدم .
در تمام مدت سخنرانی اشک میریختی ....
یقین کردم عاقبت ختم به خیرت را .....
چطور میشود به عزایت نِگریست و نَگریست؟
در مجموع کمتر از ۴،۵بار دیدمش اما تاثیرات عمیقی در زندگی ام داشت .
صاف
با صفا
شیرین
شیرین
شیرین .
https://eitaa.com/seyed_reza_mahboubi
حاج آقا خیلی خیلی مرد خوبی بود خیلی یادش بخیر محرم امسال دعوتشون کردن سید جواد سیادت مکب رقیه خاتون یزد تفت وچه مرد نازی بود وقتی فهمیدم حاج آقا فوت کردن واقع ناراحت شدم وحاج آقا به بچه های مکب ما که همه بچه سال هستن قول دادن سال دیگه هم بیان ولی عمری باقی نماند ...بازم عرض تسلیت خدمت خانواده محترم حاج آقا انشالله دیگه بد نبیند 🖤😭
هیچ از یادم نمیرود آن سفر و آن لحظاتی که سید محبوبیِ پدر، با چه ذوقی و چه قند توی دل آب شدنی، داشت سید رضا را نگاه میکرد و با چشمانش به اطرافیان میگفت میبینید چه حلواییست...
سید رضا که حرف میزد انگار داشت نمایشنامه اجرا میکرد. انگار از قبل تمرین کرده بود.
لحن و کلمات، در تاثیر گذارترین حالت انتخاب شده بودند. چهره هم که گویی گریم شده بود تا مخاطب را آرام و مجذوب کند برای پذیرش...
چیزی که گمانم بعد از رفتن سید رضا به ذهن خیلی ها میآید این است که تو که اینقدر خواستنی و جذاب و نورانی بودی و رفتنت اینقدر ما را به هم ریخت و آرزو میکنیم دوباره لا اقل یکبار تو را ببینیم و آنقدر در آغوشمان بفشاریمت که راضی شویم بروی...، رفتن آن جوانِ همه چی تمام، چه بر سر پدرش آورد... بُنَیَّ...