📖حوادث بعد از واقعه عاشورا
✍️موضوع: خروج سر ها از کربلا ۲
عمه ام زینب سلام الله علیها وقتی مرا در این حال دید پرسید: که این چه حالتی است که در تو می بینم ای یادگار پدر و مادر و برادران من، گویی می خواهی جان تسلیم کنی؟! گفتم ای عمه! چگونه جزع و اضطراب نکنم در حالی که می بینم سید و آقای خود و برادران و عموها و عموزادگان و اهل بیت خود را با تنی آغشته به خون در این بیابان افتاده اند و تن ایشان عریان و بی کفن است و هیچ کس متوجه دفن آن ها نیست و مثل اینکه ایشان را از مسلمانان نمی دانند.
عمه ام گفت: «از آنچه می بینی دل نگران مباش جزع مکن! به خدا قسم که این عهدی بود از رسول خدا صلی الله علیه و آله به سوی جد و پدر و عموی تو و رسول خدا صلی الله علیه و آله مصائب هر یک را به ایشان خبر داده! به درستی که حق تعالی در این امت از جماعتی پیمان گرفته که فراعنه ی زمین ایشان را نمی شناسند، لکن نزد آسمان ها معروفند که ایشان اعضای از هم جدا و اجساد در خون طپیده شهدا را دفن می کنند و در زمین طفّ بر قبر پدرت سیدالشهدا علیه السلام علامتی نصب می کنند که اثر آن هرگز از بین نمی رود و به مرور ایام و لیالی محو و نابود نمی گردد، یعنی مردم از اطراف و اکناف به زیارت قبر مطهرش بیایند و او را زیارت نمایند، هرچند که سلاطین کفر و ستمگران در محو آثار آن سعی و کوشش نمایند ظهور آن قبر زیادتر می گردد و رفعت و علوّش بالاتر خواهد رفت»(۶)
بعضی عبارات سید ابن طاووس در آتش زدن خیمه ها و آمدن اهل بیت علیهم السلام در روز عاشورا به قتلگاه را در روز یازدهم نقل کرده اند؛ ذکر آن مناسب است. چون عمر سعد(ملعون) خواست زن ها را به سوی کوفه حرکت دهد امر کرد آنها را از خیمه بیرون کنند و خیام محترم را آتش زنند، پس خیمه های اهل بیت علیهم السلام را آتش زدند. شعله آتش بالا گرفت؛ فرزندان پیغمبر صلی الله علیه و آله وحشت زده با سرو پای برهنه از خیمه ها بیرون دویدند و لشکر را قسم دادند که ما را از قتلگاه امام حسین علیه السلام گذر دهید. پس به طرف قتلگاه حرکت کردند، چون نگاه ایشان به اجساد پاک شهیدان افتاد، فریاد و شیون کردند و سر و روی را با مشت و سیلی خراشیدند.
راوی می گوید به خدا سوگند فراموش نمی کنم زینب دختر علی علیهماالسلام را که برای برادر خویش گریه می کرد و با صوتی حزین و قلبی مجروح ندا می داد که: این حسین توست که با اعضای پاره در خون خویش آغشته است. اینها دختران تو اند که ایشان را اسیر کرده اند .
