فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چقدر پول گرفتی علیه ایران صحبت کنی؟
فراخوان منافقین و سلطنتطلبان برای تجمع در خیابانهای منهتن نسبت به حضور رئیسجمهور ایران در سازمان ملل.
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
#دلتنگی_شهدایی 🌱🌸
ازشهیدانبطلبآنچهتمناداری
بخداکارگشایدلِهرسوختهاند . .
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
یک مرد ندیدم که در آن بزم بپرسد:
ناموس خدا از چه به بازویش طناب است؟
رخسار مپوشان به کف دست، سکینه!
بر چهره همان رنگ کبودیت، حجاب است
۵ ربیع الاول سالروز شهادت حضرت_سکینه (سلاماللهعلیه) نازدانه امام حسین (علیهالسلام) تسلیت باد.🥀
「🌿」
الشَرید؟! -آواره ..
الطَرید؟! -طَرد شده ..
الفَرید؟! -یکّه ..
الوَحید؟! -تنها ..
"ازاحوالاتامامزمانما"
#اللـهم_عجـل_لولیڪ_الـفـرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🎥 | #روزهایانتظار』
شهید رادمهر می گوید اخلاص و توانمندی باعث میشود آقا صاحب الزمان(عج) آدم ها را ورچین کند
از پیامبر (ص) حدیثی هست که می فرماید:
نشانه مخلص ۴ چیز است قلبی سلیم دارد ، خیرش به دیگران می رسد ، اعضا و جوارحش تسلیم اند و از بدی کردن خوددار است
[تحف العقول،ص۲۱]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌السلام السلام ای شه ممتحن
السلام السلام حجت بن الحسن
🎙 #مداحی محمدحسین پویانفر
🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره شهید سلیمانی از توسل به امامین عسکریین در جمع رزمندگان حزب الله
در مقطعی به نقطه یاس و ناامیدی رسیدیم. آمدیم به سامراء به جلسه با حاج حامد و به زیارت امامین عسگریین رفتیم، در حرم بسته بود و من پشت در نماز خواندم و شروع به التماس کردم و گفتم شما هستید و وضع ما اینگونه است؟!
و آنها راه گشودند...
بهمناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یوسف سلامی در سالگرد۳۴سالگی رهبری حضرت آقا به میان مردم رفت..ببینید
جالبه اگه انرژی مثبت میخواین پیشنهاد دانلود میکنم کلی انرژی میگیریم.
جانم فدای رهبرم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🫀🖇•
.
روز قيامت هركسے در دست گيرد
نامـهاے
من نيزحاضر ميشـوم تصوير جانان
دربغـل : )🌱
#شهیدمصطفیصدرزاده♥️
.کانال فرهنگی انقلابی شهید مصطفی صدر زاد
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
🌷قسمت بیست وسوم🌷
#اسم تومصطفاست
اشک در چشمانت جمع شد.نقطه ضعفم را میدانستی.گفتم:((باشه قبول.ان شاءالله خدا قبول کنه!))
_وای عزیز باورم نمیشه!
هر طور بود پول را جور کردیم و او را فرستادیم.وقتی از سفر برگشت،مادرش آمد و کلی از تو تشکر کرد،چون به کلی رفتار پسرش تغییر کرده بود.
تشویقت کردم بروی دانشگاه.می گفتی این طوری خرج و دخل با هم نمیخواند.ماشین آردی را که به قول خودت ماشین عروس کشون بود،از پدرت خریدیم.مدتی بعد گفتی:((یکی از دوستانم گفته دو میلیون جور کن تا یه خودروی فرسوده بخریم.
بعد اون رو بدیم و یه نیسان بگیریم و باهاش کار کنیم.))
دومیلیون را هر جور بود جور کردی،اما خودرویی تحویل داده نشد و پول رفت رو هوا.البته تو استخاره هم کرده بودی.
گفتم:((آقا مصطفی پس چرا این طوری شد؟استخاره که خوب اومده بود؟))
_شاید برای اینکه بیفتم دنبال کار بقیه.شاید برای اینکه اونا بیشترشون نمیدونن این کلاف سر درگم رو چطور وا کنن .
هفت سال بعد حرفت ثابت شد.وقتی توانستی پولت را بگیری:((دیدی؟من مامور شده بودم تا حق کسانی رو بگیرم که سرشون کلاه رفته بود و آخریشم خودم.))
مغازه ای در شهرک اندیشه چند کوچه بالاتر از خانه مان اجاره کردی. در این راه پدرم کمکت کرد و با هم می رفتید و از شمال برنج می آوردید:صدری،دُمسیاه ،دودی،هاشمی.پدرم گفته بود:((سرمایه از من،بازاریابی و فروش از آقا مصطفی.))
ماه های اول زندگی مان این طور گذشت و هر چه بیشتر می گذشت،علاقه ام به تو بیشتر میشد.صبح ها میرفتی و دوازده یک ظهر می آمدی . خود من هم به پایگاه و حوزه میرفتم،اما سخت دلم برایت تنگ میشد.منِ خجالتی حالا دنبال فرصت میگشتم که بگویم دوستت دارم.
گاه اصرار میکردم باهم برویم خرید.مهم نبود چه بخریم،همین که در کنار تو ویترین مغازه هارا نگاه کنم کافی بود.همین که به هنگام غروب یا در یک عصر پرتقالی،شانه به شانه هم راه برویم،کنار ویترینی بایستیم و باهم مجسمه های بلورین ،ظروف کریستال،لباس ها ،کفش ها یا طلاها و بدلیجات را نگاه کنیم جذاب بود.این را اطرافیان هم فهمیده بودند.مثلا پدرم میگفت:((آقا مصطفی،هر وقت خواستی حال سمیه خوش بشه ببرش بازار چرخی بزن.چیزی هم نخریدی،نخریدی!))
اگر مثلا می گفتی برم سر کوچه یک شیشه شیر بخرم یا میرم هیئت،میگفتم منم میام.یک بار خواستی به گشت شبانه بروی،آماده شدم که بیایم.با حیرت نگاهم کردی:((عزیز،تو گشت شبونه تورو کجای دلم بذارم.))اما حریفم نشدی،آمدم و در ماشین گشت نشستم.وقتی پیاده میشدی،در را به رویم قفل میکردی.در این گشت ها دوستانت هم همراهت بودند.
ادامه دارد...✅🌹
مولای غريبم
هوای دلم عجیب برایت گرفته است،
اگر بیایی یک آسمان حرف نگفته برایت دارم،
میخواهم غم های یک عمر یتیمی را
در آغوش تو یکجا زار بزنم ...
امید دل تنهایم برگرد
اللهم عجل لولیک الفرج
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان