eitaa logo
شین حا الف...🇮🇷🇵🇸🇱🇧
578 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
488 ویدیو
50 فایل
مسیرهای طولانی را فقط شوق و علاقه درمان می‌کند و یک زمزمه‌ی آرام از تو گفتن و شنیدن و یک قلبِ‌زیبا برای تکیه دادن... #امام_زمان 📲 توسط ادمین اداره می‌شود. ✍️ انتقادات و پیشنهادات:
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهُمَّ ثَبّت اَقدامَنا عَلی مُحَبّتِ "الـحُسَینْ"
📜عنوان: منِ امام حسین یا منِ شمر؟ 📖قسمت هفتم 📌حسرت: ولی اگر ما حواسمان به کربلایِ درونمان نباشد، اگر حواسمان به امام حسینِ درونمان نباشد و از امام حسینِ درونمان مواظبت نکنیم و او را یاری و تقویت نکنیم، خودمان با همین دست‌هایمان ذره‌ذره سر امام حسینِ درونمان را از بدن جدا می‌کنیم... و خواهیم دید شمرِ درونمان روی سینه حسینِ درونمان خواهد نشست و با سربریده از مَسلخ و گودال قتلگاه بیرون خواهد آمد... و آن وقت است که باید یک‌عمر پشیمانی را به دنبال خود بکشیم... چه کسانی مقابل ائمه اطهار علیهم‌السلام ایستادند؟ کسانی که اصلاً فکر نمی‌کردند روزی برسد که امام را به شهادت برسانند. وجود اشتباهاتی و کوتاهی‌هایی که در دنیا انسان برای رسیدن به آرزوها و امیدهایی که دارد انجام می‌دهد موجب حسرت خوردن در زندگی می‌شود. حسرت و پشیمانی دردناک‌تر از شکست است. هیچ حسی دردناک‌تر از حس پشیمانی و حسرت خوردن نیست چه در دنیا و چه در آخرت. مسعودی در مروج‌الذهب می‌نویسد: على علیه‌السلام در میدان جمل زبیر را صدا زدند و به او فرمودند: به یاد داری که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم به تو فرمود: آیا علی علیه‌السلام را دوست دارى؟ تو گفتى: او برادر و پسردایى من است، چرا او را دوست نداشته باشم؟ پیامبر فرمود: تو به‌زودی با او پیکار مى‌کنى، درحالی‌که تو بر او ستمگرى. زبیر از کاری که کرد پشیمان شد؛ ولی دیگر دیر شده بود... عشرت کنیم ورنه به حسرت کشندمان روزی که رخت جان به جهانی دگر کشیم خداوند به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم می‌فرماید: وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ؛ ای پیامبر انذار داشته باش روزی که روز حسرت است و کار تمام می‌شود. وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ...؛ و روزی که ستمکار، دو ‌دست خود را (از شدت اندوه و حسرت به دندان گرفته) می‌گزد. در حقیقت این آیات، هشداری است به همه ما، چه نیكوكار و چه بدكار كه نیكوكاران تأسّف می‌خورند كه ای‌کاش بیشتر عمل نیک‌انجام داده بودند و بدكاران نیز تأسّف خواهند خورد كه چرا تهی‌دست وارد محشر شده‌اند. اجل در ره عمل کوته چه دارم به‌غیراز حسرت قبر و قیامت ز دنیا می‌روم با دست‌خالی امان از حسرت قبر و قیامت انسان در قیامت می‌بیند که گاهی می‌شد با یک کار کوچک، یک پاداش بزرگ را اینجا به دست بیاورد؛ یک حرکت کوچک در دنیا می‌توانست اینجا آثار ماندگار عظیمِ پُرسود و پُرمنفعتی داشته باشد، و این کار را نکرده؛ انسان حسرت می‌خورد. یا در دنیا می‌توانست با یک پرهیز، با اجتناب از یک حرکت، اجتناب از یک حرف و از یک فعل عذاب دردناکی را از خودش دور کند؛ نکرد، همّت نکرد. تصمیم بگیریم درست کار کنیم، تصمیم بگیریم درست عمل کنیم، درست حرف بزنیم، درست برنامه بریزیم؛ تصمیم بگیریم؛ روز حسرت، روز سختی است و این کارها، این تصمیم‌گیری‌ها در جوانی ممکن است. 📝نگارنده: حسین ابراهیمی ✅ نشـراین پیام‌صـدقه‌جـاریه‌است. @sh_hosein
📜عنوان: منِ امام حسین یا منِ شمر؟ 📖قسمت هشتم یوم الحسره لزوماً روز قیامت نیست. بلکه همین امروز یوم الحسره ما است... حسرت‌هایی که امروزه برای وقایع و اتفاقاتِ دیروزمان داریم می‌خوریم... در کربلا و در روز عاشورا تاریخ شاهد چنین حسرت‌هایی بوده است. شخصیت‌هایی که تا یک‌قدمی سعادت واقعی پیش رفته‌اند؛ اما در لحظه آخر جامانده‌اند. شخصیت‌هایی در کربلا وجود داشتند که چون حسینِ درونشان را قبل از عاشورای ۶۱ وسط معرکه نبرد تنها گذاشته بودند، روز عاشورا نیز امام حسین را به سمت مقتل فرستادند. از جمله آنها عبیدالله بن حر جعفی هست. گرچه عبیدالله بن حر، امام را در منزل بنی مقاتل ترک گفت، اما حسرت و پشیمانیِ ابدی بر باقی‌مانده عمرش سایه افکند و زندگی‌اش را قرین تأسف و ماتم ساخت حتی در سروده‌هایش آهنگ ندامت و حسرت پدیدار گشت. فَيا لَكِ حَسرَةً ما دُمتُ حَيّا تَرَدَّدُ بَينَ صَدری وَالتَّراقي حسينٌ حينَ يطلبُ بذل نصری مثلی على أهلِ الضلالةِ والنفاقِ وَ لَوْ انی اواسیه بنفسی لنلت کرامة یوم التَّلاقِ یعنی: آه از حسرتی که تا زنده‌ام در میان سینه و گلویم در جریان است. آن گاه که حسین برای برانداختن اهل گمراهی و نفاق از من یاری طلبید. اگر آن روز جانم را برای یاری‌اش می‌نهادم، روز قیامت به کرامت و جایگاه والا دست می‌یافتم. عبیدالله بن حر، پس از مرگ یزید و فرار ابن زیاد، با قیام مختار همصدا شد و به همراه گروهی به مدائن رفت، ولی در کنار مصعب بن زبیر با مختار جنگید. بعد از مدتی مصعب به او مظنون شد و او را حبس کرد. مدتی بعد با شفاعت گروهی از قبیله مذمح آزاد شد. ابن حر، بعد از آزادی به عبدالملک مروان پیوست و چون به کوفه آمد شهر را در دست کارگزاران ابن زبیر دید. و مورد تعقیب یاران مصعب قرار گرفت و با بدنی مجروح بر کشتی سوار شد تا از فرات عبور کند، و برای فرار از اسارت خود را در آب انداخت و کشته شد و مصعب بن زبیر، عبیدالله بن حر را بر دروازه کوفه آویخت. 📝نگارنده: حسین ابراهیمی ✅ نشـراین پیام‌صـدقه‌جـاریه‌است. @sh_hosein
مداحی_آنلاین_همه_جوره_هوامو_داری.mp3
4.21M
همه جوره هوامو داری واسه من کم نمیزاری 🎙 سید رضا نریمانی @sh_hosein
📜عنوان: منِ امام حسین یا منِ شمر؟ 📖قسمت نهم وقت آن است که دوتا کار انجام دهیم تا دست در دست امام حسین علیه‌السلام از مقتل و مسلخ خارج شویم و افتخار کنیم به امام‌حسینی علیه‌السلام بودنمان: ۱. از اعماق وجودمان به امام حسین علیه‌السلام يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً بگوییم. رزمنده‌ها که به میدان جنگ می‌آمدند، احساس می‌کردند که اگر توفیق نداشتند در عاشورا کنار امام حسین علیه‌السلام باشند، اینجا تکرار آن نبرد سال ۶۱ هجری است و باید در این مقطع زمانی نقش‌آفرینی کنند و فرمان امامشان را لبیک بگویند. مثل شهید محمد تکلو یک آرزو داشت که همیشه به زبون می‌آورد. می‌گفت: «می‌خواهم روز