یا محمداه! این حسین توست که قتیل اولاد زنا گشته و بدن مطهرش بر روی خاک افتاده و باد صبا بر او خاک و غبار می پاشد واحزناه! واکرباه! امروز مانند روزی است که جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله وفات کرد. ای اصحاب محمد صلی الله علیه و آله! اینک ذریه پیغمبران شما را مانند اسیران می برند(۷) موافق روایت دیگری می فرماید: یا محمداه! این حسین توست که سرش را از قفا بریده اند و عمّامه و رداء او را غارت کرده اند. پدرم فدای آن کسی که سراپرده اش را از هم گسیختند، پدرم فدای آن کسی که که لشکرش را در روز دوشنبه غارت کردند، پدرم فدای آن کسی که با غم و غصّه از دنیا رفت، پدرم فدای آن کسی که با لب تشنه شهید شد، پدرم فدای آن کسی که ریشش خون آلود است و خون از او می چکد، پدرم فدای آن کسی که جدّش محمد مصطفی صلی الله علیه و آله است، پدرم فدای آن کسی که به سفری نرفت که امیدش برگشتنش باشد و مجروحی نیست که جراحتش معالجه شود. حضرت زینب سلام الله علیها از این نوع جملات را برای برادر، ناله کنان بیان می کرد، تا آن که دوست و دشمن از ناله ی او نالیدند، و سکینه بدن پاره پاره ی پدر را در آغوش گرفت و شیون و ناله ای کرد که در دل سنگ سخت را پاره می کرد. می گریست و ناله می کرد.
روایت شده است که آن زن پاک دامن بدن پدر را رها نمی کرد، تا آنکه جماعتی از اعراب جمع شدند و او را از بدن پدر جدا کردند. در مصباح کفعمی آمده است، که سکینه گفت: «که چون پدرم کشته شد آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم. حالت اغماء و بیهوشی برای من روی داد، در آن حال شنیدم پدرم می فرمود: شیعیان من! اگر آب گوارا نوشیدید، پس مرا یاد کنید و زمانی که از غریبی یا شهیدی شنیدید، برای من گریه کنید.»
سپس اهل بیت علیهم السلام را از قتلگاه دور کردند و آنها را بر شتران برهنه به تفصیلی که گذشت سوار کردند و به طرف کوفه روانه کردند.(۸)
📚منابع:
۶. مقتل الحسین(المقرّم) صفحه ۳۹۸- ۳۹۹
۷. در کتاب اولین تاریخ کربلا صفحه ۳۹۷-۳۹۸ مطالب با کمی تغییر آمده است.
۸. منتهی الآمال با کمی ویرایش، صفحات ۷۳۸-۷۴۵، مقتل الحسین (المقرّم) صفحه ۳۹۶
#وقایع_محرم
#حوادث_بعد_از_واقعه_عاشورا
@sh_hosein
عشاق الحسین محب الحسین.نریمانی.mp3
8.85M
اربعین پایین پاتو عشقه
موکبای کربلاتو عشقه...
🎙حاج سید رضا نریمانی
#اربعین
@sh_hosein
آمدهام
تشنه بر سر جویبار یاریگریات
خواستار برترین خوبیها نزدت
کوچیده به پیشگاه نازنینت
خواهان گُل رویت
کوبنده درِ خانهات
و درمانده در برابر بزرگی و شکوهت
پس با من کاری کن
که در شأن بخشایندگی و آمرزندگی توست
نه در لیاقت عقوبت من!
به امید رحمتت ای از همه مهربانان، مهربانتر!
#درگوشی_های_عاشقانه
@sh_hosein
📖حوادث بعد از واقعه عاشورا
✍️موضوع: بهسوی کوفه
فرمانده سپاه اموی، روز عاشورا و فردای آن روز را در کربلا ماند و دستور داد سرهای دیگر شهیدان راه حق را مانند سالارشان حسین علیه السلام از پیکر ها جدا کردند.
آنگاه هفتاد و دو سر را [در لهوف هفتاد و هشت سر نقل شده] به وسیله فرماندههای سپاه همچون: شمر، قیس ابن اشعث، عمر ابن حجاج، عزره ابن قیس به سوی کوفه روانه کرد و آنان، آن سرها را نزد ابن زیاد بردند.
آنگاه به حمید احمری دستور داد: ندای کوچ سر دهد و دختران و خواهران حسین علیه السلام و کودکانی را که به همراه آنان بودند، همه را به همراه سید الساجدین علیه السلام که در بستر بیماری بود، با خود به سوی کوفه حرکت دهند.
