❇️ولى در مقابل گروه اندکى، عالم و اندیشمند، پرهیزگار و با ایمان که افق فکرشان از این مسائل برتر و بالاتر بود در آنجا حاضر بودند، کسانى که شخصیت را با معیار زر و زور، نمى سنجیدند،
کسانى که ارزشها را در امکانات مادى جستجو نمى کردند، کسانى که بر این گونه نمایش هاى مسخره، همیشه لبخندِ تمسخرآمیز مى زدند، و این مغزهاى پوک را تحقیر مى کردند.
📗 چنان که قرآن مى گوید: کسانى که علم و آگاهى به آنها داده شده بود، صدا زدند: واى بر شما! چه مى گوئید؟ ثواب و پاداش الهى براى کسانى که ایمان آورده اند، و عمل صالح انجام مى دهند، بهتر است،.
و سپس افزودند: این ثواب الهى تنها در اختیار کسانى قرار مى گیرد که صابر و شکیبا باشند.
❇️آنها که، در مقابل زرق و برقهاى هیجان انگیز و زینتهاى دنیا استقامت به خرج مى دهند، آنها که، در برابر محرومیتها مردانه مى ایستند، و در مقابل ناکسان سر فرو نمى آورند، آنها که، در بوته آزمایش الهى، آزمایش مال و ثروت و ترس و مصیبت، همچون کوه پا بر جا مى ایستند، آرى، آنها، لیاقتِ ثواب الهى را دارند.
مسلماً، منظور از جمله الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ ، دانشمندان مؤمن بنى اسرائیل است که در میان آنها مردان بزرگى همچون یوشع بودند،
ولى جالب این است که: در برابر جمله الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا که درباره گروه اول آمده، تعبیر به الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الآخِرَة نمى کند، بلکه تنها تکیه بر علم مى کند، چرا که علم خمیر مایه و ریشه ایمان و استقامت و عشق به ثواب الهى و سراى آخرت است.
📚 در تواریخ و روایات در اینجا ماجراى دیگرى نقل شده است که: نشانه نهایتِ بى شرمى قارون است، و آن این که:
روزى موسى(علیه السلام) به قارون گفت: خداوند به من فرمان داده که حق نیازمندان یعنى زکات مالت را بگیرم، قارون هنگامى که از کم و کیف زکاة باخبر شد، و با یک حسابِ ساده فهمید چه مبلغِ هنگفتى را باید در این راه بپردازد، سر باز زد، و براى تبرئه خویش به مبارزه با موسى(علیه السلام) برخاست، او در میان جمعى از ثروتمندان بنى اسرائیل ایستاده گفت: مردم! موسى مى خواهد اموال شما را بخورد، دستور نماز آورد پذیرفتید، امور دیگر را نیز همه پذیرفتید، آیا زیرا این بار هم مى روید که اموالتان را به او بدهید؟! گفتند: نه، ولى چگونه مى توان با او مقابله کرد؟
قارون در اینجا یک فکرِ شیطانى به نظرش رسید، گفت: من راه خوبى فکر کرده ام، به عقیده من باید براى او پرونده عمل منافى عفت، ساخت! باید به سراغ زنِ بدکاره اى از فواحش بنى اسرائیل بفرستیم، تا به سراغ موسى(علیه السلام) برود و او را متهم کند که با او سر و سرّى داشته! آنها پسندیدند و به سراغ آن زن فرستاده گفتند: آنچه خودت بخواهى به تو مى دهیم، که گواهى دهى موسى(علیه السلام) با تو رابطه نامشروع داشته! او نیز این پیشنهاد را پذیرفت، این از یکسو. از سوى دیگر، قارون به سراغ موسى(علیه السلام) آمد گفت: خوب است بنى اسرائیل را جمع کنى و دستورات خداوند را بر آنها بخوانى، موسى(علیه السلام) پذیرفت و آنها را جمع کرد.