عاشورای امام حسین علیه‌السلام، عاشورایی بشم». روز عاشورا داشت جعبه‌های مهمات رو جابه‌جا می‌کرد که صدای انفجار بلند شد! وقتی گردوغبار خوابید، دیدم سرش از بدنش جدا شده. سر جدا، پیکر جدا... يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ؛ یعنی اگر در عصر حسین علیه‌السلام بودم با حسین علیه‌السلام بودم... يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ؛ یعنی اینک که در عصر حسین علیه‌السلام نیستم هم با حسین علیه‌السلام هستم... يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ؛ یعنی هر روز را عاشورا ببینم و هر جا را کربلا... يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ؛ یعنی مراقب باشیم که در لحظه‌لحظه حیاتمان در کدامین خیمه‏ایم؛ زیر خیمه حسین علیه‌السلام؟ یا زیر خیمه دشمنان و پیمان‏شکنان و جداشگان؟ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ؛ یعنی عمری را با کم‏فروشی و رباخواری و نزول روزگار نگذرانم به امید این که با دادن روغن و برنجی به هیئت و اشک بر امام حسین علیه‌السلام، گناهانم را خواهم شست. يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ؛ یعنی خدا را ناظر بر اعمالم ببینم؛ یعنی دروغ، رونق بازارمان نباشد. رشوه، عادت اداره‏مان... یعنی ناموس مردم را ناموس خودمان بدانیم... یعنی از اموال همسایه چنان محافظت کنیم که از اموال خودمان... يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ؛ یعنی حواسم بر افکار و گفتار و رفتارم باشد که امام حسین درونم را هر روز پرورش دهم و یاری کنم. يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ؛ یعنی دلم با دیدن اشک کودکان خیابانی بلرزد... یعنی وجدانم با دیدن زنان و مردانی که نیمکت‏های پارک، خانه‏شان است به درد آید... یعنی بر شکم‏بارگی ثروت‌اندوزان و گرسنگی تهی‌دستان صبر نیاورم... يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ؛ یعنی زیر خیمه پیمان‏شکنان نباشم؛ آنان که در عهد الست خدا را رب خویش خواندند؛ اما عهد شکستند به بندگی شیطان در آمدند؛ آنان که خیانت عادت روزمره زندگی‌شان است و غیبت و تهمت قوت غالب سفره‏هایشان... يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ؛ یعنی تا آخر با حسین علیه‌السلام باشم؛ با حسین علیه‌السلام راهی شوم، با حسین علیه‌السلام برسم، و با حسین علیه‌السلام بمانم، تا آخر راه... خیلی بی‌تابی می‌کرد، منتظر دستور حمله بود. پشت پیراهنش با خط‌قرمز نوشته بود: «یا کربلا، یا شهادت، یا حسین علیه‌السلام ما داریم می‌آییم». دستور حمله که صادر شد زدیم به دل دشمن. خیلی طول نکشید که عباس زمانی شهید شد. آن‌قدر آتش دشمن شدید بود که مجبور شدیم عقب‌نشینی کنیم. بدن عباس ۴۰ روز زیر آتش دشمن موند. روز عاشورا بود که آوردنش... 📝نگارنده: حسین ابراهیمی ✅ نشـراین پیام‌صـدقه‌جـاریه‌است. @sh_hosein
