اگر شجاعت مقابله با کافرانِ مسلمان
نما را نداشته باشید...
کاری با امام زمان تان خواهیدکرد که
درجنگ #صفین با #علیبنابیطالب
کردند...
گفتند ما با؛ #مسلمانان؛ نمیجنگیم
ما با #قرآن؛ نمیجنگیم...
#امامزمانشان؛ دستور به جنگ داد
فرمود قران هارا از سر نیزه بیندازید
اما قبول نکردند...
چونگول ظاهر #مذهبیجبهه مقابل
را خوردند...
هر #اشکیمقدس نیست...
هرنوایی هم؛ #نوحهسرایی نیست
مجلس و هییت و روضه ای که در آن
نقشه قتل؛ #اسلام کشیده شود...
از #سقیفه و مجلس یزید هم نکبت بار
تر است...
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع #سقیفه از لسان #براء_بن_عازب
📌کیفیت غُسل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم:
جناب سلیم بن قیس میگويد: از براء بن عازب شنیدم که میگفت بنیهاشم را چه در حیات پیامبر و چه بعد از وفات آن حضرت شدیداً دوست میداشتم.
هنگامی که پیامبر از دنیا رفت به علی وصیت کرد که غسلش را غیر او بر عهده نگیرد.
علی علیهالسلام عرض کرد:
یا رسول الله چه کسی مرا در غسل تو کمک میکند؟ فرمود: جبرئیل با گروهی از ملائکه.
و چنین شد که علی علیهالسلام آن حضرت را غسل میداد، و فضل بن عباس با چشمان بسته آب میریخت و ملائکه بدن حضرت را آن طور که علی علیهالسلام میخواست میگردانیدند.
علی علیهالسلام خواست پیراهن پیامبر را از تنش بیرون آورد که صیحه زنندهای به او ندا داد:
ای علی پیراهن پیامبرت را بیرون میاور.
لذا دستش را از زیر پیراهن داخل کرد و او را غسل داد و سپس حنوط کرد و کفن نمود، و هنگام کفن کردن و حنوط پیراهن را بیرون آورد.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۳
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_براء_بن_عازب
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع #سقیفه از لسان براء بن عازب
📌کیفیت خروج اصحاب سقیفه و بیعت آنان:
براء بن عازب میگوید: هنگامی که پیامبر از دنیا رفت از آن ترس داشتم که قریش برای اخراج امر خلافت از بنی هاشم متحد شوند.
وقتی مردم کار خود را دربارۀ بیعت ابوبکر به انجام رساندند حالت شخص متحیر فرزند از دست دادهای مرا گرفت، اضافه بر حزنی که از وفات پیامبر داشتم.
من در رفت و آمد بودم و بزرگانِ مردم را زیر نظر داشتم، و این در حالی بـود کـه بنی هاشم برای غسل و حنوط کنار بدن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم جمع شده بودند.
از سوی دیگر سخن سعد بن عباده و آن دسته از اصحاب جاهلش که تابع او شده بودند به من رسید، و با آنان جمع نشدم و دانستم به نتیجهای نخواهد رسید.
همچنان بین آنان و مسجد رفت و آمد میکردم و در جستجوی بزرگان قریش بودم.
در همان حال متوجه شدم ابوبکر و عمر هم نیستند. ولی طولی نکشید که با آن دو و ابوعبیده روبرو شدم که در میان اهل سقیفه پیش میآمدند و لباسهای صنعانی {نوعی لباس که در یمن ساخته میشد} پوشیده بودند.
هیچکس از کنارشان عبور نمیکرد مگر آنکه متعرّض او میشدند، و وقتی او را میشناختند دست او را میگرفتند و بر دست ابوبکر به عنوان بیعت میکشیدند، چـه به اینکار مایل بود و چه ابا میکرد! [۱]
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۳
_______پاورقی_______
[۱]. شیخ مفید در کتاب جَمَل ص ۵۹ روایت کرده است:
عدهای از اعراب وارد مدینه شده بودند تا لوازم زندگی برای خود بخرند. مردم بخاطر وفات پیامبر از معامله با آنها مشغول به این امور شدند. آنان هم در بیعت و مسئله خلافت حضور یافتند.
عمر سراغ آنان فرستاد و ایشان را فرا خواند و گفت:
مبلغی برای بیعت خلیفۀ پیامبر بردارید و به سراغ مردم بیرون روید و آنان را دست جمعی بفرستید تا بیعت کنند، و هرکس امتناع ورزید به سر و پیشانی بزنید.
