به وقت بهشت
میگن چرا انقدر میخوای بمونی
میگم کجا بهتر از کربلا
و چه زمانی بهتر ماه مبارک رمضان
داستان از اونجایی شروع شد که ...
برای 3 فروردین برای سالگرد شهید علی خلیلی رفته بودم تهران ، بعد از یکسالِ شلوغ و پُر کار دلم یه جای خوب برای حال دلم میخواست
وسط های مراسم اُم زینب جان تماس گرفت گفت به دلم افتاده بِری کربلا ، منکه توقع این درخواست رو نداشتم گفتم مطمانی !
گفتم پس شما چی ؟
اُم زینب جان گفت موقعیتش نیست که ما هم بخوایم باهات بیایم
تنها دغدغم برنامه موکب بود و بحث برنامه جدیدی که تو ایام ماه مبارک داشتیم بود که الحمدالله همه چیز هماهنگ شد که بِرَم
اینجاست که رفیقای خوب حاضرن جُورِت رو بکشن اما تو به موقعش به حال دِلت برسی
گفتم کی برم ، گفت همین الانم میتونی بِری
الحمدالله همه چیز با هم ردیف شد و طلبیده شدم به بهشت
از همون اول که پام رسید عراق ، دلم رضا نبود که بخوام یک هفته ای زیارت کنم و برگردم ، آخه اصلا تا حالا عادت نداشتم به زیارت کوتاه مدت
وقتی میام کربلا میگم معلوم نیست که دوباره کی نصیبت بشه بیای ، به دلم گذشت که آیا میشه ماه مبارک رو نیت کنم و برای یک ماه بشم مجاور حرم ، چی میشه که بتونم نمازهام رو کامل بخونم و روزه هام رو بگیرم ، همیشه یکی از رویاهای زندگیم این بود که بتونم ماه مبارک رو تو کربلا تجربه کنم واقعا یه رویا بود اما الان دیگه رویا نیست
شُکر خدا که خود ارباب دلِش به حالم سوختُ و گذاشت که یه مدتی تو بهشتش باشم که همه عالم آرزوشونه
خدایا رزق زندگیم همیشه همین زیارت ها باشه
#به_وقت_بهشت
#رزق_کربلا
#ماه_مبارک_رمضان
#استراحت_بماند_بعداز_شهادت