📜عنوان: منِ امام حسین یا منِ شمر؟ 📖قسمت دهم (پایان بخش اول) ۲. خودمان را شبیه امام حسین کنیم و بدانیم امامِ ما چه ویژگی‌هایی داشت و آن ویژگی‌ها را در درون خودمان پرورش بدهیم. باید اوصاف امامِ عاشورای سال ۶۱ هجری را بر امام عاشورای درونمان تطبیق دهیم و مثل آن تربیت کنیم و اوصاف شمرهایی که مقابل امام هم ایستادند را بدانیم تا خدایی ناکرده ما هم شمری نباشیم که قرار است مقابل امام‌زمانش بایستد. شهدا در دفاع مقدس، عاشورای حسینی را امتداد دادند و بعد از ۱۴۰۰ سال ندای همراهی با امام‌زمانشان را سر دادند و با ندای «یا لَیتَنا کنّا مَعَک» واقعی عاشورایی دیگر در درونشان و سپس در جامعه رقم زدند. مثل شهیدِ ۲۰ساله، مهران (علی) بلورچی با رتبه پنج کنکور دانشجوی مهندس برقِ دانشگاه صنعت شریف که واقعاً حواسش به امام حسینِ درونش بود و نگذاشت شمرِ درون در مصاف و پیکار روزانه در کربلا پیروز میدان شود؛ وقتی شهید شد دیدند دفترچه‌ای برای محاسبه نفس خود دارد، تا به امام حسینِ درون خود برسد. از روز پنج‌شنبه ۲۲ آذرماه سال ۱۳۶۳، شروع کرده بود به محاسبه نفس و نوشتن گناهانش! گناهان که چه عرض کنم... بعضی‌هایش... بگذریم، خودتان باید بخوانید تا بفهمید. نمی‌دانم وقتی این ۱۰۱ گناه یا لغزش را می‌خوانید چه حسی بهتان دست می‌دهد و عکس‌العملتان چیست؛ اما راستش را بخواهید، من خندیدم! حسابی هم خندیدم! به خودم خندیدم چون دیدم کاری از گریه ساخته نیست. باز کردند نوشته بود: بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ؛ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ. يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ. ۱. نماز صبح را بی‌حال خواندم و اصولاً حال نداشتم و خیلی بی‌حال زیارت عاشورا خواندم. ۲. کمی نسبتا زیاد تندی کردم و صدایم را بلند کردم. ۳. قرآن کم خواندم. ۴. یاد امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف کم بودم و هستم. ۵. به طور جدی یاد مرگ نبودم. و یاد مرگ اصلا تا ظهر وجود نداشت. ۶. عجب و غرور می‌خواهد بروز کند. ۷. در قرآن خواندن احساس می‌کنم شیطان می‌خواهد نیت را ریا کردن و قیافه گرفتن برای مردم قرار دهد، باید خیلی مواظب باشم. ۸. تواضع و خشوع چندان مورد دقت قرار نداشت. ۹. مزاح های غیر لازم در دو مورد دیده شد، باید دقت بیشتری در مزاح کردن شود. شهدا شاگرداول‌های مکتب امام خمینی بودند. امامی که به معنای واقعی مواظب امام حسینِ درون خودش بود و آن را به همه نشان داد: حضرت آیت‌الله مظاهری درباره حضرت امام می‌فرمایند: در مدت بیش از دوازده سال که در دروس عالى ایشان شرکت داشتم، یک عمل مکروه از ایشان ندیدم. بلکه اگر شُبهۀ غیبت و دروغى پیش مى‌آمد، حالت نگرانى به‌خوبی در چهرۀ ایشان نمایان می‌شد. یادم نمى‌‌رود روزى امام به جلسۀ درس تشریف آوردند و به‌قدری ناراحت بودند که نفس‏هاى تندى می‌زدند. آن روز درس ندادند و به‌جای درس، نصیحت تندى کردند و رفتند و تب مالت ایشان عود کرد و سه روز نیامدند؛ چون شنیده بودند که یکى از شاگردان ایشان، دربارۀ یکى از مراجع، غیبتى کرده بود. 📝نگارنده: حسین ابراهیمی ✅ نشـراین پیام‌صـدقه‌جـاریه‌است. @sh_hosein