گفتند: اى موسى! دستورات پروردگار را بازگو! گفت: خداوند به من دستور داده: جز او را پرستش نکنید، صله رحم به جا آورید، و چنین و چنان کنید، و در مورد مرد زناکار دستور داده است اگر زناى محصنه باشد، سنگسار شود!
آنها (ثروتمندان توطئه گر بنى اسرائیل) در اینجا گفتند: حتى اگر خود تو باشى!! گفت: آرى، حتى اگر خود من باشم!!
در اینجا وقاحت را به آخرین درجه رسانده و گفتند: ما مى دانیم که تو خود مرتکبِ این عمل شده اى، و به سراغ فلان زن بدکاره رفته اى، و فوراً به دنبال آن زن بدکاره فرستاده گفتند: تو چگونه گواهى مى دهى؟
موسى(علیه السلام) رو به او کرد گفت: به خدا سوگندت مى دهم حقیقت را فاش بگو!
زن بدکاره با شنیدن این سخن، تکان سختى خورد، لرزید و منقلب شد و گفت: اکنون که چنین مى گوئى، من حقیقت را فاش مى گویم، اینها از من دعوت کردند و پاداش سنگینى قرار دادند که تو را متهم کنم، ولى گواهى مى دهم که تو پاکى و رسول خدائى!
در روایتِ دیگرى آمده است: آن زن گفت: واى بر من، من هر کار خلافى را کرده ام، اما تهمت به پیامبر خدا نزده ام! و سپس دو کیسه پولى را که به او داده بودند نشان داد و گفتنى ها را گفت.
موسى(علیه السلام) به سجده افتاد گریست، در اینجا بود که فرمان مجازات قارونِ زشت سیرتِ توطئه گر، صادر شد.
در همین روایت آمده است: خدا، فرمانِ خسف (فرو رفتن در زمین) را در اختیار موسى(علیه السلام) قرار داد.
┄┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┄
🇮🇷 سایت موسسه قرآنی شیفتگان وحی
http://shifteganvahye.com
🇮🇷کانال موسسه درایتا
@sh37233392
🇮🇷پیج اینستاگرام
https://www.instagram.com/shiftegan.vahy?r=nametag
📗آیه۸۱: قرآن مجید مى گوید:
ما او و خانه اش را در زمین فرو بردیم (فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الأَرْضَ).
آرى، هنگامى که طغیان، سرکشى و تحقیر مؤمنان تهیدست، و توطئه بر ضد پیامبر پاک خدا، به اوج خود برسد، دست قدرت الهى از آستین بیرون مى آید و به حیاتِ طغیانگران، پایان مى دهد، چنان آنها را درهم مى کوبد که زندگى آنها عبرتى براى همگان مى گردد.
مسأله خسف که در اینجا به معنى فرو رفتن و پنهان گشتن در زمین است، بارها در طول تاریخ بشر واقع شده است که زمین لرزه شدیدى آمده و زمین از هم شکافته شده و شهر یا آبادى هائى را در کام خود فرو بلعیده است، ولى این خسف با موارد دیگر متفاوت بود، طعمه اصلى او فقط قارون و گنج هاى او بود.
عجبا! فرعون در امواج نیل فرو مى رود، و قارون در اعماق زمین، آبى که مایه حیات است مأمور نابودى فرعونیان مى شود، و زمینى که مهد آرامش است، گورستان قارون و قارونیان.
مسلّم است که در آن خانه، قارون تنها، نبود، او و اطرافیانش، او و هم سنگرانش او و یاران ظالم و ستمگرش، همه در اعماق زمین فرو رفتند.
