eitaa logo
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
749 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
64 فایل
ٖؒ﷽‌ شهید صدرزاده میگفت یه شهید‌انتخاب‌کنیدبرید‌دنبالش بشناسیدش‌باهاش‌ارتباط برقرارکنید‌شبیهش‌بشیدحاجت بگیریدشهیدمیشید‌ٖؒ خادم کانال @solaimani1335 @shahid_hajali
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊 :بانو بهناز ضرابی.. فصل یازدهم..( قسمت نهم )🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 نشست وسط اتاق و گفت: ای داد بی داد. تو که نیستی ببینی هر روز چه دسته گل هایی جلوی چشم ما پر پر می شوند. خیلی هایشان زن و بچه دارند. چه کسی این شب عیدی برای آن ها لباس نو می خرد؟ نشستم رو به رویش و با لج گفتم: اصلا من غلط کردم بچه های من لباس عید نمی خواهند. گفت: ناراحت شدی. گفتم: خیلی تو که نیستی زندگی مرا ببینی کی بالای سر من و بچه هایت بودی ما هم به خدا دست کمی از بچه های شهدا نداریم. عصبانی شد. گفت: این حرف را نزن. همه ما هر کاری می کنیم وظیفه مان است تکلیف است باید انجام بدهیم بدون اینکه منت سر کسی بگذاریم ما از امروز تا هر وقت که جنگ هست عید نداریم ما هم درد خانواده شهداییم. بلند شدم و رفتم آن اتاق با قهر گفتم: من که گفتم قبول. معذرت می خواهم اشتباه کردم. بلند شد توی اتاق چرخی زد و در را بست و رفت. تا عصر حالم گرفته بود بق کرده بودم و یک گوشه نشسته بودم نه حال وحوصله بچه ها را داشتم نه اخلاقم سر جایش بود که بلند شوم و کاری بکنم. کلافه بودم بغضی ته گلویم گیر کرده بود که نه بالا می آمد و نه پایین می رفت. هوا تاریک شده بود صمد هنوز برنگشته بود با خودم فکر کردم دیدی صمد بدون خداحافظی گذاشت و رفت. از یک طرف از دستش عصبانی بودم و از طرف دیگر دلم برایش تنگ شده بود از دست خودم هم کلافه بودم می ترسیدم قهر کرده و رفته باشد. دیگر امیدم ناامید شده بود بلند شدم چراغ ها را روشن کردم وضو گرفتم تا برای نماز آماده بشوم همان موقع دلم شکست و گفتم: خدایا غلط کردم، ببخش این چه کاری بود کردم صمد را برگردان. توی دلم غوغایی بود یک دفعه صدای در آمد صدای خنده و جیغ و داد بچه ها که بلند شد صمدم برگشته سرجانماز نشسته بودم صمد داشت صدایم می زد: قدم قدم جان! قدم خانم کجایی؟! دلم غنج رفت آمدم توی اتاق. دیدم دو تا ساک بزرگ گذاشته کنار پشتی بچه ها را بغل کرده. آهسته سلام دادم. خندید و گفت: سلام به خانم خودم. چطوری قدم خانم؟! به روی خودم نیاوردم سرسنگین جوابش را دادم. اما ته دلم قند آب می شد گفت: ببین چی برایتان خریده ام خدا کند خوشت بیاید و اشاره کرد به دو تا ساک کنار پشتی. رفتم توی آشپزخانه و خودم را با آشپزی مشغول کردم اما تمام حواسم به او بود برای بچه ها لباس خریده بود و داشت تنشان می کرد یک دفعه دیدم بچه ها با لباس های نو آمدند توی آشپزخانه. نگران شدم لباس ها کثیف شود. بغلشان کردم و آوردمشان توی اتاق. تا مرا دید گفت: یک استکان چای که به ما نمی دهی اقلاً بیا ببین که از لباس هایی که برایت خریده ام خوشت نمی آید؟! دید به این راحتی به حرف نمی آیم. خندید و گفت: جان صمد بخند. خنده ام گرفت. گفت: حالا که خندیدی، آن ساک مال تو. به جان قدم اگر بخواهی اخم و تَخم کنی، همین الان بلند می شوم و می روم چند نفری از بچه ها دارند امشب می روند منطقه. دیدم نه انگار قضیه جدی است و نمی شود از این ادا اطوارها در آورد. ساک را برداشتم و بردم آن یکی اتاق و لباس