📜عنوان: منِ امام حسین یا منِ شمر؟ 📖 قسمت اول: https://eitaa.com/sh_hosein/278 📖 قسمت دوم: https://eitaa.com/sh_hosein/279 📖 قسمت سوم: https://eitaa.com/sh_hosein/282 📖 قسمت چهارم: https://eitaa.com/sh_hosein/283 📖 قسمت پنجم: https://eitaa.com/sh_hosein/289 📖 قسمت ششم: https://eitaa.com/sh_hosein/291 📖 قسمت هفتم: https://eitaa.com/sh_hosein/297 📖 قسمت هشتم: https://eitaa.com/sh_hosein/298 📖 قسمت نهم: https://eitaa.com/sh_hosein/301 📖 قسمت دهم: https://eitaa.com/sh_hosein/302 📝نگارنده: حسین ابراهیمی ✅ نشر این پیام‌ صدقه‌ جاریه‌ است. @sh_hosein
4_5971943753533886229.mp3
13.92M
هرکی یه‌بار مقتل تو بخونه گریه میکنه مادر پیر من برات شبونه گریه میکنه مرد اونه که تو روضه‌هات زنونه گریه میکنه... 🎙کربلایی حسن عطایی @sh_hosein
۱ 🔶 معمولا برداشت مردم از دین و دینداران زیاد درست نیست. مثلا برداشت برخی مردم از رفتار طلبه ها اینه که میگن: اینا دنبال کنترل کردن نشاط مردم هستند که یه موقع نشاطِ حرام نداشته باشند و لذتِ حرام نبرند. 💢 عموم مردم با دیدن یک عالم دینی به یاد یک سری ممنوعیت ها میفتند. شبیه نگاهی که مردم به دارند. این برداشت اشتباه، ناشی از تعلیمات دینیِ غلط و عدم معرفیِ صحیحِ دین هست... ✅ درستش اینه که وقتی مردم یه طلبه رو می‌بینند باید بگن: الان این طلبه میخواد به ما بگه: تو چرا سرحال و سرزنده و با نشاط نیستی؟ چرا قدرتمند نیستی؟! در واقع برداشت مردم از یک طلبه یا آدم دیندار باید این باشه که "چقدر با نشاط و سرزنده هست". ولی الان اینطور نیست... 💥 در حقیقت شاخص اصلی دینداری نشاط هست و کسی که به این نشاط نرسه دینداریش درست نیست... ✅ نشر این پیام‌ صدقه‌ جاریه‌ است. @sh_hosein
دائما طاهر باش و به حال خویش ناظر باش. عیوب دیگران را ساتر باش. باهمه مهربان باش و از همه گریزان باش. یعنی باهمه باش و بی همه باش. خداشناس باش در هر لباس باش... 🌱شهید احمد‌علی نیری @sh_hosein
دستت را میگذاری روی مرزی ترین نقطه وجودت یک حس گمشده آهسته شروع میکند به جوانه زدن... سلام می کنی چشمت مست تماشای گنبد طلا میشود... بو می کشی تا ریه هایت پر شود از عطر حضور نگاه مهربان امام رضا و احساس تازگی اندیشه های خسته ات را فرا میگیرد... زیر لب زمزمه می کنی یا ضامن آهو یا غریب الغربا حواست به من هست؟ دلت را جا گذاشتی در حرم و گره اش زدی به ضریح امام رضا... مثل او هیچ کسی حرف مرا گوش نکرد مطمئنم دل این پنجره فولادی نیست..! @sh_hosein
۲ 🔹 هدف اصلی دین چیه؟ اینکه صرفا شما آدم خوبی باشید؟ اصلا خوب بودن یعنی چی دقیقا؟🙄 ❇️ خداوند انسان رو برای اوج شور و هیجان و لذت و شادی آفریده است، اما باید دید که چطور میتونیم به اوج لذت برسیم؟ 👈🏼 در واقع دین چیزی نیست جز برنامه‌ای برای رساندن انسان به اوج لذتی که یک انسان میتونه ببره. ⭕️ چرا معمولا بازار استغفار سرد هست؟ چرا ما معمولا کم استغفار می‌کنیم ولی پیامبر اکرم و اولیای الهی زیاد استغفار می‌کردند؟ 💢 چون معمولا مردم از خودشون که به عالی ترین شاخص زندگی یعنی برسند و متوجه نیستن که مقصرند که به نشاط عالی نرسیدند... و نمیدونن اگه در خونة خدا برن خدا این خرابکاری اون‌ها رو براشون جبران میکنه... 🔶 استغفار یعنی اینکه بگیم: خدا! من از زندگیم لذت نمیبرم و سرزنده و سرحال نیستم! تو شرایطش رو براش فراهم کرده بودی ولی من خودم خراب کردم، منو ببخش و برام جبران کن....😭😓 سعی کنید وقت و بی وقت خصوصا بعد از نمازها با این نگاه استغفار کنید تا کم کم زندگیتون با نشاط و لذت بخش بشه... ⭕️ چه کسی میره سراغ رابطه حرام؟ 💢 کسی که از زندگیش لذت نمی‌بره و سرحال و با نشاط نیست... ✅ نشر این پیام‌ صدقه‌ جاریه‌ است. @sh_hosein
