eitaa logo
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
750 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
66 فایل
ٖؒ﷽‌ شهید صدرزاده میگفت یه شهید‌انتخاب‌کنیدبرید‌دنبالش بشناسیدش‌باهاش‌ارتباط برقرارکنید‌شبیهش‌بشیدحاجت بگیریدشهیدمیشید‌ٖؒ خادم کانال @solaimani1335 @shahid_hajali
مشاهده در ایتا
دانلود
💕ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه صبح روز شنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۳۷۸، که تیمسار صیاد شیرازی با اتومبیل خود به قصد عزیمت به محل کارش از خانه خارج شده بود، مورد سوء قصد عوامل تروریست منافقین قرار گرفت و به شدت مجروح شد. اهالی محل که از این حادثه مطلع شدند بلافاصله او را به بیمارستان فرهنگ انتقال دادند که متأسفانه بر اثر شدت جراحات وارده، در بیمارستان به شهادت رسید.💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⏰کتاب "آخرین گلوله صیاد" و "افلاکیان زمین"زندگی نامه و خاطراتی از شهید بزرگوار صیاد شیرازی را بازگو میکند⏰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️پروردگارا رفتن در دست توست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم. خداوندا ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج)، زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین – من الله التوفیق❤️
💓سه شهید بزرگوار که سپهبد بودند و به شهادت رسیدند (تنها شهدایی که در درجه سپهبدی به شهادت رسیدند)💓 جالب این جا است که هر کدام ۲۰ سال ۲۰ سال به شهادت رسیدند🌷 شادی روح مطهرشان ..... صلوات✨✨✨
┄┅─✵💝✵─┅┄ الهـــی به نام تو که بی نیازترین تنهایی... با تکیه بر لطف و مهربانی ات روزمان را آغاز می کنیم: سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ خاطره ای شهید مصطفی صدرزاده❤️ امر به معروف و نهی از منکر 🔹مصطفی توی سال 85 توی ستاد امر به معروف بود، کاری کرد که یک شبکه ماهواره ای رو توی شهریار گرفتن. 🔷خاطره ای از امر به معروفش رو برام نقل کرده که براتون میگم 🔹شهریار اون زمان یه لاتی داشت به نام محمودخالکوب، که نیروانسانی با تیر زد تو پاش. این آدم سه برابر مصطفی بود، مصطفی میگفت یه بار من دم ایستگاه دیدمش بهش گفتم بیا بریم ببینم... میگفت منو پرت کرد، جوری که افتادم. 💠میخوام بگم مصطفی انقدر جرات داشت 🔹یه لاتی هم بود که گرفته بودنش، مصطفی گفته بود دستش رو دستبند بزنید به دست من. که انقدر دستش رو کشیده بود که مچ مصطفی داغون شده بود، ولی یک بار ندیدم که ناله کنه... دورانی که مجروح بود هم هیچ وقت ناله نمیکرد. 🔷 یادمه روزای آخر با مصطفی رفتیم برای خرید دستگاه میوه خشک ، وقتی داشتیم با مردی که اونجا بود صحبت میکردیم، مصطفی خیلی پاهاش رو میخاروند. بهش گفتم مصطفی تو آبرو وحیثیت مارو داری میبری، هرجا میریم خودتو میخارونی . گفت به خدا قسم پاهام پر از ترکشه، اگه نخارونم نمیتونم آروم بگیرم. که اونجا من واقعا بغض کردم.😔 راوی_همرزم_شهید 🌷🌷🌷🕊🕊🌷🌷🌷 ✅کانال ( با نام جهادی ) @seyyedebrahim
‍ 🌹✨🌹🍃✨🍃🌹✨🌹 ✨🍃 🌹 دوسال پیش مرخصی اومده بود. داشتیم درمورد باهم حرف می زدیم من ازنگرانی ها و دلواپسی هام براش می گفتم. بعداز مکثی گفت مامان تا چیزی مقدر خدا نباشد اتفاق نمی افتد؛ این رو من اونجا با تمام وجودم حس کردم. مامان فقط یک خواهش دارم این که اول برای دعا کن چون دست من امانت هستن. منم دعایی که مادر بزرگش توصیه کرده بود بهش دادم گفتم این دعا رو از خودت دور نکنی، دعای حفظ امام جواد، وقتی می خواست ازاین جا بره قبلش رفته بود از روی دعا کپی کرد برای تمام نیروهاش یک روز که باهاش تماس گرفتم احوالشو‌ پرسیدم. گفت: به خواست خدا و دعای که شما دادی تمام نیروها به سلامت برگشتند. 🌹 ✨🍃 🌹✨🌹✨🍃✨🍃🌹✨🌹 🌹 @seyyedebrahim