قره ابن قیس تمیمی میگوید: من هرگز لحظات عبور زینب سلاماللهعلیها از کنار قتلگاه را فراموش نخواهم کرد، به ویژه آن موقعی که دختر فرزانه فاطمه سلام الله علیها بر پیکر به خون خفته برادرش حسین علیهالسلام عبور کرد.
📚منابع:
اولین تاریخ کربلا با ویرایش، ص۳۹۷
#وقایع_محرم
#حوادث_بعد_از_واقعه_عاشورا
@sh_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«وَ کَم مِن ضالّ
رَأی قُبَّةَ الحُسَین، فَاهتَدی!»
و چه بسا گمراهانی که
با دیدن گنبد حسین، هدایت شدند!
#اربعین
@sh_hosein
خدای من!
بخشندگیهایت گیجم کرده
آن قدرپشت سر هم میآیند
که مهلت نمیدهند شکرت کنم
لطفت آن چنان سرریز میشود
که برای ستایشت
توان حساب و کتاب ندارم
نعمتهای همیشگیات چنان پیدرپی
میرسند
که نه فرصت شمردن خوبیهایت را به من
میدهند
نه توانی برای من میگذارند که خبر
خوبیهایت را
پخش کنم.
این وضعیت من است!
وضعیت کسی که اعتراف میکند
در مقابل نعمتهای فراوان
فقط کوتاهی کرده
کسی که علیه خودش شهادت میدهد
به سرسری گرفتنها و حیف کردنها.
#درگوشی_های_عاشقانه
@sh_hosein
📖حوادث بعد از واقعه عاشورا
✍️موضوع: خطبه امام سجاد علیهالسلام در کوفه
کوفیان با مشاهده کاروان اسرا، منقلب شده و شروع به گریه و زاری نمودند و نوحه ها سر دادند؛ در این حال امام سجاد علی ابن الحسین علیهماالسلام فرمودند: «آیا این شما هستید که نوحه سرایی می کنید و گریه سر دادهاید، پس چه کسی ما را کشت؟»(۱)
حضرت سجاد علیهالسلام با اشارهای به مردم آن ها را ساکت کرد و پس از حمد و ثنای خداوند، پیامبر را نام برد و چنین فرمود: «ای مردم! هر کس که مرا شناخت که به من معرفت دارد و مرا می شناسد و آنکه نمیشناسد بداند که:
من علی پسر حسین فرزند علی ابن ابیطالب هستم.
من پسر کسی هستم که حرمت او را شکستند.
من پسر کسی هستم که او را با کینه در کنار شطّ فرات سر بریدند و همین افتخار برای او کافی است.
ای مردم! شما را به خدا سوگند میدهم، آیا شما نبودید که برای پدرم نامهها نوشتید و در این کارتان حیله و نیرنگ نمودید؟ با او پیمان ها بسته و بیعت نمودید، امّا به جنگ او برخاستید. ننگ بر نظر و رأیتان باد! با چه چشمی میتوانید به صورت رسول خدا صلی الله علیه و آله نگاه کنید؟
آنگاه که آن حضرت از شما بپرسد: «شما از امّت من نیستید؛ زیرا عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید!»
راوی می گوید: صدای مردم به هوا برخاست، آن ها خطاب به هم میگفتند: نابود شدهاید و بیخبرید!
سپس حضرت علیهالسلام فرمودند: «خداوند بیامرزد کسی را که به پَند من گوش دهد و سفارش مرا درباره خدا و رسول او و اهل بیت آن حضرت حفظ کند. زیرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله برای همگی ما اسوه و الگوی نیکویی است.»
کوفیان همگی گفتند: ای پسر رسول خدا! ما همگی گوش به فرمان و مطیع تو میباشیم، نگهدار و حافظ احترام و عزت و آبروی تو ایم. ما به تو علاقه داریم. هر امر و دستوری که داری بگو، خداوند تو را رحمت کند. ما میجنگیم با دشمن تو و صلح میکنیم با دوستان تو، مسلّم بدان که ما از یزید که خداوند او را لعنت کند، بازخواست خواهیم کرد و از هر کس که نسبت به تو و ما ستم نموده بیزاری میجوییم!!!