4_5782632508638103824.mp3
10.29M
من احساسی توی چشم تموم مردم این شهر نمی‌بینم... 🎙حاج امیر کرمانشاهی علیه‌السلام @sh_hosein
شین حا الف...🇮🇷🇵🇸🇱🇧
دائما طاهر باش و به حال خویش ناظر باش. عیوب دیگران را ساتر باش. باهمه مهربان باش و از همه گریزان باش
خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا و عمل می‌کنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب. 🌱شهیداحمدعلی‌نیری @sh_hosein
... امروز جون به لب زهرا سلام الله علیها رسید بر بالین بابا. دیگه داشت دق می‌كرد. خدا نكنه یه خانم باردار براش مصائب سنگین پیش بیاد. اینقدر این ماه صفر زهرا سلام الله علیها بر بالین پیغمبر گریه كرده، اینقدر بر بالین بابا ناله زده و اشك ریخته یا بقیة الله یه وقت دید یكی در زد، آمد پشت در تو كی هستی؟ عرضه داشت یه عرب هستم اومدم دیدن پیغمبر. حضرت فرمود: حال بابام وخیمه امروز ملاقاتی نداریم. رفت ساعتی دیگه دق الباب کرد. همون پیرمرد بود گفت خانم اجازه بدید، بیام بالین پیغمبر، فرمود تو رو خدا برو اصلا حال بابام خوب نیست داره به خودش می پیچه. بار سوم كه آمد، پیغمبر فاطمه رو صدا زد، دخترم این ملك الموته، از احدی اجازه نمی‌گیره، از تو اجازه می‌گیره. روضه رحلتِ پیغبره، سفره، سفره پیغمبره پیغمبری كه سلمان می گه: ندیدم یه بار پیغمبر حسین و ببینه و گریه نكنه. میگه تو اوج شادی داشت لبخند می‌زد، صورتش پر از شور و شعف و شادی بود تا نگاش به حسینش می‌افتاد، اشك از گوشه چشمش جاری می‌شد. پیغمبر بالای منبر داره خطبه می‌خونه. پیغمبری كه اجازه نداد در لحظات احتضار حسین رو از روی سینش جدا كنند. اون پیغمبری كه دم آخر هی زیر گلوشو بوسه زد. پیغمبری كه همه وجودش پر شده از عشق حسین. پیغمبری كه گفت: حسین منی و انا من حسین. اون پیغمبری كه حسین جاش رو دوشش بود. بالا منبر داشت خطبه می‌خوند. یه مرتبه دیدند، نگاه پیغمبر چرخید به طرف درب مسجد. شوق و شور تو چهره پیغمبر نمایان شد، دیدند بغلش و وا كرد. همه دیدند حسین داره می‌دوه، می خواد بیاد تو بغل پیغمبر قرار بگیره، حواسش تو صورت پیغمبره، پاش گرفت به حصیر كنار ستون مسجد، جلو پیغمبر با صورت افتاد رو زمین. پیغمبر خطبشو قطع كرد. سراسیمه از بالا منبر آمد پایین، رو زمین نشت، لباس‌های حسین رو درآورد هی بوسه می‌زنه، عزیزم طوریت نشد بابا؟؟؟ جایی از بدنت درد نگرفت؟؟؟ جایت زخم نشد؟؟؟ گفتند: یا رسول الله ما حسین و بلند می‌كردیم، شما خطبه‌تونو ادامه می‌دادید، پیغمبر فرمود: وقتی حسینم رو زمین افتاد، دیدم عرش خدا به لرزه افتاد، آسمونی‌ها می گن یا رسول الله پاشو، آسمونی‌ها طاقت ندارن حسین زمین بیفته. روضه پیغمبر و می‌خوای بشنوی من روضه پیغمبر و اینجور بلدم، جور دیگه‌ای بلد نیستم. من میگم روضه پیغمبر این دو بیته: نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید. الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ای منقلب ینقلبون ✍حسین ابراهیمی @sh_hosein
