پنجشنبه ڪه مے آید
باز دلتنگ #شهیدان مےشوم
بی قرارِ یـاد #یاران مےشوم
یاد #جانبازان میدان جنون
آشنایان غبارو خاڪ و #خون
یادآنانےڪه #مجنون بودهاند
#پنجشنبههایشهدایی
@seyyedebrahim
بخشی از کتاب اسم تو مصطفی است🌷
چشمم را که باز کردم گفتم: مامان من می رم بیمارستان.
مامان که در حال پهن کردن سفره ی صبحانه بود گفت: علیک سلام. بذار از جا بلندشی!
کارهایم را کردم و خواستم راه بیفتم که پدرم صدایم کرد: صبرکن من و مادرت هم بیایم.
کمی مکث کردم: بسیار خب.پس برم خونه آب میوه بگیرم و بیام.
بدو بدو آمدم خانه. آب پرتقال و آب لیمو گرفتم و ریختم داخل بطری نوشابه. پسته و موز هم که در خانه داشتیم، برداشتم و برگشتم خانه مادرم. بیمارستان که آمدیم مادرت، پدرت و دوستانت هم بودند. رنگت هم چنان پریده بود و دماغت تیغ کشیده. پرستار که آمد زخمت را پانسمان کند همه از اتاق رفتند بیرون. به من گفت: حاج خانم مراقب باشی ها!
- چطور مگه؟
- دفعه ی پیش پاش تیر خورده، حالا رسیده به کمرش، دفعه بعد لابد نوبت قلبشه!
گر گرفتم. انگار از نگاهم فهمیدی چه شوخی بی مزه ای کرده!
خندیدی: باز جوش آوردی؟ نگاه کن لپا و سر دماغت گل گلی شده!
@seyyedebrahim
آقا مصطفی امشب کربلا یاد همگی ما باشید...
دعا کنید زیارت ارباب قسمت ما هم بشه💕
#السلامعلیالحسینوعلیعلیابنالحسینوعلیاولادالحسینوعلیاصحابالحسین
@seyyedebrahim
امشب هر چی می خواهی
برو پیش خانوم فاطمه زهرا سلام الله بگو
امام زمان(عج)آجرک الله آقا
کجا گریه می کنید
کجا ناله می زنید
آقا تو حرم امام رضایی
یا کرببلایی آقا
یا زهرا یا زهرا
یا زهرا ........