eitaa logo
•|شَهید عَباس دانِشگَر |•
661 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
109 فایل
♦️شهید مدافع حرم عباس دانشگر سردار اباذری: شهید عباس دانشگر نمونه بارز یک جوان مومن انقلابی بود👌🏻♥️ #نشر مطالب کانال باعث زنده نگهداشتن یاد شهدا می شود فوروارد زیباتره♡ ¹³⁹⁸.⁹.²⁴ (: ✨🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
📱💻📲 ... هر چند وقت یکبار به من یادآوری کن نامحرم، نامحرم است.... چه در دنیای حقیقی... چه در دنیای مجازی... ✅یادمان بینداز فاطمه(س) را، که از نابینا رو می پوشاند.... 🙂🦋 🖤   🙏 https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e ࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚| ❣| 🔟 ✍🏻| : شهید طاها ایمانی قسمت دهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو: ✨تعهد✨ 🍃گل خریدن تقریبا کار هر روزش بود ... گاهی شکلات هم کنارش می گرفت ... بدون بهانه و مناسبت، هر چند کوچیک، برام چیزی می خرید ... زیاد دور و ورم نمیومد ... اما کم کم چشم هام توی محوطه دانشگاه دنبالش می دوید ... 🍃رفتارها و توجه کردن هاش به من، توجه همه رو به ما جلب کرده بود ... من تنها کسی بودم که بهم نگاه می کرد ... پسری که به خنثی بودن مشهور شده بود حالا همه به شوخی رومئو صداش می کردن ... 🍃اون روز کلاس نداشتیم ... بچه ها پیشنهاد دادن بریم استخر، سالن زیبایی و ... 🍃همه رفتن توی رختکن اما پاهای من خشک شده بود .. برای اولین بار حس می کردم در برابر یه نفر تعهد دارم ... کیفم رو برداشتم و اومدم بیرون ... هر چقدر هم بچه ها صدام کردن، انگار کر شده بودم ... 🍃چند ساعت توی خیابون ها بی هدف پرسه زدم ... رفتم برای خودم چند دست بلوز و شلوار نو خریدم ... عین همیشه، فقط مارکدار ... یکیش رو همون جا پوشیدم و رفتم دانشگاه ... 🍃همون جای همیشگی نشسته بود ... تنها ... بی هوا رفتم سمتش و بلند گفتم: هنوز که نهار نخوردی؟ ... 🍃امتحانات تموم شده بود ... قرار بود بعد از تموم شدن امتحاناتم برگردم ... حلقه توی جعبه جلوی چشمم بود ... 🍃دو ماه پیش قصد داشتم توی چنین روزی رهاش کنم و زیر قولم بزنم ... اما الان، داشتم به امیرحسین فکر می کردم ... اصلا شبیه معیارهای من نبود ... 🍃وسایلم رو جمع کردم ... بی خبر رفتم در خونه اش و زنگ زدم ... در رو که باز کرد حسابی جا خورد ... بدون سلام و معطلی، چمدونم رو هل دادم تو و گفتم: من میگم ماه عسل کجا میریم ... 🍃آغاز زندگی ما، با آغاز حسادت ها همراه شد ... اونهایی که حسرت رومئوی من رو داشتند ... و اونهایی که واقعا چشم شون دنبالش افتاده بود ... 🍃مسخره کردن ها ... تیکه انداختن ها ... کم کم بین من و دوست هام فاصله می افتاد ... هر چقدر به امیرحسین نزدیک تر می شدم فاصله ام از بقیه بیشتر می شد ... 🌷•••{ادامہ دارد}••• 🖤   🤲🏽 https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e ࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
رفیق مراقب دلی که امام حسین توشه باش...:)) بگو آقا! این دل مال تو برش دار ببر... فقط آقا! شب اول قبر این دل و صحیح و سالم ازت تحویل میگیرم... باشه ارباب؟😭💔 مراقب ورودی ها و خروجی هاتون باشید!!!! ورودی ها خیلی مهم تر از خروجیاس اینکه چی وارد قلب و گوش و چشم و و.... میشه...!!! یه در بسازیم برا این مرزها...! قدر این روزارو بدونیم میگن امام حسین خیلی دوسداره بهش بگن پسرفاطمه بهش بگو: پسر فاطمه منم بخر... نگو لیاقت ندارم!!! لیاقتو خودمون میسازیم چرا هی یاد گرفتیم ناله کنیم؟! چرا هیچ واکنشی به گناه نشون نمیدیم؟! بزن تو دهن شیطون، بگو ول کن دیگه!! بزار یه روز مال حسین باشم... همین! فقط یه روز...