4_5922436309757987017.mp3
12.28M
فقیرم نوشتید من راضی‌ام به این شب به شب در زدن راضی‌ام 🎙محمد حسن فیضی علیه‌السلام @sh_hosein
... وقتی امام حسین علیه‌السلام از دفن برادر فارغ شدند فرمود: لَيْسَ حَريبٌ مَنْ اُصيِبَ بِمالِهِ وَ لكِنَّ مَنْ وارى اخاهُ حَريبُ... غارت زده کسی نیست که مالش را به غارتت برده‌اند؛ بلکه غارت زده کسی است که مصیبت مرگ برادر را دیده باشد... 📚بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۶۰. ✍حسین ابراهیمی علیه‌السلام @sh_hosein
شیطان روان‌شناس بزرگیه 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
در روان‌شناسی تکنیکی وجود داره به نام حساسیت زدایی منظم، که این روش در نتیجه باعث میشه مُراجع، کاری رو که ازش ترس داره انجام بده و همه‌ی مراحل درمان به صورت تدریجی و گام‌به‌گام هست 👣 مثلاً اگر کسی از مار هراس داره، ابتدا باید اون رو در تخیل خودش تصویر سازی کنه و بعد عکس‌هایی از مار رو ببینه و سرانجام در واقعیت به یک مار نگاه کنه 👌🏻 @sh_hosein
خداوند می‌فرمایند: از گام‌های شیطان پیروی نکنید [ وَلا تَتَّبِعوا خُطُواتِ الشَّيطانِ ] خُطُواتِ شیطان، دقیقا همین روش هست تدریجی و گام‌به‌گام👣 پس مراقب باشید این تدریج رو شیطان از کجا داره برای شما آغاز می‌کنه! @sh_hosein
📖 جُناده بن ابی امیه می‌گويد وارد شدم بر حسن بن على عليه السّلام در آن مرضى كه به آن ارتحال فرمود، و در پيش روى او طشتى بود كه در آن خون ريخته بود، و جگر حضرت در اثر زهرى كه معاوية بن أبى سفيان - خدايش لعنت كند - به آن حضرت خورانده بود قطعه قطعه بيرون مى‌آمد، عرض كردم اى فرزند رسول خدا مرا موعظه فرما. فرمود: اِصحَبْ مَن إذا صَحِبتَهُ زانَكَ؛ با كسى مصاحبت كن كه هرگاه با او مصاحبت كنى مايه آراستگى تو شود. و إذا خَدَمتَهُ صانَكَ؛ و هرگاه خدمتش كنى تو را حفظ كند. و إذا أرَدتَ مِنهُ مَعونَةً أعانَكَ؛ و هرگاه از او كمكى بخواهى، كمكت كند. و إن قُلتَ صَدَّقَ قَولَكَ؛ و هرگاه سخنى بگويى، سخنت را باور كند. و إن صُلْتَ شَدَّ صَولَكَ؛ و هرگاه حمله كنى، تقويتت كند. و إن مَدَدتَ يَدَكَ بِفَضلٍ مَدَّها؛ و هرگاه دستت را به احسانى بگشايى، او در اين راه تو را كمك رساند. و إن بَدَت عنكَ ثُلمَةٌ سَدَّها؛ و هرگاه عيبى از تو ديده شد، آن را بپوشاند. و إن رَأى منكَ حَسَنةً عَدَّها؛ و هرگاه كار خوبى از تو ديد، آن را در نظر داشته باشد. و إن سَألتَهُ أعطاكَ؛ هرگاه چيزى از او خواستى به تو بدهد. و إن سَكَتَّ عَنهُ ابتَدَأكَ؛ و هرگاه زبان به خواهش نگشودى، او [در بخشش ]پيشدستى كند. و إن نَزَلَت إحدَى المُلِمّاتِ بهِ ساءَكَ؛ و هرگاه مصيبتى به او رسيد تو ناراحت شوى. 📚منابع: ۱. الإنصاف فی النص علی الأئمة الإثنی عشر علیهم السلام، ج ۱، ص ۱۸۴. ۲. بهجة النظر في إثبات الوصاية و الإمامة للأئمة الاثني عشر علیهم السلام، ج ۱، ص ۶۳. ۳. بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۱۳۸ علیه‌السلام @sh_hosein