راوی میگوید: به خدا قسم اعراب را میدیدم که لباسهای صنعانی به کمر بسته بودند و مسلح شده بودند و چوب به دست گرفته بیرون آمدند و مردم را زدند و به اجبار برای بیعت آوردند.
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_براء_بن_عازب
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع #سقیفه از لسان براء بن عازب
📌توطئه اصحاب سقیفه برای جلب عباس بن عبدالمطلب:
براء بن عازب میگوید:
ابوبکر و عمر و ابو عبيدة بن جرّاح و مغيرة بن شعبه آمدند و در شب دوم از وفات پیامبر نزد عباس بن عبدالمطلب وارد شدند.
ابوبکر سخن آغاز کرد و خداوند عزوجل را حمد و ثنا نمود، و سپس چنین گفت:
خداوند محمد را برای شما به عنوان پیامبر و برای مؤمنین به عنوان صاحب اختیار مبعوث آنان منت نهاد که او را در میان ایشان قرار داد. تا آنکه برای او پیشگاهِ خود را اختیار کرد و امر مردم را به خودشان سپرد تا مصلحت خویش را با اتفاق - نه با ختلاف - برای خود انتخاب کنند. مردم هم مرا به عنوان حاکم بر خود و مسئول امورشان انتخاب کردند. من هم آن را بر عهده گرفتم، و به كمك خداوند از سُستی و حیرت و وحشت، ترسی ندارم و توفیق من جز از خداوند نیست.
ولى من طعن زنندهای دارم که خبرش به من میرسد و برخلاف عموم مردم سخن میگوید.[۱]
او شما را پناهگاه خود قرار داده، و شما هم قلعهٔ محکم او و شأن و مقام تازه او شدهاید.
شما باید همراه مردم در آنچه بر آن اجتماع کردهاند داخل شوید و یا آنها را از آنچه بدان تمایل نشان دادهاند منصرف کنید.
ما نزد تو آمدهایم و میخواهیم برای تو در این امر خلافت نصیبی قرار دهیم که برای تو و نسل بعد از خودت باشد، چراکه تو عموی پیامبر هستی! اگر چه مردم مقام تو و رفیقت را دیدند و با این حال امر خلافت را از شما دو نفر منصرف کردند.
عمر گفت[۲]: ای والله، شما ای بنی هاشم آرام باشید که پیامبر از ما و از شما است، و ما از این جهت که به شما احتیاج داشته باشیم نزد شما نیامدهایم بلکه کراهت داشتیم که در آنچه مسلمانان بر آن اجتماع کردهاند مخالفتی باشد و در نتیجه کار بین شما و آنان بالا بگیرد. پس به صلاح خود و عموم مردم فکر کنید.
سپس عمر ساکت شد.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۳
_______پاورقی_______
[۱]. منظورش امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است.
[۲]. در شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید عبارت چنین است: عمر در میان سخن ابوبکر وارد شد و طبق روش خود که خشونت و تهدید ورود و شدت بود گفت... (جملات در متن را گفت)
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_براء_بن_عازب
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع #سقیفه از لسان براء بن عازب
📌عکسالعمل عباس در مقابل نقشهٔ اصحاب سقیفه:
عباس سخن آغاز کرد و گفت: خداوند تبارك و تعالی محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم را -همانطور که گفتی- به پیامبری مبعوث کرد و برای مؤمنین صاحب اختیار قرار داد. اگر این امر خلافت را به عنوان پیامبر طلب نمودهای که حق ما را گرفتهای، و اگر به عنوان مؤمنین طلب نمودهای پس ما هم از مؤمنین هستیم و دربارۀ خلافت تو نظری ندادیم و مورد مشورت و نظر خواهی قرار نگرفتیم، و ما خلافت را برای تو دوست نمیداریم، چراکه ما هم از مؤمنین بودیم و نسبت به تو کراهت داشتیم.
و اما این سخنت که {در این امر خلافت برای من نصیبی قرار دهی}، اگر این امر فقط برای توست آنرا برای خود داشتهباش که ما به تو احتیاجی نداریم، و اگر حق مؤمنین است تو حق نداری به تنهایی در حق آنان حکم نمائی، و اگر حق ما است ما از تو به قسمتی از آن راضی نمیشویم!
و اما سخن تو ای عمر {که پیامبر از ما و از شما است}، پیامبر درختی است که ما به
شاخههای آن و شما همسایگان آن هستید. پس ما از شما به او سزاوارتریم.
و اما آن سخنت که {ما میترسیم کار بین شما و ما بالا بگیرد}، این کاری که شما
انجام دادید آغاز همان اختلاف است. و خدا است که از او کمک خواسته میشود.