ها را پوشیدم سلیقه اش مثل همیشه عالی بود. برایم بلوز و دامن پولک دوزی خریده بود که تازه مد شده بود داشتم توی آینه خودم را نگاه می کردم که یک دفعه سر رسید و گفت: به ... به ، قدم به جان خودم ماه شده ای چقدر به تو می آید. خجالت کشیدم و گفتم: ممنون می روی بیرون. می خواهم لباسم را عوض کنم. دستم را گرفت و گفت: چی می خواهم لباسم را عوض کنم نمی شود باید همین لباس را توی خانه بپوشی مگر نگفتم عید نداریم. اما هر وقت که پیش هم هستیم و تو می خندی عید است. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی از وصیت‌نامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی:🌹 خداوندا!  سر من، عقل من، لب من،🌹 شامّه من، گوش من، قلب من، 🌹 همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر می‌برند: یا ارحم‌الراحمین!🌹  مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آن‌چنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله🌹 رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺 @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 اشڪهایے را ڪه مےریزم نثارِ مادر اسٺ هدیہ بر غم هاے قلبِ بےقرارِ مادر اسٺ مےرسد روزے ڪه سوغاٺِ مدینہ مےشود تربٺِ پاڪے ڪه از خاڪ مزارِ مادر اسٺ 🥀 🥀
😇 🌱 بخیر می‌شود این صبح‌های دلتنگی ؛ ببین که روشنم از یادِ خوبِ لبخندت ... :) ♥️ 🦋 ♥️ :) 🥀 @seyyedebrahim
پشت‌پا خورده ز مردم گله را می‌فهمد این دل تنگ مگر فاصله را می‌فهمد همه را با خبر از آمدنت کن، برگرد جامه‌ی آمدنت را به تنت کن، برگرد ⁉️ @seyyedebrahim
: 🌷شهـــــادت یعنی؛ 🥀زنــدگے کـن، امـا فقط برای خدا... اگـــــر میخواهید زنــدگے ڪنـید، "فقط برای خدا"🥀 @seyyedebrahim
❤️🍃 خودت‌برای‌ظهـورت‌دعاڪن و‌برگـرد! دعای‌مـن‌به‌خودم‌هم‌نمیڪنداثـری... +جُزخواستـن تـو هیچ‌نخواهـد دلِ‌ما...♥️ 💕 @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی از اعضای کانال برای شفای یکی از اقوامشون التماس دعای فراوان دارند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زاد روز مسعود حضرت عیسی مسیح (ع) پیام آور رحمت واسعه الهی بر بشر پیامبر صلح و محبت بر جان های زلال و حق طلب گرامی باد   @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدمصطفی‌صدر‌زاده....(: شهید‌صدر‌زاده‌همہ‌جوره‌با‌خد‌ا‌معاملہ‌کرده‌بود.... ادامہ‌در‌عڪس 🌸🌱 سخنی‌از‌‌همرزمان‌شهید🍁😍 ڪپی‌بہ‌شرط‌خواندن‌زیارت‌عاشورا‌برای‌شهید... ♥️ |♡🍂 @seyyedebrahim
💔 🍃 زندگی چیست به جز لحظه‌ی خندیدن تو؟ صبح، یعنی ڪھ چراغانی‌ام از لبخندت...:) ♥️ 🦋 ♥️ :) 🥀 روزگارتون شهدایی ✨ @seyyedebrahim
﷽ نشستـه غرق تماݜای خودݜ ڪسی نیامده😞 جـز او سر قرار چه انتظارعجیبیسٺ اینکه ݜب تاصبح ڪسی قنوت بگیـردبه انتظار خودۺ😔
😇 🌱 بخیر می‌شود این صبح‌های دلتنگی ؛ ببین که روشنم از یادِ خوبِ لبخندت ... :) ♥️ 🦋 ♥️ :) 🥀 @seyyedebrahim
🌱 خـدایا از تـوممنونـم‌بـی‌انـدازه ڪـه در دل مـا محـبت «سیـدعلــی‌خامنــه‌ای» را انداختـی تا بیامـوزد درس"ایستادگـی" را درس اینڪـه یـزید‌هـای‌دوران‌را بشناسیـم و جلـوی آنـهاسـرخـم نکنیـم. "شهیـد صـدرزاده✨ " @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏔 مکتب حاج قاسم نماد عقلانیت یک انسان مومن هست... ❇️ استاد پناهیان در گفتگو با سایت رهبر انقلاب @seyyedebrahim
💔 :) گاهۍتمام‌جمعیت‌شـھر... همان‌یڪ‌نفࢪےهست‌کہ‌نیست 🙃🥀✨ ♥️ :) 🥀 @seyyedebrahim