فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هُوَالمُصَوِّر
از شدت تب چشمانم تار میبیند اما باز...
چشمانم به راه توست!
باز جمعه در راه است...
امیدم چند برابر شده برای دیدارتان!
میان درد و آه هایم،هزار طبیب هم که بیاید از درد خود ناله میکنم و شکایت...
اما نام حبیب که میآید حتی درد هم لذت بخش میشود!
دردی که بیمار را به حبیبش برساند مرهم دل است.
شب جمعه و باز هوای زیارت حضرت ارباب!
باز سرخی پرچمش بیداد میکند در دلم با این تب سوزان!
حضرت عطشان سوز دل و تن تبآلود آوردهام...
باز محتاج آب حیاتم!
جهانی تب گرفته و من ... نیز هم!
عشق تب دارد... سوز دل دارد!
یار نیامد همه بیماریم!
معشوق،عاشقش را جان به لب میخواهد!
این همه جان به لب آمد،اما هنوز نیامده حضرت جانان!
من در این درد جز او را درمان نخواستم!
باز دست من و دامان حضرت دلبر!
با آنکه هنوز هم بر قولم وفادار هستم اما...
این بار عظم البلا پیش دستی میکند و دستم را میگیرد...
باز نام تو برایم دریا میشود با شفاعت آشناترین به عشق و عطش و جان دادن!
اللهم عجل لولیک الفرج به حق عطشان کربلا علیه السلام
#نوای_انتظار
#یلدای_غیبت
@seyyedebrahim