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚| ❣| 1⃣1⃣ ✍🏻| : شهید طاها ایمانی قسمت یازدهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو: ✨زندگی با طعم باروت✨ 🍃از ایرانی های توی دانشگاه یا از قول شون زیاد شنیده بودم که امیرحسین رو مسخره می کردن و می گفتن: ماشین جنگیه ... بوی باروت میده ... توی عصر تحجر و شتر گیر کرده و ... 🍃ولی هیچ وقت حرف هاشون واسم مهم نبود ... امیرحسین اونقدر خوب بود که می تونستم قسم بخورم فرشته ای با تجسم مردانه است ... 🍃اما یه چیز آزارم می داد ... تنش پر از زخم بود ... بالاخره یه روز تصمیم گرفتم و ازش سوال کردم ... باورم نمی شد چند ماه با چنین مردی زندگی کرده بودم ... 🍃توی شانزده سالگی در جنگ، اسیر میشه ... به خاطر سرسختی، خیلی جلوی بعثی ها ایستاده بود و تمام اون زخم ها جای شلاق هایی بود که با کابل زده بودنش ... جای سوختگی ... و از همه عجیب تر زمانی بود که گفت؛ به خاطر سیلی های زیاد، از یه گوش هم ناشنواست ... و من اصلا متوجه نشده بودم ... 🍃باورم نمی شد امیرحسین آرام و مهربان من، جنگجوی سرسختی بوده که در نوجوانی این همه شکنجه شده باشه ... و تنها دردش و لحظه سخت زندگیش، آزادیش باشه ... 🍃زمانی که بعد از حدود ده سال اسارت، برمی گرده و می بینه رهبرش دیگه زنده نیست ... دردی که تحملش از اون همه شکنجه براش سخت تر بود ... 🍃وقتی این جملات رو می گفت، آرام آرام اشک می ریخت ... و این جلوه جدیدی بود که می دیدم ... جوان محکم، آرام، با محبت و سرسختی که بی پروا با اندوه سنگینی گریه می کرد ... 🍃اگر معنای تحجر، مردی مثل امیرحسین بود؛ من عاشق تحجر شده بودم ... عاشق بوی باروت ... 🌷•••{ادامہ دارد}••• 🖤   🤲🏽 https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e ࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
💥🕊🖤💥🖤🕊💥 🔻تا باز در بگیرد پسرش را یک دست عصا,دست هم کمرش را 🔺از داغ شده چشمان و خون💔« ای کاش خدا پاک کند چشم ترش را »😭 🌷 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂بسم الله الرحمن الرحيم 🍂
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸 ⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜ 💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠 ⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜ ⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️ 🖤   🤲🏽 https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e ࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
🌸 علیه السلام: 🔹سه خصلت جلب می کند: 1. در معاشرت با مردم، 2. در مشکلات آن ها، 3.همراه و همدم شدن با . ─ 🖤   🙏 https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e ࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
🤚 وقتی خدا آن طور نیست ڪه تو دوسـت دارۍ!! یعنی تو آن طور زندگۍ نمۍ ڪنی؛ ڪه خدا دوسـت دارد...! 🖤   🙏 https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e ࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
♥️ ✌️😌 گفتند ڪه مهربانترین بابا ڪیست؟ چون ماه شب چاردهم نورانیست گفتم پدر معنوی ملت ما سیدعلۍ حسینی خامنه ایست❤️🌺 🖤   🙏 https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e ࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