درآیه۸۲)
❇️ دگرگونىِ عجیب تماشاچیان دیروز را که از مشاهده جاه و جلال قارون به وجد و سرور آمده بودند، و آرزو مى کردند: اى کاش براى همیشه، یا لااقل یک لحظه به جاى او بودند منعکس مى کند، که به راستى عجیب و آموزنده است، مى گوید: آنها که دیروز آرزو داشتند: به جاى او باشند، آن گاه که صحنه فرو رفتن او و ثروتش را به قعر زمین دیدند مى گفتند: واى بر ما! گوئى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مى دهد، و بر هر کس بخواهد تنگ مى گیرد و کلید آن تنها در دست او است.
امروز، بر ما ثابت شد، که هیچ کس از خود چیزى ندارد، هر چه هست از ناحیه او است، نه عطایش دلیل بر رضایت و خشنودى از کسى است، و نه منعش دلیل بر عدم ارزش او در پیشگاه خدا است.
او با همین ثروتها، افراد و اقوام را به آزمایش مى کشد، و نهاد و سیرت آنان را آشکار مى سازد.
سپس، در این فکر فرو رفتند که، اگر دعاىِ مصرانه آنها، دیروز به اجابت مى رسید و خدا آنها را به جاى قارون مى گذاشت،
لذا، در مقامِ شکر این نعمت بر آمده و گفتند: اگر خداوند بر ما منت نگذارده بود، ما را هم به قعر زمین فرو مى برد !
اى واى! گوئى کافران هرگز رستگار نمى شوند.
الآن، حقیقت را و نتیجه غرور و غفلت، و سرانجام کفر و شهوت را با چشم خود می بینیم.
🌴سرانجام، قارون مغرور، با کفر و بى ایمانى از دنیا رفت، هر چند یک روز در عِداد قاریان تورات و دانشمندان بنى اسرائیل بود، و خویشاوندى نزدیکى با موسى(علیه السلام)داشت.
✨✨نکته ها:✨✨
🔴۱ ـ قارون هاى دیروز و امروز!
داستان قارون پرده از روى حقایق بسیارى در زندگى انسانها برمى دارد.
این داستان نشان میدهد که غرور و مستى ثروت، گاه انسان را جنون نمایش دادن ثروت و به رخ دیگران کشیدن، جنون لذت بردن از تحقیر تهى دستان میرساند!
و غرور و مستى و عشق بى حد و حصر به سیم و زر، گاه سبب مى شود که دست به زشت ترین و ننگین ترین گناهان بزند،
در مقابل پیامبر پاک خدا، قیام کند و به مبارزه و ستیز با حق و حقیقت برخیزد،
و حتى بى شرمانه ترین تهمت ها را به پاک ترین افراد ببندد،
🔴غرور و مستى ناشى از ثروت، به انسان اجازه نمى دهد: نصیحت اندرزگویان را بشنود و سخن خیرخواهان را به کار بندد.
این مغروران بى خبر، خود را از همه دانشمندتر و آگاه تر مى دانند، و به گمان این که: ثروتشان، که گاه، از طریق غصبِ حقوق دیگران، به دست آمده است، دلیل بر عقل و هوش و درایت آنها است، همه را نادان و خود را دانا مى پندارند!
حتى کارشان به جائى مى رسد که، در برابر پروردگار اظهار وجود مى کنند، و دم از استقلال زده مى گویند: آنچه را پیدا کرده ایم به ابتکار، هوش سرشار، خلاقیت، استعداد و اطلاعاتِ بى نظیر خودمان بوده است.
🔺 اگر قارون با اطرافیانش و تمام ثروتش به قعر زمین فرو رفت و نابود شد، دیگران به اشکال دیگرى نابود مى شوند، و گاه، حتى زمین، ثروتشان را به شکل دیگرى مى بلعد، ثروت هاىِ عظیم خود را تبدیل به کاخ ها، باغ ها و زمین هائى مى کنند که هرگز از آن استفاده نخواهند کرد، و گاه، حتى اموال خود را مى دهند و زمینهاى بایر و موات را خریدارى مى کنند، به این خیال که آن را تقسیم کرده و به قیمتهاى گزافى بفروشند، و به این ترتیب، زمین ثروتشان را مى بلعد!.
