|۰ میگُفت:
|۰ وقتے همہچے واست
|۰ تیره و تآر میشه
|۰ خدا رو با این اسم صدا بزن
|۰ یا نورَ ڪُلِّ نور :)💛🌱
#خداے_من
#ارحم_عبدڪ_ضعیف
#شهید_محمد_حسین_حدادیان 🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات 📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
خاص ترین چپـــ دستـــِ دنیا :)♥️
#سایتونمستدام✨
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
💑 #خانواده_ارزشی
💍 #ازدواج
💕 #سبک_زندگی
💠 محاسن #ازدواج_سنتی💠
1⃣ ازدواج سنتی چون از بستر خانواده ها شکل میگیرد درصد خطا و اشتباه پایین تری دارد در چنین ازدواجی بیشترین قوه ای که با امر ازدواج درگیر میشود قوه ی تعقل است. افراد ابتدا به شناخت دقیق و کاملی از هم دست پیدا میکنند و در مراحل بعدی به همدیگر علاقمند میشوند.
2⃣ خانواده ها از جوانان حمایت میکنند خوب و بدی رابطه را به انها گوشزد میکنند با تحقیق درست و اصولی به شناخت فرد و خانواده اش کمک میکنند.
3⃣ با ایجاد امنیت و ساختن فضای مناسب امکان به تفاهم رسیدن را در طرفین ایجاد میکنند.
#شهید_محمد_حسین_حدادیان 🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات 📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
Javad Moghadam - Ghafele Salar (UpMusic).mp3
15.38M
🌴قافله سالار داره میاد ؛ خدا کنه برگرده
🌴میگن علمدار داره میاد ؛ خداکنه برگرده
🎤 #جواد_مقدم
👌فوق زیبا
✅ #پیشنهاد_دانلود
#شهید_محمد_حسین_حدادیان 🕊 📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
🍃💌| #ڪلام_شـهید
📄| شهید حسن باقرے:
"نمیشه" توے کار نیارید...!
زمین باتلاقیم که باشه برید فکر کنید
چطور میشه ازش رد شد، هر کارے
راهی دارہ...🍀
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
•| شهید محمد حسین حدادیان |•
🌴قافله سالار داره میاد ؛ خدا کنه برگرده 🌴میگن علمدار داره میاد ؛ خداکنه برگرده 🎤 #جواد_مقدم 👌فوق
خدا کنه که رقیه اش نباشه ، خدا کنه کسی تشنه اش نباشه😭
خدا کنه که برگرده رباب ؛ کاشکی باشه مشکا پره آب😭
•| شهید محمد حسین حدادیان |•
🌴قافله سالار داره میاد ؛ خدا کنه برگرده 🌴میگن علمدار داره میاد ؛ خداکنه برگرده 🎤 #جواد_مقدم 👌فوق
خدا کنه آسمون یاری کنه ؛ خدا کنه که عمو کاری کنه 😔💔
•اِی حجِفقیران بهتو سوگند که حجْ هم•
•بیعشقِتو هرگز نخورد مُهرِ قبولی...•
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•
🎼 داره کم کم تموم میشه
یه سال چشم انتظاریمون
یه چند روزه دیگه مونده
تموم شه بی قراریمون...🖤🍃
#حسینجانم♥️
#محرم
#دستمارآبهمحرݥبرساݩیدفقط🏴
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
#رمان
#دمشق_شهرِ_عشق
#پارت_نوزدهم
📚 سری به نشانه منفی تکان داد و از #وحشت چشمانم به شوهرم شک کرده بود که دوباره پی سعد را گرفت :«الان همسرتون کجاست؟ میخواید باهاش تماس بگیرید؟»
شش ماه پیش سعد موبایلم را گرفته بود و خجالت میکشیدم اقرار کنم اکنون عازم #ترکیه و در راه پیوستن به #ارتش_آزاد است که باز حرف را به هوای حرم کشیدم :«اونا میخواستن همه رو بکشن...»
📚 فهمیده بود پای من هم در میان بوده و نمیخواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم که بلافاصله کلامم را شکست :«هیچ غلطی نتونستن بکنن!»
جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد، به اینهمه آشفتگیام شک کرده بود و مصطفی میخواست آبرویم را بخرد که با متانت ادامه داد :«از چند وقت پیش که #وهابیها به بهانه تظاهرات قاطی مردم شدن، ما خودمون یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم #سیده_سکینه (علیهاالسلام) دفاع کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلافشون کردیم!»
📚 و هنوز خاری در چشمش مانده بود که دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد :«فقط اون نامرد و زنش فرار کردن!»
یادم مانده بود از #اهل_سنت است، باورم نمیشد برای دفاع از مقدسات #شیعیان وارد میدان شده باشد و از تصور تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود که با کلماتش قد علم کرد :«درسته ما #شیعههای داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به #حرم برسه!»
📚 و گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم که با شیرینزبانی ادامه داد :«خیال کردن میتونن با این کارا بین ما و شما #سُنیها اختلاف بندازن! از وقتی میبینن برادرای اهل سنت هم اومدن کمک ما #شیعهها، وحشیتر شدن!»
اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود و مصطفی تلخی حالم را با نگاهش میچشید که حرف رفیقش را نیمه گذاشت :«یه لحظه نگهدار سیدحسن!» طوری کلاف کلام از دستش پرید که نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله ماشین را متوقف کرد، از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد که در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید :«من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم!»
📚 دیگر منتظر پاسخ ما نماند و به سرعت از ماشین پیاده شد. حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش #شرم میکردم که ساکت در خودم فرو رفتم. از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم و دندانهایم را به هم فشار میدادم تا نالهام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود :«خواهرم!»
چشمم را باز کردم و دیدم کمی به سمت عقب چرخیده است، چشمانش همچنان سر به زیر و نگاهش به نرمی میلرزید. شالم نامرتب به سرم پیچیده بود، چادر روی شانهام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود که از اینهمه درماندگیام #خجالت کشیدم.
📚 خون پیشانیام بند آمده و همین خط خشک خون روی گونهام برای آتش زدن دلش کافی بود که حرارت نفسش را حس کردم :«خواهرم به من بگید چی شده! والله کمکتون میکنم!» در برابر محبت بیریا و پاکش، دست و پایم را گم کرده و او بیکسیام را حس میکرد که بیپرده پرسید :«امشب جایی رو دارید برید؟»
و من امشب از #جهنم مرگ و کنیزی آن پیرمرد وهابی فرار کرده بودم و دیگر از در و دیوار این شهر میترسیدم که مقابل چشمانش به گریه افتادم.
📚 چانهام از شدت گریه به لرزه افتاده و او از دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود که در ماشین را به ضرب باز کرد و پیاده شد. دور خودش میچرخید و آتش #غیرتش در خنکای این شب پاییزی خاموش نمیشد که کتش را درآورد و دوباره به سمت ماشین برگشت.
روی صندلی نشست و اینبار کامل به سمتم چرخید، صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود، رگ پیشانیاش از خون پُرشده و میخواست حرف دلش را بزند که به جای چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد :«وقتی داشتن منو میرسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس میکردم دارم میمیرم، فقط به شما فکر میکردم! شب پیشش #خنجر رو از رو گلوتون برداشته بودم و میترسیدم همسرتون...»
📚 و نشد حرفش را تمام کند، یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره #نجیبانه قدم پس کشید، به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد :«#خدا رو شکر میکنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زندهاید!»
هجوم گریه گلویم را پُر کرده و بهجای هر جوابی #مظلومانه نگاهش میکردم که جگرش بیشتر آتش گرفت و صورتش خیس عرق شد.
📚 رفیقش به سمت ماشین برگشته و دلش میخواست پای دردهای مانده بر دلم بنشیند که با دست اشاره کرد منتظر بماند و رو به صورتم اصرار کرد :«امشب تو #حرم چی کار داشتید خواهرم؟ همسرتون خواست بیاید اونجا؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبیک یا خامنه ای
لبیک یا حسین است✨
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
#کپی_با_ذکر_منبع_و_صلوات📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
هرگاه وسوسه شیطان به سراغتان آمد
مطمئن باشید موهبتی الهی درنزدیکی
شماست،که شیطان در پی ردّ آن است
#مراقبه_کنیم_از_دلمون😊❤️
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
مادر شهید حدادیان در بیان خاطرهای اظهار داشت:
محمدحسین کمدی داشت که درب آن را قفل میکرد.
