عرض کردیم توافقات خوبی شکل گرفته‌است...

#او_برگزیده_شد_درست_مثل_اسمش... قسمت دوم در یک لحظه اما همه چیز برایش دگرگون شد. موقع انفجار پیجر در خانه بود. کنار همسر وسه فرزند بزرگ‌تر و البته محمدجواد ۱۵ روزه اش. زن همسایه که همسر شهید و رابط آشنایی من و مصطفی بود می‌گفت از صدای جیغ و گریه بچه ها متوجه شدیم اتفاقی افتاده و رفتیم سراغشان... مصطفی غرق در خون و در آغوش همسرش بود و بچه‌ها جیغ می‌کشیدند. آن لحظه نمی دانستند چه شده و مصطفی را می برند سمت بیمارستان. می‌گفت شهر پر از خون و مجروح بود... بیمارستان‌ها شلوغ. مصطفی آن روز دو چشم و ۸ انگشت دستش را در یک لحظه از دست داده بود اما خودش می‌گفت آن یک لحظه که نابودم کرد چند روز بعد بود، ۲۸ ستامبر، لحظه شهادت سیدحسن... مدت جنگ را ایران بود و درگیر درمان. یک چشمش را تخلیه کردند آن یکی هم تقریبا بینایی ندارد.۵ درصد آن هم به کمک این عینک. در واقع فقط سایه و نور می بیند که همان نور باعث دردهای عجیب و سختی می‌شود که گاهی غیر قابل تحمل است. از انگشتانش هم به قول خودش همینقدر باقی مانده که می‌تواند استکان چتر را بردارد و سیگارش را روشن کند. اما این همه فداکاری مصطفی و همسرش در این جنگ نبود... #ادامه_دارد کانال #سید_سراج_الدین_جزائری https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046

مفصل نوشتم در این باره قبل از انتشار نمی‌دانم چرا همه اش پرید .... این را داشته باشیم تا سر فرصت مجدد بنویسم...

هفته آینده شهرکرد و بروجن https://eitaa.com/Politicalhistory

یک حماسه دیگر از مردم یمن.... شعار و ایستادگی مردم هنگام حمله آمریکا به السبعین... یمنی ها را از چه می‌ترسانید!؟ کانال #سید_سراج_الدین_جزائری https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046

پیرمرد سمت راستی چیزی داره برای این که آرامش می‌کند فداء لفلسطین... سمت چپ اما .... پ‌ن: این دنیا ناماندنی و فانی است چه خوب که آن را پیشکش کنیم برا اهدافی والا.... کانال #سید_سراج_الدین_جزائری https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046

ببین اینجا امروز چه حالی داره اگه لر داریم حتما ببینه محفل اشک‌امروز رو

#او_برگزیده_شد_درست_مثل_اسمش... قسمت ما بعد آخر کمی از فضای ساختارمندی که از من میشناسید خارج می‌شوم و ادای آدمهای پست مدرن را در می آورم قسمت ما بعد آخر داستان مصطفی را می‌گویم و بعد بر می‌گردیم سراغ غصه اش. این تقدم زمانی در روایت و گفتن آخر داستان شاید بیشتر کمکم کند به نوشتن قصه و جا انداختن داستان #او_برگزیده_شد_درست_مثل_اسمش. این ویدئو را امروز صبح خواهرم فاطمه برایم فرستاد. همسر مصطفی... بدون هیچ حرف اضافه‌ای با همین یک پیام کلی حرف زد. مصطفی دیروز صبح رسیده بود خانه روستایی اطراف صور در استان جنوبی لبنان. فارغ از این شور و حال مردم در استقبال یک جانباز جنگ، روحیه مصطفی عجب دیدن دارد. یک به یک می رود سر قبر دوستان شهیدش و منزل نو مبارکی می‌گوید. خودش اما ایستاده، محکم و استوار. ای کاش حرف هایش را خودتان می‌فهمیدید و لازم نبود ترجمه شود... #ادامه_ندارد قبل این پرده دو قسمت دیگر هست که خواهم نوشت... کانال #سید_سراج_الدین_جزائری https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046

حزب الله همین قدر زنده است و همینقدر در زندگی مردم جریان دارد ... مردمی که خیلی‌هایشان خانه و زندگی‌شان را از دست داده‌اند آمده تند استقبال جوان ۳۳ ساله‌ای که در یک لحظه دو چشم و ۸ انگشتش را از دست داده و هر دو طرف ژست پیروزی می گیرند و مارش شادی می‌زنند... پدر مصطفی را ببینید که چطور در اوج صلابت و ایستادگی سر پیری شده عصای دست پسری که بزرگش کرده بود برای دستگیری ایام پیری‌اش... کانال #سید_سراج_الدین_جزائری https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046

#ثبتنام 🔰نشست تخصصی انفعال و مقاومت بیم ها و امیدها ⏰زمان: شهرکرد#جمعه ۲۸ دی ماه ساعت ۱۸:۰۰ با ارائه دکتر #علی_رضا_زادبر تاریخ پژوه و کارشناس‌مجری #برنامه‌تلویزیونی‌جریان ثبتنام از طریق https://digiform.ir/w7401e3df 💠 اجتماع فعالان فرهنگی و اجتماعی استان چهارمحال و بختیاری https://eitaa.com/farhangchb