eitaa logo
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
767 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
66 فایل
ٖؒ﷽‌ شهید صدرزاده میگفت یه شهید‌انتخاب‌کنیدبرید‌دنبالش بشناسیدش‌باهاش‌ارتباط برقرارکنید‌شبیهش‌بشیدحاجت بگیریدشهیدمیشید‌ٖؒ خادم کانال @solaimani1335 @shahid_hajali
مشاهده در ایتا
دانلود
🏳 زیارتنامه "شهــــــداء" 🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... 📎هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات.. @seyyedebrahim
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
من از طرف «دولت اسلامی» برایتان پیغامی آورده‌ام. _ داعش؟! _ یکی از فرماندهان ما به عیادت شما می‌آید. از وقتی این خبر را آوردند، فضای بیمارستان «الرشید» امنیتی شد. تعدادی شُرطه در نقاط مختلف حیاط مستقر شدند. چند غریبه با لباس شخصی در راهروها پرسه می‌زدند و به اتاق‌ها سرک می‌کشیدند. منصور بوی خطر را احساس کرده بود. ساعت شش عصر، یک کاروان وارد بیمارستان شد: پنج تویوتای شاسی‌بلند شیشه‌دودی‌، همگی ضد گلوله. منصور از پنجرۀ اتاق آن‌ها را زیر نظر داشت. حدود پانزده نفر پیاده شدند، که بیشترشان مسلح بودند. چیزی مثل باد از ذهن منصور گذشت: «انگار آن یکی را قبلا دیده‌ام.» دقایقی بعد، مردی سیاه‌پوش در چارچوب در ظاهر شد. ورزیده و هیکلی بود. به محض اینکه نگاه‌ها به هم افتاد، منصور او را شناخت: _ عبدالقادر اُردنی؟! _ مرحبا مجاهد! نبینم روی تخت بیمارستان باشید! عبدالقادر این را گفت و به طرف منصور رفت. همدیگر را در آغوش گرفتند و مصافحه کردند. عبدالقادر به رسم ادب، شانۀ راست منصور را بوسید. منصور احساس کرد که مرد عرب، پرموتر از روزهای جوانی‌اش شده است. با تعجب پرسید: چطور یاد ما کردی؟! شنیده‌ام کارت گرفته‌ای و برای خودت والی شده‌ای؟ عبدالقادر نیم‌نگاهی به در ورودی اتاق انداخت و از مستقر شدن محافظانش مطمئن شد. با خوشرویی پاسخ داد: همان طور که می‌دانید، «دولت اسلامی» قدرشناسی از کسانی که در جهاد سابقه‌دارترند را وظیفۀ خود می‌داند. منصور گرهی در ابروها انداخت و با تردید گفت: می‌دانم که برای عیادت نیامده‌ای. با اینکه منصور استقبال گرمی از دوست قدیمی‌اش نکرده بود، اما هنوز نگاه عبدالقادر صمیمانه می نمود: - همان فرمانده منصور که می شناختم؛ زیرک و صریح! - حاشیه نرو عبدالقادر! حرفت را بزن! عبدالقادر گردن صاف کرد و با قیافه ای جدی گفت: ما تصمیم گرفته‌ایم علیه شیعیان رافضی یک جنگ تمام عیار راه بیندازیم؛ هرجا که ممکن باشد.   بریده ای از کتاب «تکفیری» - نوشته مهدی دُریاب  انتشارات کتابستان @seyyedebrahim
دوستات گرامی بعلت اشکال فنی رسانه ایتا نمیدونیم چرا اعضا رسیدن پنج نفر لطفا اعضای محترمی که هستند اعلام حضور کنند آیدی بنده تا بدونیم مشکل از ایتاس و رفع میشه یا واقعا اعضا همون پنج نفرن؟ @hoseinshahid
🌸 به میلاد امام سجاد جبرانی باشد براے دیروز 😃 ♥️ ╔═ 🌼 ═══ ♥️ ═══ @seyyedebrahim ╚═ ⚘ 🌸 ═══ ♥️ ═══ 🌼 ═╝
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 *انقلابی مانده ایم و اهل کتمان نیستیم* *از مسیر آمده هرگز پشیمان نیستیم* *روز اول با امام عشق پیمان بسته ایم* *اهل کوتاه آمدن از عهد و پیمان نیستیم* *۱۲فروردین روز جمهوری اسلامی مبارک* 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 *دربهار آزادی جای امام و شهدا خالی* 🌹 سلام علیکم ورحمةالله 🌺 با آرزوی سلامتی و تندرستی برای همه مردم دنیا بویژه هم وطنان عزیزمان 💚💚💚💚 @seyyedebrahim
✨کلام شهید؛ 🔷خدا نکند که : حرف زدن و نگاه کردن به نامحرم برایتان عادی شود. پناه می برم به خدا از روزی که گناه ، فرهنگ و عادت مردم شود. 🌹شهید_سیاهکالی 🌷🌷🌷🌷🌷 @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 آزارم می‌داد، ولی می‌دانستم اعتراضم بی‌فایده است. هنوز تو رودربایستی با تو بودم‌. 🔺گاز و ماشین‌لباسشویی هم وصل نبود و باید می‌ماندی و این‌ها را راه می‌انداختی، اما تو رفتی و من هم نکردم. 💠یک هفته شد...، دو هفته شد... و من فهمیدم خیلی و من باید خودم به یکی تلفن بزنم که از بیرون بیاید و این کارها را انجام بدهد. ✨مادرت فهمید و گفت: «سمیه جان، مصطفی در خانه که بود دست به سیاه‌وسفید نمی‌زد، تو به بگیر!» ❇️اما من نمی‌آمد، چون می‌دانستم برای ساخته شده‌اند. 🔺این‌طور کارها به دست‌وپایت تار می‌تنید و پایگاه برایت در بود. 📚برگرفته از کتاب ... انتشارات @seyyedebrahim
♥️😔 می خوانمت ... ولے ...!!! خیلی خیلی دوری ... نه دستم به دستانت میرسد ...! نه چشمانم به نگاهت ...!‌ چــاره ای کن ...! "تــو" را کم داشتن ...! کم نیست ...! است ...! @seyyedebrahim