این گونه افراد سبک مغز، چون راهى براى خرج کردن ثروت عظیم خود پیدا نمى کنند، رو به سوى ارزشهاى خیالى مى آورند، مجموعه اى از کاسه کوزه هاى شکسته قدیمى را، به عنوان عتیقه هاى گرانبها!، و گاه، مجموعه اى از تابلوهاى بى رنگ و یا حتى مجموعه اى از تمبرهاى پستى، اسکناسها و مانند آن که متعلق به سالها و یا قرون گذشته است، به عنوان باارزشترین کالاها در قصر و کاخ خود جمع آورى مى کنند،
🔴آنها این زندگى تجملى و تخیلى را، در حالى فراهم آورده اند، که در شهر و دیار آنها و گاه در همسایگى دیوار به دیوارشان، افراد محرومى هستند، که شب گرسنه مى خوابند، و عجب این که: چنان وجدان آنها تحلیل رفته که حتى کمترین ناراحتى از این وضع احساس نمى کنند!
گاه، حیوانات آنها داراى مرفه ترین زندگى هستند، و حتى از معلم و پزشک و دارو بهره مى گیرند، در حالى که انسانهاىِ مظلومى در نزدیکى آنها، در بدترین شرائط، زندگى مى کنند، و یا در بستر بیمارى ناله سرداده اند، نه پزشکى بر بالین آنها حاضر مى شود و نه قطره دوائى.
تمام این بحثها، گاه، درباره افراد معینى در یک جامعه است، و گاه، درباره یک کشور،
یعنى یک کشور، قارونى مى شود، در مقابل دیگر کشورهاى دنیا! همان گونه که در عصر خود، در مورد کشورهائى همچون آمریکا و بسیارى از ممالک اروپائى مى بینیم.
آنها مجلل ترین زندگى را به قیمتِ استثمار مردم جهان سوم ، و کشورهاى فقیر و تهیدست براى خود فراهم ساخته اند، به طورى که گاه، موادِ غذائىِ اضافى آنها که به زباله دانها ریخته مى شود، اگر به طور صحیحى جمع آورى مى شد، براى تغذیه ملیونها انسان گرسنه کافى بود.
🔹این که: مى گوئیم کشورهاى فقیر، نه این است که حقیقتاً فقیر باشند، اینها در حقیقت دزد زده و غارت شده اند، گاهى بهترین و گرانبهاترین منابع زیر زمینى در اختیار آنها است، اما این ابر غارتگران، همه را مى برند و آنها را بر خاک سیاه مى نشانند.
اینها، قارون هاى زالوصفتى هستند که پایه هاى کاخ بیدادگرى خود را بر ویرانه هاى کوخهاى مستضعفین بنا نهاده اند، و تا مستضعفین جهان دست به دست هم ندهند، و آنها را همچون قارون به قعر زمین نفرستند، اوضاع دنیا به همین صورت خواهد بود.
و
موضع اسلام در برابر مسأله ثروت✨
نباید این چنین استنباط شود که: اسلام در برابر مال و ثروت، موضع منفى دارد و با آن مخالف است، نباید تصور کرد که اسلام، فقر را مى پسندد و دعوت به فقر مى کند،
بلکه به عکس، اسلام، به عنوان یک وسیله مؤثر و کارساز روى ثروت تکیه مى کند در آیه ۱۸٠ سوره بقره
از مال ، تعبیر به خیر شده است.
و در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: نِعْمَ الْعَوْنُ الدُّنْیَا عَلَى طَلَبِ الآخِرَةِ: دنیا کمک خوبى است براى رسیدن به آخرت .
