eitaa logo
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
747 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
64 فایل
ٖؒ﷽‌ شهید صدرزاده میگفت یه شهید‌انتخاب‌کنیدبرید‌دنبالش بشناسیدش‌باهاش‌ارتباط برقرارکنید‌شبیهش‌بشیدحاجت بگیریدشهیدمیشید‌ٖؒ خادم کانال @solaimani1335 @shahid_hajali
مشاهده در ایتا
دانلود
چه کسی گفته که درد دل من تنهاییست من و یاد تو و شب هر سه رفیقیم رفیق ❤️ 💙 💚 ❣مشق ❣عشق❣ دمشق❣ @seyyedebrahim
••🦋•• ❤️🎤 دوره ی آخری که همراه احمد در منطقه بودم، دیگـر خبری از احمد سابق نبود. انگار داشت خودش را آماده پرواز می کرد🕊. کمتر شوخی می کرد، اوقات فراغتش را مشغول قرائت بود. اگر کوچک ترین غیبت می شنید🚫، تذکر می داد یا از مجلس بیرون می رفت. یک روز وقتی از خواب بیدار شد، ناراحت بود. آنقدر اصرار کردم تا دلیل ناراحتی اش را گفت خوابِ سید ابراهیم {شهیدمصطفےصدرزاده} را دیده بود. بعد از شهادت سید ابرهیم اولین باری بود که خوابش را می دید🔆. می گفت: "سید با خنده، ولی طوری که بخواد طعنه بزنه بهم گفت: با معرفتا❗️به شما ها هم میگن رفیق‼️ چرا به خانواده ام سر نمیزنید⁉️ دوباره چند روز بعد ناراحت و بی قرار بود ولی چیزی نمی گفت😞. با کلی اصرار و التماس حرف از زیر زبانش کشیدم. گفت: "دوباره خواب سید ابراهیم رو دیدم. توی عالم خواب شروع کردم به گریه کردن که سید جان پس کِی نوبت من میشه😭؟ خسته ام. خودت برام یه کاری بکن" می گفت: سید درجواب لبخند ملیحی زد و گفت: "غصه نخور🙂. همه رفقایی که جامانده اند، روزیشون میشه."🕊 حالا که احمد شهید شده، تنها دلخوشی ام همین جمله سید ابراهیم است و به امید روزی هستم که خودم را دوباره در جمعشان ببینم. ✍ دوست و همرزم ♥️ @seyyedebrahim
‍ "بسمـ ربـ العشق ربـ الزهرا س" . . . دوره آخری که همراه احمد در منطقه بودم،دیگـر خبری از احمد سابق نبود. انگار داشت خودش را آماده پرواز می کرد. کمتر شوخی می کرد،اوقات فراغتش را مشغول قرائت قران بود. اگر کوچک ترین غیبت می شنید تذکر می داد یا از مجلس بیرون می رفت. . . . . یک روز وقتی از خواب بیدار شد،ناراحت بود. آنقدر اصرار کردم تادلیل ناراحتی اش را گفت. خوابِ سید ابراهیم را دیده بود(شهید مصطفی صدر زاده).بعد از شهادت سیدابرهیم اولین باری بود که خوابش را می دید.می گفت: "سید با خنده ،ولی طوری که بخواد طعنه بزنه بهم گفت:بامعرفتا!به شماهاهم میگن رفیق!چرابه خانواده ام سر نمی زنید؟!" دوباره چند روز بعد ناراحت و بی قرار بود ولی چیزی نمی گفت.با کلی اصرار و التماس حرف از زیر زبانش کشیدم. گفت: "دوباره خواب سید ابراهیم رو دیدم.توی عالم خواب شروع کردم به گریه کردن که سیدجان پس کِی نوبت من میشه؟خسته ام.خودت برام یکاری بکن" می گفت: سید درجواب لبخند ملیحی زد و گفت: "غصه نخور.همه رفقایی که جامانده اند،شهادت روزیشون میشه." حالا که احمد رفته تنها دلخوشی ام همین جمله سید ابراهیم است.و به امید روزی هستم که خودم را دوباره در جمعشان ببینم. راوی:دوست و همرزم شهید . . . ✅ کانال (با نام جهادی ) @seyyedebrahim
💔(: ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را سعدی ❤️ 💚
🌿🌸 ماصاحبِ آرزویی هستیم که شیرینی وصالش را شهدا چشیده اند...💔 ❤️ 💚 💛