پس از شهادت وی، پدرش درب کمد را باز کرد و دست نوشتههایش را خواندیم.
در یکی از برگهها اسامی شهدا را نوشته بود که به نیابت آنها زیارت عاشورا بخواند. 🌹
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
•| شهید محمد حسین حدادیان |•
مادر شهید حدادیان در بیان خاطرهای اظهار داشت: محمدحسین کمدی داشت که درب آن را قفل میکرد. پس از شها
وی افزود: روزی جمعی از دانشآموزان و مربیان مدرسه فرهنگ به خانه ما آمدند.
دانشآموزان پشت عکس شهید زینالدین جملهای نوشته بودند و آن را به ما هدیه دادند و گفتند که قصد داشتند در سالگرد شهادت شهید زینالدین در مدرسه مراسم بزرگداشتی برای این شهید برگزار کنند؛ اما به جهت مصادف شدن سالگرد شهادت شهید زینالدین با شهادت محمدحسین به منزل ما آمدند و برنامه را تغییر دادند.
وی خاطرنشان کرد: همسرم نیز برگه دست نوشته محمدحسین را نشان داد و گفت که محمدحسین به نیابت از شهید زینالدین زیارت عاشورا خوانده است؛ از این رو شهید زینالدین مراسمش را به محمدحسین هدیه داد. 🌺✨
مادر شهید حدادیان تاکید کرد: محمدحسین جمله امام راحل را تکرار میکرد و میگفت «عالم محضر خداست. در محضر خدا معصیت نکنید.» هیچ چیز در عالم گم نمیشود. 👌🏻
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
⭕️ایسنا/ رییس کمیته فرهنگی و آموزشی #اربعین:
▫️احتمالا پیادهروی اربعین مثل گذشته برگزار نشود.
▫️تلاش داریم امسال قرائت زیارت اربعین را به خانهها ببریم.
▫️در مراسم اربعین امسال نباید نقش سردار دلها #حاجقاسمسلیمانی در بازشدن مسیر پیادهروی اربعین و ایجاد حس برادری میان مسلمانان دو کشور فراموش شود.
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
#بیـــوطـــورـے📿
نَظریڪـــنڪـہبـہجــانآمــدم
ازدِݪتنگـــے...!♡[ #حسین❤️
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
.📸✨. . .
.
.
#دخترونه 💞
خواستمازخونهبرمبیرونگفتمیهچڪڪنم ببینمهمهچےسرجاشه!!
نجابت:حاضر√
حـیا:حاضر√
پاڪدامنے:حاضر√
غــرور:حاضر√
چـادر:؟
چـادر:؟
چادرممیگه:
اگرهمگےحاضرندمنمهستموگرنهدورِمنیڪیو خطبڪشڪهآبرودارم!!❤️چهڪنمچــادراستدیگربدونحیاجایےبامننمےآید...😌#چادرےام✌️🏻
.
.
.📸✨. . .
••••••
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 بچهها شاهبیتِ جنگ ما اینه:
دیدم شربت شهادت میدن
🎙به روایت: حاج حسین یکتا
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
#دڵݩۆشٺ✍🏻🕊|•
_هࢪ ۅقټ بیڪاࢪ شڊۍ!🙃
یھ ټسبیح بگیࢪ دسټټ ۅ هۍ بگۅ
"اݪݪهم عجݪ ݪۅݪیڪ الفࢪج"❤️
هم ڊݪِ خۅڊټ آࢪۅم میگیࢪھ
همڊݪِ آقا ڪھیڪۍ ڊاࢪھ بࢪا ظهۅࢪش ڊعا میڪݩھ...💚( :
#شهید_محمد_حسین_حدادیان🕊
#کپی_با_ذکر_صلوات📿
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇
@sh_hadadian74
࿇࿐᪥✧🍃🌻✧᪥࿐࿇