اجازه نزدیک شدن به آنجا را نداری. از همان دورادور تا چشم کار میکند تاریکی است. و مظلومیت به بلندای تمامی تاریخ. از دور که نگاه میکنی نا خودآگاه اول به دنبال نشانی از حضرت مادر هستی. و بیت الاحزان. بعد از ناامیدی از این همه ناپیدایی، به دنبال فرزندان. شجره طیبه. اینجا بین این همه تاریکی، دیدن انوار پر ز نورانیت و قداست چشم بصیرت میخواهد و پای در طریق دل گذاشتن. نام ائمه بقیع را که میشنوی یاد غربت و مظلومیت امام مجتبی قلبت را آتش میزند. کجا میتوان باور داشت در خانه بودن و غریب بودن را. محبت امام مجتبی پیچیده شده است میان قلبهایی که بدون وقفه به عشق امام حسین چهل روز را سیاه پوشیده اند. پای دل را بر می دارم و خود را پشت حصارهای بقیع می رسانم، هیهات از این همه غربت و مظلومیت. السلام علیک یا ابامحمد یا امام حسن مجتبی دست در دست آن همه خاموشی و سکوت بقیع را قدم می زنم. کاش ضریحی بود و دخیلی می بستم. عمریست دخیلم به ضریحی که ندارید پ ن. «دینی بود بر گردنم آقا، ادا نشد ولی قدری از سنگینی غم آخر ماه صفر را زدود هر چند اندک». @sh_hosein
◾️نانجیبانی که سجّاده از زیر پای امام حسن علیه‌السلام کشیدند و خنجر به پای مبارک آن حضرت زدند و از بالای اسب او را به زمین انداختند‌... شیخ مفید در «الارشاد» می‌نویسد: در نزدیکی مدائن در محلی به نام «ساباط» إمام حسن علیه‌السلام خطبه‌ای برای یاران خود ایراد نمودند تا بدین جهت آنان را امتحان کنند؛ سپس وارد خیمه شدند و بر روی سجاده خود به عبادت پرداختند. در این هنگام بود که برخی از خوارج و منافقینی که در لشکر آن حضرت بودند، ثُمَّ شَدُّوا عَلَی فُسْطَاطِهِ وَ انْتَهَبُوهُ حَتَّی أَخَذُوا مُصَلَّاهُ مِنْ تَحْتِهِ ▪️به خیمه‌های آن حضرت هجوم آورده و اموال وی را غارت کردند و حتی سجاده آن حضرت را از زیر پایش کشیدند. 🩸با مشاهده‌ این وضعیت، شب هنگام، امام علیه‌السلام از تاریکی شب استفاده کردند و در حال عبور از ساباط مدائن بودند که ملعونی از بنی اسد که به او «جراح بن سنان» می‌گفتند بر سر راه آن حضرت‌ آمد و در حالی که خنجری در دست داشت، افسار اسب امام را گرفت و گفت: اللَّهُ أَکْبَرُ أَشْرَکْتَ یَا حَسَنُ کَمَا أَشْرَکَ أَبُوکَ مِنْ قَبْلُ ▪️اللّه اکبر ای حسن! همان طور که پدرت پیش از این کافر شد، تو نیز کافر شدی. ثُمَّ طَعَنَهُ فِی فَخِذِهِ فَشَقَّهُ حَتَّی بَلَغَ الْعَظْمَ ▪️آنگاه با خنجری که در دست داشت آن چنان به ران آن حضرت زد که آن را شکافت و به استخوان رسید. ثُمَّ اعْتَنَقَهُ الْحَسَنُ علیه السلام وَ خَرَّا جَمِیعاً إِلَی الْأَرْضِ ▪️امام حسن علیه السّلام دست به گردن آن ملعون انداخت و هر دو روی زمین افتادند. 📚الإرشاد ص ۱۷۰ 📚بحارالانوار ج۴۴ ص۴۷ ✍ آه یا امام مجتبی... چه کنیم تا اسم «با صورت به زمین خوردن» و «از بالای اسب به زمین افتادن» می‌آید، خاطر ما به همان ساعتی می‌رود که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ ➖هوا ز جور مخالف،چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گـردید بلند مرتبـه شاهی ز صدر زین افــتاد اگــر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد... علیه‌السلام @sh_hosein
4_6042109302808776778.mp3
15.26M
شب زیارتی سیدالشهدا زمینه| شب های جمعه... 🎙کربلایی حسین ستوده @sh_hosein