سپس از نزد عباس بیرون آمدند.
سپس عباس اشعاری را سرودند
(ادمینکانال: جهت اختصار فقط ترجمه آنرا میآوریم)
گمان نمیکردم این امر خلافت از بنیهاشم و از میان آنان از ابوالحسن (علی بن ابی طالب) منحرف گردد.
آیا او اوّل کسی نیست که به سمت قبله شما نماز خواند؟
آیا او عالمترین مردم به آثار و سنن نیست؟
آیا او قريب العهدترین مردم به پیامبر نیست؟
و آیا او کسی نیست که جبرئیل در غسل و کفن پيامبر كمك او بود؟
کسی که آنچه (از خوبیها) در همۀ مردم است در او وجود دارد ولی آنچه خوبی در اوست در مردم نیست.
چه کسی شما را از او منصرف کرد تا ما هم او را بشناسیم؟
بدانید که این بیعت شما اوّل فتنهها است.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۳
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_براء_بن_عازب
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع #سقیفه از لسان سلمان فارسی
📌کیفیت بیعت مردم با ابوبکر:
سلمان فارسی میگوید کار مردم را به علی علیهالسلام -در حالیکه پیامبر را غسل میداد_ خبر دادم و گفتم ابوبکر هم اکنون بر فراز منبر پیامبر قرار گرفته، و مردم به این راضی نمیشوند که با يك دست با او بیعت کنند، بلکه با هر دو دست راست و چپ با او بیعت میکنند.
📌اولین بیعت کننده با ابوبکر:
امام علی علیهالسلام فرمود: ای سلمان آیا میدانی اول کسی که با او بر منبر پیامبر بیعت کرد که بود؟
عرض کردم: نه. ولی او را در سقیفه بنیساعده دیدم هنگامی که انصار محکوم شدند، و اولین کسانی که با او بیعت کردند مغيرة بن شعبه و سپس بشیر بن سعید و بعد ابو عبيدة جرّاح و بعد عمر بن الخطاب و سپس سالم مولی ابی حذیفه و معاذ بن جبل بودند.
فرمود: درباره اینان از تو سؤال نکردم.
آیا دانستی هنگامی که از منبر بالا رفت اوّل کسی که با او بیعت کرد که بود؟
عرض کردم نه، ولی پیرمرد سالخوردهای که بر عصایش تکیه کرده بود دیدم که بین دو چشمانش جای سجدهای بود که پینه آن بسیار بریده شده بود! او به عنوان اولین نفر از منبر بالا رفت و تعظیمی کرد و در حالیکه میگریست گفت:
«سپاس خدایی را که مرا نمیرانید تا تو را در این مکان دیدم دستت را برای بیعت) بازکن».
ابوبکر هم دستش را دراز کرد و با او بیعت کرد.
سپس گفت: «روزی است مثل روز آدم»[۱] و بعد از منبر پائین آمد و از مسجد خارج شد.
علی علیهالسلام فرمود: ای سلمان، میدانی او که بود؟
عرض کردم: نه، ولی گفتارش مرا ناراحت کرد گوئی مرگ پیامبر را با شماتت و مسخره یاد می کرد.
فرمود: او ابلیس بود، خدا او را لعنت کند.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۱
_______پاورقی_______
[۱]. اشاره به حیله شیطان نسبت به حضرت آدم در بهشت است، و خود شیطان بیعت ابوبکر را به آن تشبیه کرده است.
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_سلمان_فارسی
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع سقیفه از لسان سلمان فارسی
📌ابلیس از غدیر تا #سقیفه:
امیرالمؤمنین علیهالسلام به سلمان فرمودند:
پیامبر به من خبر داد که ابلیس و رؤسای اصحابش هنگام منصوب کردن آن حضرت مرا به امر خداوند در روز غدیرخم حاضر بودند.
آن حضرت به مردم خبر داد که من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختیار ترم، و به ایشان دستور داد که حاضران به غایبان برسانند.
(در آن روز) شیاطین و مریدان از اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند: این امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شدهاند و دیگر تو و ما را بر اینان راهی نیست. چراکه پناه و امام بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد.
ابلیس غمگین{مأیوس} و محزون رفت.
امیرالمؤمنین فرمود: بعد از آن پیامبر به من خبر داد و فرمود: مردم در سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت میکنند بعد از آنکه با حقّ ما و دلیل ما استدلال کنند؛ سپس به مسجد میآیند و اولین کسی که بر منبر من با او بیعت خواهد کرد ابلیس است که به صورت پیر مرد سالخورده پیشانی پینه بسته چنین و چنان خواهد گفت.