بلکه، آیاتِ مورد بحث، که شدیدترین مذمت را از قارون ثروتمند مغرور مى کند، شاهد گویائى بر این موضوع است، منتها اسلام، ثروتى را مى پسندد که به وسیله آن ابتغاء دار آخرت و طلبِ سراىِ دیگر شود، چنان که دانشمندان بنى اسرائیل به قارون گفتند: وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللّه الدّارَ الآخِرَةَ .
اسلام، ثروتى را مى پسندد که در آن أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللّه اِلَیْکَ و نیکى به همگان باشد.
اسلام، ثروتى را مدح مى کند، که در آن لاتَنْسَ نَصِیْبَکَ مِنَ الدُّنْیا تحقق یابد.
بالاخره اسلام، ثروتى را خواهان است که مایه فساد در زمین و فراموش کردن ارزشهاى انسانى و گرفتار شدن در مسابقه جنون آمیز تکاثر نگردد، و انسان را به خود برتربینى ، تحقیر دیگران و احیاناً رویاروئى با پیامبر خدا نکشاند.
وسیله اى باشد، براى استفاده همگان، براى پر کردن خلأهاى موجودِ اقتصادى، براى مرهم نهادن بر زخم هاى جانکاه محرومان، و براى رسیدن به نیازها و مشکلات مستضعفان.
علاقه به چنین ثروتى با چنین هدف هاى مقدسى، علاقه به دنیا نیست، علاقه به آخرت است، چنان که در حدیثى مى خوانیم یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) خدمتش آمد شکایت کرد، که ما دنبال دنیا هستیم و به آن علاقمندیم (از این مى ترسیم که دنیاپرست باشیم).
امام(علیه السلام) (که پاکى و تقواى آن مرد را مى دانست) فرمود: با این ثروت دنیا چه مى خواهى انجام دهى؟ در پاسخ عرض کرد: هزینه خود و خانواده ام را تهیه کنم، و به خویشاوندانم کمک نمایم، در راه خدا انفاق کنم، و حج و عمره به جا آورم. امام(علیه السلام) فرمود: لَیْسَ هَذَا طَلَبُ الدُّنْیَا هَذَا طَلَبُ الآخِرَةِ: این، دنیاطلبى نیست این طلب آخرت است .
و از اینجا، فاسد بودن عقیده دو گروه: گروهى از مسلمان نماهاى بى خبر از تعلیمات اسلام، که اسلام را حامى مستکبران معرفى مى کنند و گروهى از دشمنان مغرض که مى خواهند چهره اسلام را دگرگون نشان داده و آن را ضد ثروت و طرفدار فقر نشان دهند، روشن مى شود.
اصولاً یک ملت فقیر، نمى تواند آزاد و سربلند زندگى کند.
فقر، وسیله وابستگى است.
فقر، مایه روسیاهى در دنیا و آخرت است.
و فقر، انسان را به گناه و آلودگى دعوت مى کند.
📚 در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: غِنىً یَحْجُزُکَ عَنِ الظُّلْمِ خَیْرٌ مِنْ فَقْر یَحْمِلُکَ عَلَى الإِثْمِ:
بى نیازى که تو را از تجاوز به حق دیگران باز دارد از فقرى که تو را وادار به گناه کند بهتر است .
❇️جوامع اسلامى باید بکوشند هر چه بیشتر، غنى و بى نیاز گردند، به مرحله خودکفائى برسند و روى پاى خود بایستند و شرف و عزت و استقلال خود را بر اثر فقر، فداى وابستگى به دیگران نکنند و بدانند خط اصیل اسلام این است.
📗آیه۸۳)
یک نتیجه گیرى کلى از این ماجرا است، مى فرماید:
سراىِ آخرت را براى کسانى قرار مى دهیم که، اراده برترى جوئى در زمین و فساد را ندارند .
نه تنها برترى جوى و مفسد نیستند، که اراده آن را نیز نمى کنند، قلبشان از این امور پاک، و روحشان از این آلودگیها منزه است.
