eitaa logo
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
765 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
66 فایل
ٖؒ﷽‌ شهید صدرزاده میگفت یه شهید‌انتخاب‌کنیدبرید‌دنبالش بشناسیدش‌باهاش‌ارتباط برقرارکنید‌شبیهش‌بشیدحاجت بگیریدشهیدمیشید‌ٖؒ خادم کانال @solaimani1335 @shahid_hajali
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا رسول خیلی آدم شوخی بود .یعنی اصلا من قیافه جدیش را ندیده بودم .یک عادتی هم داشت وقتی خیلی قهقه میزد اشک از گوشه چشمش پایین می آمد یعنی زیاد میخندید ما به اشکها هم میخندیدیم خودش بیشتر میخندید یعنی دیگر گریه می کرد . به نقل از دوستان شهید رسول خلیلی @seyyedebrahim
♡مَاوَدَّعَڪَ رَبُّڪَ...🌈 خدایٺ ٺورارهانڪرده و سورۀ ضحۍآیہ۳♥️ نہ حدیث اسٺ نہ سخن بزرگان این را 🍃🌸 به بنده اش ... مۍگویددرقرآن:ٺورا،رهانڪرده ام ! ↻♥↻ @seyyedebrahim
| زندگی نامه شهید مصطفی صدر زاده به روایتِ سمیه ابراهیم پور همسرِ شهید.. | قول می دم دو صفحشو بخونی، زمین نمی زاریش.. #اسمِ_تو_مصطفاست @seyyedebrahim
🌸🌾 دلنوشتـــــہ 🔹آے شهـــــدا! من از شـــما یک آســــمان می‌خواهم به وسعـــت نگـــاه مهربانتـــــان 🔹ســــهم من از این دنیــــا تنــها باید همیـــن آســــمان باشد! نگاهشان_زیباست @seyyedebrahim 💙💙💙💙💙
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
#شهیدمصطفی_صدرزاده @seyyedebrahim
🌹بسـم رب الـشهـدا و الصـدیقـین🌹 ــــــــــــــــــ♥️ـــــــــــــــــــ شهیـــد مــدافع حـرم مصطفی صـدر زاده ــــــــــــــــــ♥️ـــــــــــــــــــ 🌼نام و نام خانوادگی:مصطفی صدرزاده 🌼نام پدر:محمد 🌼نام جهادی:سیدابراهیم 🌼محل تولد:خوزستان-شوشتر 🌼تاریخ تولد:۱۳۶۵/۰۶/۱۹ 🌼تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۰۸/۰۱ 🌼محل شهادت:سوریه 🌼ادرس مزار:شهرستان شهریار-بهشت رضوان ــــــــــــــــ♦️ــــــــــــــــــ 🌼وضعیت تاهل:متاهل 🌼تعداد فرزندان:دو فرزند-یک دختر و یک پسر 🌼تاریخ ازدواج:۱۳۸۶ 🌼اولین دیدار باهمسرشان:یکی از دوستان شهید همسرشان را به ایشان معرفی کردند اما در یک پایگاه و مسجد فعالیت میکردند 🌼چهارسال در حوزه امام صادق(ع)درس خواندند 🌼دانشگاه محل تحصیل:دانشگاه ازاد تهران 🌼رشته:ادیان و عرفان 🌼شغل:آزاد 🌼همسر شهید:در روز خاستگاری بجای اینکه بگوید همدم و همسر میخواهم به من گفت من همسنگر میخواهم 🌼ارادت خاصی به حضرت عباس (ع)داشت 🌼دغدغه اش کارفرهنگی بود گویی تمام زندگی اش فعالیت های فرهنگی بود 🌼همسر شهید:بارزترین خصوصیت اخلاقی مصطفی عاطفی بودنش بود ـــــــــــــــ♦️ــــــــــــــــــ 🌹اولین اعزام:سال۹۲ 🌹تقریبا دوسال نیم در سوریه بودند که ۸بار مجروح شدند 🌹آخرین اعزام:چهارشنبه۲۰مرداد 🍁شهید دوبار با رزمندگان عراقی به جبهه نبرد رفت و در ماموریت دوم با رزمندگان فاطمیون آشنا شدند و از آن پس به عنوان یک نیروی افغانی به سوریه رفتند 🌹آقا مصطفی یکی از رزمنده های مورد علاقه سردار سلیمانی بود؛به گونه ای که سردار میگوید من عاشقش بودم 🍁شهید در شب حنابندان یا همان شب قبل از عملیات پیش بینی شهادتشان را کرده بودند که بخاطر این قضیه اخطار به اخراج از سوریه را به ایشان داده بودند زیرا این موضوع را تضعیف روحیه رزمندگان میدانستند 🌷یک اتفاق عجیب:پیکر شهید بعد از۷؛۸روز هم خونریزی داشت که مجبور شدند دوباره پیکر را غسل دهند.انگار خدا میخواست شرایطی فراهم اورد که فاطمه بتواند بهتر پدرش را ببیند 🌷اتفاقی عجیب:وقتی قران را بعد از اینکه تلقین خواندند بر روی صورت شهید گذاشتند شهید برای مدتی اندک چشم ها و دهانشان را بازکردند 🌷مصطفی در ظهر تاسوعا در۲۹سالگی به فیض رفیع شهادت نائل امد. ـــــــــــــــ📜ــــــــــــــ برشی از وصیت نامه ـــــــــــــــ📜ــــــــــــــ اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سربزنید‌،زندگینامه شهدا را بخوانید و سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید سخنان حضرت آقا را حتما گوش دهید 🍂شهادتــــــــــــــ 🍂 @seyyedebrahim
" ششم ذی‌القعدھ " بزرگداشتـ ،حضرت احمد بن موسے شاهچراغ •[علیھ السلام]• تبریڪ و تھنیت باد ♥ @seyyedebrahim
🌹 #امام_خامنه_ای: 👈درباره‌ی او این‌جور نوشته‌اند که: «و کان احمدبن موسی کریما جلیلا ورعا و کان ابوالحسن... (علیه‌السّلام) یحبّه و یقدّمه»؛ 👈مردی بخشنده و کریم و باورع و دارای جلالت مقام و منزلت بود و پدرش - حضرت #موسی_بن_‌جعفر - این بزرگوار را بر فرزندان و خویشاوندان دیگر خود مقدم میداشت و به او محبت ویژه‌ای داشت. @seyyedebrahim
#دل_نوشته ای شهید قانون پایستگی احوالم، خوب پابرجاست! درد هایم از بین نمی روند؛ فقط،از نوعی به نوع دیگر تبدیل می شوند! درد دوری... درد دلتنگی... کاش هنوز بچه های تخریب بودند و از میان این همه مین ضدمعنویت! معبری به سوی سعادت؛ به سوی خدا برایمان می گشودند... چه خیال خامی! برای من که پر پرواز ندارم؛ رسیدن به تو! که آن همه بالایی... ای شهید...
