#حکایت
💢دزد #اموال یا #اعتقاد!؟
روزی دزدی در #مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسهی سکهی مردی غافل را دزدید
هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها #کاغذیست که بر آن نوشته است:
خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما
اندکی اندیشه کرد
سپس کیسه را به #صاحبش باز گرداند
دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه #پول را از دست داد.
دزد کیسه در پاسخ گفت:
صاحب کیسه باور داشت که #دعا دارایی او را نگهبان است.
من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد.آن گاه من دزد باورهای او هم بودم.
واین دور از #انصاف است...!
4_5832600252649047645.mp3
4.8M
🔹آقا به حقّ فاطمه پا در رکاب کن
ای منتقم بیا که دلم سخت زخمی است
#حکایت عجیبی از توسل به #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها در حرم امام رضا صلوات الله علیه.
4_5963209422141392846.mp3
7.57M
▫️سه دعای توصیه شده از سوی امام عصر سلام اللّه علیه برای رفع فقر و بیماری...
#حکایت ملا محمدصادق عراقی.
صوت ادعیه در داخل حکایت موجود است.
📚 مفاتیح الجنان، تعقیبات نماز صبح.
https://eitaa.com/joinchat/106627137C9f15ccb9f3
#حکایت
یکی از بزرگان میگفت:
ما یک گاری چی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند.
یک روز مرا دید و گفت:
سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟
گفتم: بله!
گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است!
من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟
گفت:
قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی. همه اهل محل همینطور بودند. هرکس خانه اش گازکشی میشود، دیگر سلام علیک او تغییر میکند...!!
از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت میداد. عوض اینکه بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد.
سی سال او را با اخلاق خوب تحويل گرفتم. خیال میکردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم.
یادمان باشد، سلام مان بوی نیاز ندهد...
@seyedzaman
#عرفان_و_آرامش
🌷☘🌷☘
Hekayate Ahmadebne Eshagh _Hadise Nejat.mp3
4.9M
▫️ همه هلاک خواهند شد مگر کسی که...
#حکایت ملاقات احمد بن اسحاق با امام عسکری سلام الله علیه
📚 کمال الدین ج۲، ص۳۸۴.
#دعا_برای_فرج
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
1_4187115913.mp3
7.09M
#حکایت زیبایی از فضایل بی انتهای مولای عالم، حضرت علی بن ابیطالب (علیه الصلاه والسلام)
1_4555521432.mp3
6.48M
🔸کودکی که با دعای امام زمان سلام الله علیه به دنیا آمد!
به مناسبت روز بزرگداشت شیخ صدوق (۱۵ اردیبهشتماه)
📚 حدیث صداقت
#حکایت
#حامی_شیعیان
1_5838234753.mp3
6.04M
▪️پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
روضهی رقیه جان را بخوانید!
#حکایت عجیبی از شفابخش بودن روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
📚 ستاره درخشان شام، بخش۱۳، حکایت۱.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
1_5971135641.mp3
4.61M
🔸ماجرای امام سجاد سلام الله علیه و یک شاعر درباری
📚 المناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۶۹.
#حکایت
#امام_سجاد_علیه_السلام.
1_8293420056.mp3
3.13M
🔸اینجا برای هر در بسته کلید هست!
#حکایت عجیبی از اعجاز نام مقدس حضرت مادر
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حکایت
یکی از اساتید حوزه نقل میکرد:روزی یکی از شاگرداش بهش زنگ میزنه که فورا استاد واسش یه استخاره بگیره استاد هم استخاره میگیره وبهش میگه:بسیار خوبه معطلش نکن و سریع انجام بده.
چند روز بعد شاگرد اومد پیش استاد وگفت
میدونید استخاره رو برا چی گرفتم؟
استاد:نه
شاگرد:تو اتوبوس نشسته بودم
دیدم نفر جلوییم،پشت گردنش خیلی صافه وباب زدنه
هوس کردم یه پس گردنی بزنمش
دلم میگفت بزن.عقلم میگفت نزن هیکلش از تو بزرگتره میزنه داغونت میکنه
خلاصه زنگ زدم و استخاره گرفتم وشما گفتین فورا انجام بده
منم معطل نکردم وشلپ زدمش
انتظار داشتم بلند شه دعوا راه بندازه امایه نگاهی به من انداخت وگفت استغفرالله.
تعجب کردم گفتم:ببخشید چرا استغفار؟
گفت:دخترم یه پسر بیکار رو دوست داره و من با ازدواج اون مخالفت کردم ولی پسر همکارم که وضعیت مالی خوبی دارن به خواستگاریش اومده و میخوام مجبورش کنم که زن پسر همکارم بشه و الان توی دلم داشتم به خدا میگفتم خدایا اگه این تصمیمم اشتباهه یه پس گردنی بهم بزن که بفهمم
تا این درخواستو کردم تو از پشت سر محکم به من زدی
همیشه با خدا مشورت کن.درسته بهت پس گردنی میزنه ولی نمیذاره تصمیم اشتباه بگیری
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
1_10653479217.mp3
4.51M
🔸صله روضهخوانی از دست امام زمان سلام الله علیه
🎧 #حکایت رویای زیبای صاحب کتاب مکیال المکارم، مرحوم موسوی اصفهانی
📚مکیال المکارم، ذیل مکرمت ۱۹
#حکایت
ملانصرالدین و الاغ
☀ روزی ملانصرالدین الاغ خود را با زحمت فراوان به پشت بام برد بعد از مدتی خواست او را پایین بیاورد ولی الاغ پایین نمیآمد. ملا نمیدانست الاغ بالا میرود ولی پایین نمیآید. پس از مدتی تلاش ملا خسته شد و پایین آمد ولی الاغ روی پشت بام بهشدت جفتک میانداخت و بالا و پایین میپرید. تا اینکه سقف فروریخت و الاغ جان باخت. ملا که به فکر فرو رفته بود، با خود گفت: لعنت بر من که ندانستم اگر خری را به جایگاه رفیعی برسانم هم آن جایگاه را خراب میکند و هم خود را هلاک مینماید.
🌸🌸🌸🌸