آنچه سبب محرومیت انسان از مواهب سراى آخرت مى شود، در حقیقت همین دو است، برترى جوئى (استکبار) و فساد در زمین که همه گناهان در آن جمع است.،
❇️چرا که هر چه خدا از آن نهى کرده، حتماً بر خلاف نظام آفرینش انسان و تکامل وجود بوده، بنابراین ارتکاب آن، نظام زندگى او را بر هم مى زند، لذا مایه فساد در زمین است.
حتى مسأله استعلاء و برترى جوئى، خود یکى از مصادیق فساد در ارض است،
و دیدیم آنچه که مایه بدبختى و هلاک و نابودى قارون شد، همان استکبار و برترى جوئى بود.
📚 در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم:
اِنَّ الرَّجُلَ لَیُعْجِبُهُ أَنْ یَکُونَ شِراکُ نَعْلِهِ أَجْوَدَ مِنْ شِراکِ نَعْلِ صاحِبِهِ فَیَدْخُلُ تَحْتَها!:
گاه مى شود که انسان از این لذت مى برد که بند کفش او از بند کفش دوستش بهتر باشد و به خاطر همین داخل تحت این آیه مى شود، (چرا که اینهم شاخه کوچکى از برترى جوئى است!
📗 آیه۸۴ میفرماید:
کسى که کار نیکى انجام دهد، پاداشى بهتر از آن دارد (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها).
این همان مرحله تفضل است، یعنى خداوند همچون مردمِ تنگ نظر نیست که به هنگام رعایت عدالت ، سعى مى کنند مزد و پاداش، درست به اندازه عمل باشد، او گاهى ده برابر و گاه صدها برابر و گاه هزاران برابر، از لطف بى کرانش پاداش عمل مى دهد، و حداقلِ آن، همان ده برابر است،
📗چنان که در آیه ۱۶٠ سوره انعام مى خوانیم:👈 مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها ، و حداکثر آن را تنها خدا مى داند، که گوشه اى از آن، در مورد انفاق در راه خدا، در آیه ۲۶۱ سوره بقره آمده است.
البته، این مضاعف ساختن اجر و پاداش، بى حساب نیست، بستگى به میزان پاکى عمل و اخلاص و حسن نیت و صفاى قلب دارد،
❇️ این، مرحله تفضل الهى درباره نیکوکاران. سپس، به ذکر مجازاتِ بدکاران پرداخته، مى گوید: به کسانى که کار بد کنند، مجازاتى جز اعمالشان داده نمى شود !
و این مرحله عدل پروردگار است، چرا که ذره اى بیش از آنچه انجام داده اند، کیفر نمى شوند.
❇️جالب این است که مى گوید: اعمال خود آنها کیفر آنها است، یعنى این که عملشان طبقِ قانونِ بقاء موجودات در عالم هستى، آثارش چه در درون جان، و چه در بیرون، در این عالم باقى مى ماند، و در قیامت که روز آشکار شدن پنهانى ها (یوم البروز) است، در شکلى مناسب خود تجسم مى یابد، و با گنهکاران همراه خواهد بود و آنها را شکنجه و آزار مى دهد
┄┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┄
🇮🇷 سایت موسسه قرآنی شیفتگان وحی
http://shifteganvahye.com
🇮🇷کانال موسسه درایتا
@sh37233392
🇮🇷
موسسه قرآنی شیفتگان وحی برگزار می نماید
🔰قرائت سطح ۳ ویژه کسانی که تجوید ۱ را گذرانده اند
🌴دو روز در هفته
دوشنبه ها و چهارشنبه ها
⏰ ساعت ۸/۳۰ الی ۱۰
آی دی جهت ثبت نام 👈@Shftegane
🇮🇷کانال موسسه
@sh37233392
افتخار ما خدمتگذاری شماست 💕
ما را همراهی کنید در کانال
" موسسه قرآنی شیفتگان وحی "
در پیام رسان ایتا
@sh37233392
┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