✍️ #جهاد_تبیین
🔹وارد کلاس شدم. معلم برپا داد و گفت: حاجآقا بفرمایید اینجا (با اشاره صندلی خودش را نشان داد). معلم سر کلاس بین بچه ها نشست.
🔸چند قدم بین صندلیها رفتم و برگشتم. نوک ماژیک را روی تخته گذاشتم و گفتم: بچه ها هر سؤالی دارید بفرمایید تا بنویسم. همهمه شد. معلم رو به بچه ها گفت: آهای بچه ها! یکی یکی بپرسید.
🔹ابتدا اسمشان را روی تخته مینوشتم سپس سؤالشان.
حمید: حاجآقا ببخشید فرق صیغه با دوستیهای حرام چیه؟! مگه یک جمله چه تأثیری داره؟!
امید: حاجآقا چرا #موسیقی حرامه؟
-مگه نمیگن لا اکراه فی الدین…
-آقا اگه جمهوری اسلامی خوب بود، پس چرا پراید گرونه؟
…
🔸نیم ساعت به زنگ کلاس مانده بود. گفتم: بچه ها! اجازه میدهید پاسخ دهم؟
-بفرمایید حاجآقا…
🔹مقدمه ای از فلسفه دین اسلام گفتم. بعد سعی کردم یکی یکی سؤالها را پاسخ دهم.
زنگ کلاس خورد؛ اما نگاه خیره معلم و بچه ها از من برداشته نشد. صحبتم را ادامه دادم تا یک نفر در کلاس را زد. معاون پرورشی بود. گفت: بچه ها مگه شما امتحان ندارید؟!
🔸معلم به ساعتش نگاهی انداخت و گفت: اِ اِ زنگ تفریح تمام شده! حاجآقا با اجازه بچه ها باید برن امتحان بدن. سپس آهسته به من گفت: حاجآقا زنگ بعد کدام کلاس هستید؟ میشود من هم بیایم؟
🔹خبر این کلاسِ پرسش و پاسخ پخش شد.
روز بعد تماس گرفتند. گفتند حاجآقا امروز سه تا مدرسه آماده اند تا بروید سر کلاسهایشان. مانده بودم به بقیه کلاسهای همین مدرسه که قول داده بودم بروم یا به آن سه مدرسه.
#جهاد_تبیین
#جان_فدا
#تبلیغ_فاطمیه
خاطره از: حجت الاسلام #مهدی_شریفی
به قلم: #سیدمحمدزینالعابدین
🆔:
@seyyed_mohammad_zainolabedin