eitaa logo
کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
619 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
465 ویدیو
16 فایل
اطلاع رسانی جلسات و برنامه ها و کلیپهای صوتی و تصویری مداح اهل بیت حاج سید محسن بنی فاطمی
مشاهده در ایتا
دانلود
من نگاهم نگاهِ بر راهم ناله ام گریه های بی گاهم حِق حق ام سرفه ام نفس زدنم من بریده بریده ام آهم بوی گودال می دهد دستم تشنه ام روضه های جانکاهم چشم نه سر نه جان را نه آه تنها حسین می خواهم حرم گرم و ساده ام پاشید رفتی و خانواده ام پاشید چشم ها تار می شود گاهی درد بسیار می شود گاهی درد پهلو چقدر طولانیست سرفه خونبار می شود گاهی روضه ای که سکینه هم نشنید سرم آوار می شود گاهی پیش ام البنین نشد گویم حرف دشوار می شود گاهی گرمی آفتاب یادم هست التماس رباب یادم هست شانه وقتی که خیزران بخورد دست سخت است تا تکان بخورد و از آن سخت تر به پیش رباب ضربه ای طفلِ بی زبان بخورد من صدایش شنیده ام از دور تیر وقتی به استخوان بخورد از همه سخت تر ولی این است حنجر کوچکی سنان بخورد حرمله خنده بی امان می زد غالباً تیر بر نشان می زد تا صدای برادرم نرسید وای جز خنده تا حرم نرسید ناله ام بند آمد از نفست نفسم تا به حنجرم نرسید بین گودالِ تو به داد من هیچ کس غیر مادرم نرسید گرچه خوردم کُتک به جانِ خودت پنجه ای سمت معجرم نرسید ناله ات بود خواهرم برگرد جان تو جان دخترم برگرد پسرت بود و بی مهابا زد به لبت آب بود اما زد تا صدای من و تو را ببُرد چکمه پوشی به سینه ات پا زد دید زخم است و جای سالم نیست نیزه برداشت بین آنها زد عرقش را گرفت با دستش بعد از آن آستین که بالا زد روضه ی پشت گردنت سخت است خنجرش را درست آنجا زد بعد او جوشن تو را کندند رفت و پیراهن تو را کندند شاعر: https://eitaa.com/seyedmohsenbanifatemi
از هر چه هست غیرِ خدا، دل گسسته بود ترکیب خون و خاک به چشمش نشسته بود ‌سنگینیِ عطش قدِ غم را نمود خم چشم خدای بین، تَهِ گودال، بسته بود از بینِ آسمان و زمین، ناله شد بلند آری صدای مادرِ پهلو شکسته بود هنگامه‌ی وصالِ دل و دلبر آمده به به عجب زمانِ عُروجش خجسته بود صبر و توانِ شمر به حدّ اَقل رسید قبل از غروب بود و سَنان نیز خسته بود چشمانِ منتظر به قِتالِ امامِ عشق اطراف قتلگاهِ بلا، دسته دسته بود مشتاق وصل بود حسین و رسید شمر سر را پِیِ رضای اِلٰهی بُرید شمر امیر عباسی سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇 🌐@seyedmohsenbanifatemi
به لطف عشق، غمِ آه‌پروری داری به سمت سینه‌ی عُشاق معبری داری همیشه نام تو اشک مرا درآورده حسین! خاصیتِ گریه‌آوری داری کتابِ داغِ تو را جبرئیل شرح دهد میان عرش خداوند، منبری داری یکی ز اهلِ بُکاءِ قدیمی‌ات نوح است تو نسل گریه‌کُن از هر پیمبری داری قسم به قُبّه‌ی تو روضه‌خانه‌ات، حرم است تو در حسینیه رو به خودت، دری داری کلیددار حریمت، رقیّه خاتون است در آستان خودت شاه‌دختری داری قیام سینه‌زنانت قیامتِ عُظمیٰ‌ست چه های و هوی شریفی، چه محشری داری! تمام هَمّ و غمم، کار و بار هیئت توست خودت هوای مرا وقتِ نوکری داری مس وجود مرا چای روضه‌ات زر کرد عجب شرابِ خوشِ کیمیا‌گری داری بهشتِ بین دو انگشتِ تو به عابس گفت: جنون بخواه که فردای بهتری داری فقط تویی که وهب را حبیبِ خود کردی فقط تویی که چنین فنِّ دلبری داری شبیه جُون مرا هم دعا کنی ای کاش و حظ کنی که غُلامِ معطری داری :: تو مانده‌ای تک و تنها میان یک لشکر... نه همدمی، نه پناهی، نه یاوری داری نفس‌نفس زدنت شمر را جَری‌تر کرد بلند کرد صدا را: چه حنجری داری! غروب بود، سرت روی نیزه بالا رفت غروب بود، سنان در خیام زن‌ها رفت بردیا محمدی سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇 🌐@seyedmohsenbanifatemi