سپس خارج میشود و اصحاب و شیاطین و ابلیسهایش را جمع میکند. آنان به سجده میافتند و میگويند: «ای آقای ما! ای بزرگ ما! تو بودی که آدم را از بهشت بیرون کردی»!
(ابلیس) میگوید: کدام امت پس از پیامبرشان گمراه نشدند؟ هرگز! گمان کردهاید که من بر اینان سلطه و راهی ندارم؟ کار مرا چگونه دیدید هنگامی که آنچه خداوند و پیامبرش دربارۀ اطاعت او دستور داده بودند ترک کردند.
و این همان قول خداوند تعالی است که: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ الّأَ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ، ابلیس گمان خود را به آنان درست نشان داد و آنان به جز گروهی از مؤمنین او را متابعت کردند».
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۱
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_سلمان_فارسی
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع #سقیفه از لسان سلمان فارسی
📌اتمام حجت امیرالمؤمنین با مهاجرین و انصار:
سلمان میگوید وقتی شب شد علی علیهالسلام حضرت زهرا سلاماللهعلیها را سوار بر چهارپایی نمود و دست دو پسرش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را گرفت، و هیچ یک از اهل بدر، از مهاجرین و انصار را باقی نگذاشت مگر آنکه به خانه هایشان آمد و حق خود را برایشان یاد آور شد و آنان را برای یاری خویش فراخواند.
ولی جز ۴۴ نفر، کسی از آنان دعوت او را قبول نکرد.
حضرت به آنان دستور داد هنگام صبح با سرهای تراشیده و در حالیکه اسلحههایشان را به همراه دارند بیایند و با او بیعت کنند که تا سر حد مرگ استوار بمانند.
وقتی صبح شد جز ۴ نفر کسی از آنان نزد او نیامد.
سلیم میگويد به سلمان گفتم: چهار نفر چه کسانی بودند؟
گفت: من و ابوذر و مقداد و زبیر بن عوام.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در شب بعد هم نزد آنان رفت و آنان را قسم داد.
گفتند: صبح نزد تو میآئیم.
ولی هیچیک از آنان غیر از ما نزد او نیامد.
در شب سوم هم نزد آنان رفت ولی غیر از ما کسی نیامد.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۲
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_سلمان_فارسی
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع #سقیفه از لسان سلمان فارسی
📌جمع قرآن و دعوت به آن:
وقتی حضرت عهد شکنی و بیوفایی آنان را دید خانه نشینی اختیار کرد و به قرآن رو آورد و مشغول تنظیم و جمع آن شد، و از خانهاش خارج نشد تا آنکه آنرا جمع آوری نمود در حالیکه قبلاً در اوراق و تکه چوبها و پوستها و کاغذها (نوشته شده) بود.
وقتی حضرت همه قرآن را جمع مینمود و آنرا با دست مبارک خویش طبق تنزیل و تأویلش و ناسخ و منسوخش مینوشت، ابوبکر به سراغ او فرستاد که بیرون بیا و بیعت کن.
على علیهالسلام جواب فرستاد: من مشغول هستم و با خود قسم یاد کردهام که عبا بر دوش نیندازم جز برای نماز، تا آنکه قرآن را تنظیم و جمع نمایم. آنان هم چند روز دربارۀ او سکوت اختیار کردند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام قرآن را در یک پارچه جمع آوری نمود و آن را مهر کرد. سپس بیرون آمد در حالیکه مردم با ابوبکر در مسجد پیامبر اجتماع کرده بودند.
حضرت با بلندترین صدایش فرمود:
ای مردم! من از روزی که پیامبر از دنیا رفته به غسل آنحضرت و سپس به قرآن مشغول بودهام تا آنکه همۀ آن را بصورت یک مجموعه در این پارچه جمع آوری نمودم. خداوند بر پیامبر آیهای نازل نکرده مگر آنکه آنرا جمع آوری کردهام، و آیهای از قرآن نیست مگر آنکه آنرا جمع نمودهام، و آیهای از آن نیست مگر آنکه برای پیامبر خواندهام و تأویلش را به من آموخته است».
سپس فرمود: «برای آنکه فردا نگوئید: ما از این مطلب بی خبر بودیم»! و بعد فرمود:
و بدین جهت که روز قیامت نگوئید من شما را به یاری خویش دعوت نکردم و حق خود را برایتان یادآور نشدم و شما را به کتاب خدا از ابتدا تا انتهایش دعوت نکردم
عمر گفت: قرآنی که همراه خود داریم ما را از آنچه بدان دعوت میکنی بی نیاز مینماید!