بسم رب الشهدا... قرار عاشقان... #یا_زهرا_سلام_الله_علیها #معرفی_شهید 🌷 #میزبان_امروز_ما 👇 #شهید_ابراهیم_هادی ما که خود میدانیم بد هستیم ولی... این مقارنت ایام ماه مبارک و مهمانِ زندگیِ شما شدن را به فال نیک میگیریم😊 عاشقان با قراری دیگر در این ماه مبارک به دیدارتان آمدیم امروز مهمان شهید #دفاع_مقدس_ابراهیم_هادی هستیم 🎉🎊🎈 ای شهید آمدیم شما را واسطه ببریم نزد مادر سادات...😊 و از شما خواهش میکنیم نزد مادر سادات نام ما را ببرید..😢 #وما همه مهمان این عزیز هستیم✋ ان شاءالله شرمنده شهید نشیم صلوات بر محمد و آل محمد
💥پهلوان بسیجی ابراهیم هادی از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه گیلان غرب و ستاره ورزش کشتی کشورمان است 🌟او در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد👶 ابراهیم چهارمین فرزند خانواده بود او در نوجوانی طعم تلخ یتیمی را چشید🕯 از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد. 💎ابراهیم دوران دبستان✏️ را به مدرسه طالقانی رفت و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم‌خان گذراند. او در سال ۵۵ توانست به دریافت دیپلم ادبی نائل شود.📜 ✉️ از همان سال‌های پایانی دبیرستان، مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد؛ حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادی نظیر مرحوم علامه «محمدتقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم مؤثر بود. 💫او اهل ورزش بود. ورزش را با ورزش پهلوانان یعنی ورزش باستانی شروع کرد. در کشتی‍♂ و والیبال🏐 چیره دست بود و هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه می ایستاد. ⚡️این مردانگی را می‌توان در ارتفاعات سر به فلک کشیده بازی دراز وگیلان غرب تا دشت‌های سوزان جنوب مشاهده کرد. 🌈حماسه‌های او در این مناطق هنوز در اذهان یاران قدیمی جنگ تداعی می‌کند . 🌙این شهید مفقود، در دوران پیروزی انقلاب شجاعت‌های بسیاری از خود نشان داد ☄همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود و پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد. یکی از کارهای ابراهیم انتقال مجروحان و شهدا از منطقه به عقب جبهه بود. گاهی اوقات پیکرهای مطهر شهدا در ارتفاعات بازی‌دراز بر شانه‌های ابراهیم می‌نشست تا به دست خانواده‌هایشان برسد.🍃
🌀عصر یک روز وقتی خواهر و شوهر خواهرِ ابراهیم به منزلشان آمده بودند هنوز دقایقی نگذشته بود که از داخل کوچه سرو صدایی شنیده می شد.ابراهیم سریع از پنجره طبقه ی دوم نگاه کرد و دید شخصی موتور🏍 شوهر خواهرشان را برداشته و در حال فرار است. 🌻ابراهیم سریع به سمت درب خانه🏠 آمد و دنبال دزد دوید و هنوز چند قدمی نرفته بود که یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد و آقا دزده با موتور به زمین خورد.تکه آهنی که روی زمین بود دست دزد را برید و خون هم جاری شد. ابراهیم به محض رسیدن نگاهی به چهره پر از ترس و دلهره دزد انداخت و بعد موتور🏍 را بلند کرد و گفت: سوار شو! همان لحظه دزد را به درمانگاه برد و دست دزد را پانسمان کرد. 🌹کارهای ابراهیم خیلی عجیب بود و شب هم با هم به مسجد رفتند🕌 و بعد از نماز ابراهیم کلی با اون دزد صحبت کرد و فهمید که آدم بیچاره ای است و از زور بیکاری از شهرستان به تهران آمده و دزدی کرده. 🌷ابراهیم با چند تا از رفقا و نمازگزاران صحبت کرد و یه شغل مناسبی برای آن آقا فراهم کرد.مقداری هم پول💵 از خودش به آن شخص داد و شب هم شام خورد و استراحت کردند.صبح فردا خیلی از بچه ها به این کار ابراهیم اعتراض کردند. ابراهیم هم جواب داده بود:مطمئن باشید اون آقا این برخورد را فراموش نمی کند و شک نکنید برخورد صحیح، همیشه کار سازه.🍃