eitaa logo
سید.
69 دنبال‌کننده
40 عکس
26 ویدیو
0 فایل
@Sedalipv | با جزئیات بگو
مشاهده در ایتا
دانلود
از بازار بر می گشت، از لباسی که خریده بود خوشش آمد، صدقه داد در راه خدا ...
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
🔺شهیدی که زبان نسل Z را بلد بود! 🔻این روزها که بازار فیلم و الگوهای یک بار مصرف هالیوودی داغ است، سر زدن به کتاب آن هم از آدمی به ماندگاری شهید محمد عبدی خالی از لطف نیست. 📍 ادامه خبر https://b2n.ir/e97834 ✅ مشاهده و خرید اینترنتی کتاب «همیشه مربی»؛ مجموعه‌ گفتارهای مرتبط و به هم پیوسته‌ از فعالیت‌های فرهنگی و سیره‌ تربیتی شهید محمد عبدی https://b2n.ir/j20370 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/nashreshahidkazemi
الله اکبر، نه به احترام شما، نه به درخواست شما، نه برای بقای شما و آمدن امثال شما، نه برای تبلیغات شما و نه برای دلِ خوشِ شما. نه برای نگاه نابینای شما و دل مهر خورده‌ی شما. نه برای فیش‌های حقوقی‌تان نه برای ملک‌های بادآورده‌تان. نه برای خیریه‌های‌تان نه برای سهم‌های‌تان از سفره‌ی انقلاب. نه برای خدعه‌های‌تان نه برای نقشه‌های‌تان نه برای سیاست‌های‌تان. نه برای خنده‌تان و نه برای اخم‌تان. نه برای عدالت‌تان نه برای وعده‌های‌تان. فقط به احترام آه مادران و به احترام اشک پدران. به احترام تمام درد دیدگان و ستم کشیدگان. در غضب از تمام ظالمان و تمام مستکبران. به احترام قطره‌های عرق مجاهدان در میدان‌های نبرد و به احترام قطره قطره‌ی خون شهیدان... الله اکبر...
🚩 مرگ آگاهی | ۲۵ اسفند ۰۱ تنها نشسته ام. به سکوت گوش می‌‌دهم. آدم‌ها با تمام دوست داشتنی بودنشان خسته کننده اند. آدم‌ها تحمل صراحت را ندارند. آدم‌ها نمی‌فهمند نیم ساعت زل زدن به آسمان سرمه‌ای چه حالی دارد. نوع انسان، رقت انگیز است. صدای باد، صدای جیرجیرک‌ها، صدای قدم‌زدن یک نفر از دوردست، صدای تکان خوردن پرچم، صدای مکالمه‌ی درونی من با خود؛ صدایی که قطع نمی‌شود. امشب صداها دارند حکومت می‌کنند. قلم می‌رقصد. قلم کلمه تراش می‌دهد. قلم از جایی می‌نویسد که عقل را به آن راهی نیست. دل را حتی. جایی که هیچ نیست جز یک حس. آگاهی. از چه؟ از حاضر. حاضری که همیشه حاضر است؛ حتی وقتی آگاهی زیر خروارها خاک دفن شده و کسی حتی صدای ضجه اش را نمی‌شنود. حرف هام طعم سکوت دارند. دهنم مزه‌ی مرگ گرفته. خودمانیم. مرگ چه هدیه‌ی دلچسبیست. در برابر زندگی. نه؟
یک پیشنهاد خوب برای شما کتاب هفت روایت خصوصی ،سید موسی صدر https://www.fidibo.com/book/6426
روز اول | بازگشت آدم ها وقتی بر می‌گردند که اشتباه رفته باشند. بر می‌گردند تا درست بروند. ساحت بازگشت فقط رفتار و عمل نیست. فکر هم می تواند برگردد. فکری که سالهاست غلط رفته و خودش حالی اش شده که راهش غلط است. میتواند برگردد و تمرکزش به سمت درست برود. قلب نیز میتواند برگردد. قلبی که اشتباه دوست داشته، قلبی که اشتباه گره خورده، قلبی که اشتباه خواسته، میتواند برگردد و درست دوست بدارد و گره بخورد و بخواهد. لازمه‌ی برگشتن فهم است. فهم درست و غلط، روز اول دارم فکر می‌کنم چه چیزهایی هست که مطمئنم غلط است. چه چیزهایی است که مطمئنم درست. برگردم‌.
روز دوم | گمشده از وقتی که یادم می آید. از وقتی که توانستم فکر کنم. گمشده داشتم. گمشده ای که رنگ های دنیا نبود. بی رنگ بود و همه رنگ. تناقض است؟ خب باشد. به درک که به منطق ارسطو نمی‌خورد. اصل عدم تناقض این قدرها هم سفت نیست. ارسطو هم یک آدم بوده مثل ما. من گمشده ام را اینطور فهمیده ام. حالا تو بنشین و برایم منطق بباف. مهم نیست. من گمشده ام را می‌خواهم. گمشده ای که ندیده ام و دیده ام. گمشده ای که هست و نیست. همه جاست و هیچ جا. یک روز پیدا می‌شود؟ می‌دانم و نمی‌دانم.
روز سوم | تنهایی ما آدم‌‌ها تنها به دنیا آمده ایم. تنها زندگی می‌کنیم. تنها میمیریم. تنها درد می‌کشیم. تنها خوش حال می‌شویم. تنهایی ذات ماست. انسانا طبیعتا موجودی اجتماعی نیست. انسان تنهاست. اطرافت را که ببینی تنهایان زیادی میبینی. تنهایان متنوع. تنهایانی که هر کدام یک جور از تنهایی فرار می‌کنند. موسیقی. شعر. رفیق. هم صحبت. فیلم. دراگ. دود. کار. پول. عشق. هیچ کدام از این‌ خزعبلات حریف تنهایی انسان نیست. این است که انسانی که به این چیزها قناعت نکند به عجز می افتد و به التماس.
روز چهارم | عجز عجز چیز عجیبیست. انسان وقتی عاجز می‌شود، دیدن دارد. وقتی دیگر راهکارها جواب نمی‌‌دهند. وقتی دیگر شنیده نشد. وقتی دیگر دوستش نداشتند. آخرش هم نفهمیدم چرا عاجزها دوست داشتنی ترند. ناتوان ها را نمی‌گویم. عاجزها دوست داشتنی ترند. عاجز کسی است که هر کاری که توانسته کرده و حالا کماکان شوق خواسته اش را دارد. عجز بی حرکتی نیست. زانو زدن است. اشک است. خواستن مدام است. آنها که عجز را نمی‌فهمند خودکشی می‌کنند. آنها که فهمیده اند زندگی.
روز پنجم | اما بعد اما بعد. اتفاقات مهمی می‌تواند در زندگی هر کس اتفاق بیفتد. اتفاقاتی که خودش مهم میداند. اتفاقاتی که دیگران مهم می‌دانند. اتفاقاتی که واقعا مهم بوده اند. اما بعد. اما بعد دو کلمه ایست که عیار واقعی هر چیز را مشخص کند. دوستم ندارد، اما بعد؟ دوستم دارد، اما بعد؟ نگاه به آینده سرخوشی لذت را تعدیل می‌کند. چشم داشتن به فردا تلخی و زهر غم را میگیرد. مرگ اما برای خیلی ها نقطه‌ی پایان است. کم اند آن ها که به بعد از مرگ فکر کنند. مرگ؟ اما بعد...
روز شانزدهم | دوستی‌ها دوستی‌ها از آدم‌ها نیز عجیب‌ترند! سخت به دست می‌آیند و ساده از دست می‌روند! بعدها که یادت رفتند ناخواسته بدست می‌آیند و شگفت زده ات می‌کنند، حس عجیبی‌ست طعم تازگی و کهنگی باهم!