امام سجاد علیهالسلام فرمودند:
هیهات هیهات! ای مردم حیله گر! هرگز به خواستههای نفسانی خود نخواهید رسید، آیا می.خواهید مرا نیز همچون پدرانم که از پیش فریب دادید، فریب دهید؟!
به خدای شتران رهوارِ سفر حج، سوگند میخورم که این امر هرگز صورت تحقق به خود نمیگیرید. هنوز جراحت دل ما بهبود و التیام نیافته است، شما همین دیروز بود که پدرم را به همراه اهلبیتش به شهادت رسانیدید.
هنوز که هنوز است مصیبت داغ رسول خدا و مصیبت پدرم و پسران پدرم، فراموش نشده است.
هنوز که هنوز است این درد راه گلوی من را بسته است و این غم و غصّه ها در دلم در حال جوشش و غلیان است.(۲)
من از شما تقاضا میکنم که نه با ما باشید و نه علیه ما.
📚منابع:
۱. لهوف، ص۱۹۹
۲. لهوف، ص۲۱۳. مقتل الحسین(المقرّم)، ص۴۱۰. ترجمه کامل نفس المهموم ص۱۸۷
#وقایع_محرم
#حوادث_بعد_از_واقعه_عاشورا
@sh_hosein
حسین جان!
کاری کن با ما که بعد از مرگ
اگر سوال کردند..
بما قضیت عمرك یا ابن آدم؟!
بتوانیم بگوییم: بِحُبِّالحُسَین
#شب_جمعه
#دلتنگی
@sh_hosein
994_16468469087954.mp3
16.73M
انالله روضه جوون لیلا...
مجلس ختم حسینه بخدا...
🎙کربلایی حسن عطایی
#شب_جمعه #اربعین #محرم
#بر_در_کوفتن_های_شبانه
@sh_hosein
شین حا الف...
حسین جان! کاری کن با ما که بعد از مرگ اگر سوال کردند.. بما قضیت عمرك یا ابن آدم؟! بتوانیم
آنی تو که از نام تو میبارد عشق
و ز نامه و پیغام تو میبارد عشق
عاشق شود آن کس که به کویت گذرد
گویی ز در و بام تو میبارد عشق
#اربعین #شب_جمعه
@sh_hosein
در عوض
تو آن دلسوز مهربان نیکی کننده بزرگواری
که جویندگانش را ناامید نمیکند
و آرزومندانش را از درگاهش نمیراند.
امیدواران در پیشگاه تو بار سفر از دوش
میگذارند
و آرزوی نیاز آوردگان به آستان تو ختم میشود.
پس به آرزوهایمان پاسخ مأیوس کننده نده
و لباس ناامیدی و سرخوردگی تنمان نکن.
#درگوشی_های_عاشقانه
@sh_hosein
📖حوادث بعد از واقعه عاشورا
✍️موضوع: اجتماع کوفیان بی وفا
کاروان اسرای اهل بیت علیهم السلام در حالی که عمر سعد پیشاپیش آن ها حرکت می کرد به راه خود ادامه دادند تا آنکه به نزدیکی شهر کوفه رسیدند، کوفیان برای تماشا و دیدن اسرا جمع شدند.
✍موضوع: ما اسیران آل محمدیم
راوی می گوید: یکی از زنان ساکن کوفه از بلندی (که بر اسیران اشراف داشت) سر برآورده و گفت: شما اسرا متعلق به کدام خاندان هستید؟ آن ها گفتند: ما اسیران آل محمد صلی الله علیه و آله هستیم. زن با شنیدن این کلام از پشت بام پایین آمده، سپس هرچه چادر و مقنعه داشت جمع نموده، آن ها را به ایشان داد تا خود را بپوشانند.
📚منابع:
ترجمه کامل نفس المهموم صفحه۱۸۴
#وقایع_محرم
#حوادث_بعد_از_واقعه_عاشورا
@sh_hosein