سپس علی علیهالسلام داخل خانهاش شد.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۲
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_سلمان_فارسی
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: وقایع #سقیفه از لسان سلمان فارسی
📌اتمام حجت بر ابوبکر در القاب ادعایی:
عمر به ابو بکر گفت:
سراغ علی بفرست که باید بیعت کند، و تا او بیعت نکند ما صاحب مقامی نیستیم، و اگر بیعت کند از جهت او آسوده میشويم.
ابوبکر کسی را نزد علی فرستاد که #خلیفهٔ_پیامبر را جواب بده!
فرستاده نزد حضرت آمد و مطلب را عرض کرد.
حضرت فرمود: «سبحان الله، چه زود بر پیامبر دروغ بستید! او و آنانکه اطراف او هستند میدانند که خدا و رسولش غير مرا #خلیفه قرار ندادهاند.
فرستاده آمد و آنچه حضرت فرموده بود رسانید.
(ابوبکر) گفت: برو به او بگو: #امیرالمؤمنین_ابوبکر را جواب بده او هم آنچه گفته بود به حضرت خبر داد علی علیهالسلام فرمود: سبحان الله، بخدا قسم زمانی طولانی نگذشته است که فراموش شود. بخدا قسم او میداند که این نام ( #امیرالمؤمنین ) جز برای من صلاحیت ندارد. پیامبر به او که هفتمی در میان هفت نفر بود امر کرد و به عنوان #امیرالمؤمنين بر من سلام کردند. او {ابوبکر} و رفیقش عمر از میان هفت نفر سؤال کردند و گفتند: آیا حقی از جانب خدا و رسولش است؟ پیامبر به آن دو فرمود: آری حق است، حقی از جانب خدا و رسولش که او امیرمؤمنان و آقای مسلمانان و صاحب پرچم سفید پیشانیان شناخته شده است. خداوند عزّوجلّ او را در روز قیامت بر کنار صراط مینشاند و او دوستانش را به بهشت و دشمنانش را به جهنم وارد میکند.
فرستاده ابوبکر رفت و آنچه حضرت فرموده بود به او خبر داد.
سلمان میگوید: آن روز را هم دربارۀ او سکوت کردند.
📌کمک خواهی اصحاب کساء از صحابه برای بار چهارم:
شب هنگام که شد علی علیهالسلام حضرت زهرا سلاماللهعلیها بر چهارپایی سوار کرد و دست دو پسرش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را گرفت، و احدی از اصحاب پیامبر را باقی نگذاشت مگر آنکه در منزلشان نزد آنان رفت، و حق خود را برای آنان یادآور شد و آنان را به یاری خویش فراخواند. ولی هیچکس جز ما چهار نفر او را اجابت نکرد.
ما سرهایمان را تراشیدیم و یاری خود را مبذول داشتیم، و زبیر در یاریاش از همه ما شدّت بیشتری داشت.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۲
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#وقایع_سقیفه_از_لسان_سلمان_فارسی
@sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
📖موضوع: ابليس و بنیانگذار #سقیفه در روز قیامت
ابان بن ابی عیّاش از سلیم بن قیس هلالی نقل کرده که گفت: از سلمان فارسی شنیدم که میگفت:
وقتی روز قیامت برپا شود ابلیس را در حالیکه با افساری آتشین لجام شده میآورند، و «زُفَر»[۱] را در حالیکه با دو افسار آتشین لجام شده میآورند!
ابلیس نزد او میرود و فریاد میزند و میگوید: مادر به عزایت بنشیند، تو که هستی؟ من کسی هستم که اولین و آخرین را گمراه کردم، در حالیکه به یک افسار لجام شده ام و تو به دو افسار لجام شدهای!
او میگوید: من کسی هستم که امر کردم و اطاعت شدم و خداوند امر کرد و عصیان شد.
_____پاورقی_________
[۱]. زُفَر کنایه از عمر است. چنانکه در بسیاری از احادیث وارد شده است. به بحار ج ۲۲ ص ۲۲۳، و ج ۳۷ ص ۱۱۹ مراجعه شود.
📚منبع:
کتاب اسرار آل محمد علیهمالسلام، ح۴، ب۵
#وقایع_بعد_از_شهادت_پیامبر
#اتمام_حجت_اصحاب_امیرالمؤمنین علیهالسلام
@sh_hosein
ضیاءالدین ابن اثیر جزری از علمای اهل سنت نقل میکند:
بدان که حسین (علیه السلام)
در روز عاشورا و در کربلا کشته نشد!
بلکه در واقع در #سقیفه کشته شد...
📚الوشی المرقوم فی حل المنظوم ص ۳۸۳
@sh_hosein