💥 ⚡️ 🌾گر طالب بدان✋🏻 خوبه اول وقت باشه🌱 وگرنه همه بلدن... اول غذا بخورن... اول یه دل سیر چت کنند...📱 اول ... 🌾خلاصه اول همه رو انجام میدن😑بعد بخونن....💡 کسی که دنباله باید از تموم تعلقات دنیا بکشه...☝️ 🖤   🙏 https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e ࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚| ❣| 2⃣1⃣ ✍🏻| : شهید طاها ایمانی قسمت دوازدهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو:  ✨با من بمان✨ 🍃این زمان، به سرعت گذشت ... با همه فراز و نشیب هاش ... دعواها و غر زدن های من ... آرامش و محبت امیرحسین ... زودتر از چیزی که فکر می کردم؛ این یک سال هم گذشت و امیرحسین فارغ التحصیل شد ... 🍃اصلا خوشحال نبودم ... با هم رفتیم بیرون ... دلم طاقت نداشت ... گفتم: امیرحسین، زمان ازدواج ما داره تموم میشه اما من دلم می خواد تو اینجا بمونی و با هم زندگی مون رو ادامه بدیم ... 🍃چند لحظه بهم نگاه کرد و یه بسته رو گذاشت جلوم ... گفت: دقیقا منم همین رو می خوام. بیا با هم بریم ایران. 🍃پریدم توی حرفش ... در حالی که اشکم بند نمی اومد بهش گفتم: امیر حسین، تو یه نابغه ای ... اینجا دارن برات خودکشی می کنن ... پدر منم اینجا قدرت زیادی داره. می تونه برات یه کار عالی پیدا کنه. می تونه کاری کنه که خوشبخت ترین مرد اینجا بشی ... 🍃چشم هاش پر از اشک بود ... این همه راه رو نیومده بود که بمونه ... خیلی اصرار کرد ... به اسم خودش و من بلیط گرفته بود ... 🍃روز پرواز خیلی توی فرودگاه منتظرم بود ... چشمش اطراف می دوید ... منم از دور فقط نگاهش می کردم ... 🍃من توی یه قصر بزرگ شده بودم ... با ثروتی زندگی کرده بودم که هرگز نگران هیچ چیز نبودم ... صبحانه ام رو توی تختم می خوردم ... خدمتکار شخصی داشتم و ... 🍃نمی تونستم این همه راه برم توی یه کشور دیگه که کشور من نبود ... نه زبان شون رو بلد بودم و نه جایگاه و موقعیت و ثروتی داشتم. نه مردمش رو می شناختم ... توی خونه ای که یک هزارم خونه من هم نبود ... فکر چنین زندگی ای هم برام وحشتناک بود ... 🍃هواپیما پرید ... و من قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ... 🌷•••{ادامہ دارد}••• 🍂جهت شادی ارواح شهدا و تعجیل در فرج امام زمان صلوات 🍂 🖤   🤲🏽 https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e ࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
🌿🌺 ... ✔وجدانی که نمیخواهد پسری مجرد که هنوز شرایط ازدواج ندارد،به واسطه زیبایی،آرایش و اندامش به گناه بیفتد. ... ✔ وجدانی که به همجنسش خیانت نمی کند ✔نمی خواهد هیچ مرد متاهلی را جذب خود کند و هیچ زنی را از چشم شوهرش بیندازد. حجاب را مهربانی معنا کن 🖤   🙏 https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e ࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
دلت که گرفت بغض راه نفس تو را بست فقط برو به میعادگاه عشق تنها جایی که مطمئنی می شود دلت را به آنجا گره بزنی، گره کور عاشقی، مزار شهداست... 🌷 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
📸 نامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به شهید پورجعفری
🌸🌸🌸 🌸 🌸 زندگے مثلِ🍃 فصلہاے یڪ کتاب است،📒 تو نمےتوانے قسمتہاے نوشتہ شدہ را پاڪ کنے📝 اما مےتوانے پایان زیبایے براے آن بنویسے📋 زیرا تو نویسندہ یِ زندگے خودت هستے.... |○●•° 🌸 🌸 🌸🌸🌸
🌿🌿🌿 🌿 🌿 🌿 سـه ڪار است ڪه شیـعه باید هر روز آن را انجام دهد ¹.خواندن دعای عـهد ².دعای ‌فرج ³.سه بار سوره توحید و هدیه آن ها به امام زمان "عج" . . . ] 🌿 🌿 🌿
🌱🌱🌱 🌱 🌱 🤚 هرگاه دل درگـیر دوعشق شد💞 عشق اول خدا وعشق دوم گناه🖤 قطعا به سمت دومے مـتمایل مے شود! زیرا ما عاشـق خدا نبودیم. ڪه اگر عـاشق خدا بودیم به عشق دوم ڪه گناه باشد رو نمے آوردیم... ●○•°] 🌱
حَــق‌دارے‌اگہ‌بِهِم‌محل‌نمی‌زاری حَــق‌دارے‌ولے‌‌همون‌میشَم‌کہ‌دوست‌دارے گِریہ‌مےکنم‌مےدونم‌گناهکارم... تو شَـرم‌مےکنے!! مےدونے گُنــاه‌دارَم؛ گُـنــاه‌دارم!!💔 🕊✨ 🖤   🙏 https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e ࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